eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
368 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
_علیهاالسلام 🩸وداع امام‌ حسین علیه‌السلام با حضرت أم‌البنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ... در نقلی آمده است: وقتی که کاروان سيدالشهداء عليه‌السّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیه‌السّلام آمدند و عرضه داشتند: 📋 بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين ▪️پدرم و مادرم فدای‌تان ای أباعبدالله! شما را به خدا می‌سپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین! 📋 ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ ▪️در این هنگام گریهٔ بی‌امان، راه گلوی أم‌البنين عليها‌السّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند. 🥀 امام‌ حسین علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً ▪️خدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی! 🥀 حضرت أم‌البنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت: 📋 اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي ▪️ای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلام‌الله‌علیها، به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان. 🥀 امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً... 📚أُم‌البنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵ 📚 المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص ۱۰۱
سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها ◾️ ای امّ البنين! مصیبت‌های سنگین، زينب را پیر کرده است... نقل کرده‌اند: ▫️وقتی که حضرت زینب کبری علیهاالسلام به مدینه رسیدند، به خانه برادرشان حضرت سیدالشهدا علیه السـلام آمدند. لا تَكادُ تَحمِلُها رِجلاها ▪️دیگر از شدت غصه، زانوان حضرت یارای حرکت نداشت. حضرت ام البنین آمدند و زینب کبری علیهاالسلام را در آغوش گرفتند و فریاد و ناله میزدند که: وَا وَلَداه... وا حسيناه... ▫️بعد از اینکه کمی آرام گرفتند، ام البنین علیهاالسلام اشک ها را از روی صورت مبارک زینب کبری علیهاالسلام پاک نمودند و ناگهان بغض، راه گلویش را بست و گریه‌اش دوباره جاری شد و عرضه داشت: 🔺سَيّدَتي يا زينبُ! أراكِ وقد ضَعُفَ بَدنَكِ وأصفَرَّ وَجهَكِ، وأسرعَ الشيبُ إلىٰ رأسِكِ؟! 🔻ای سروَر من! ای زینب کبری! شما را در حالی می‌بینم که بدنتان ضعیف گشته و روی مبارکتان زرد شده است. چه زود مویتان سفید گشته و پیری به سراغ تان آمده است؟! زینب کبری علیهاالسلام که توان صحبت کردن را نداشتند و کلمات از حلقوم مبارکشان بالا نمی‌آمد، خطاب به حضرت ام البنین عليهاالسلام فرمودند: لَقَد شَیَّبَتنی المَصَائِب... ▪️مصیبت های سنگینی که دیدم، مرا پیر کرده است... 📖المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه ص ۷۵
زیارت نامه حضرت ام البنین سلام الله علیها بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمدا عبدُه و رسولُه. السلام علیکَ یا رسول الله . السلام علیکَ یا امیر المومنین . السلام علیکِ یا فاطمةَ الزهراء. السلام علی الحسن و الحسین سیدی شبابَ اهلِ الجنة.....   السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله. السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء. السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. اُشهِد الله و رسولَه  اَنَّکِ جاهدتِ  فی سبیل الله اذ ضحیّتِ باولادک دون الحسین ابنِ بنتِ رسولِ الله  و عبدتِ اللهَ مُخلَصَةً له الدین بِوِلائک للائمة المعصومین و صبرتِ علی تلک الرزیة و احتسبتِ ذلک عند الله رب العالمین. وآزرتِ الامام علی بن ابیطالب علیه السلام فی المِحَنِ و الشَدائِد و المصائِبِ و کنتِ فی قُمّة الطاعة و الوفاء. و انَّکِ اَحسَنتِ الکفالةَ و ادّیتِ الامانةَ الکبری فی حفظِ ودیعتی الزهراء البتول علیها السلام، السّبطین الحسن و الحسین. وبالغتِ و آثرتِ و رعیتِ حُجَجَ الله المیامین و سعیتِ فی خدمةِ ابناءِ رسول رب العالمین عارفةً بحقّهم ، موقنةً بِصِدقِهم ، مُشفِقَةً علیهم ، موثرةً هواهُم و حبُّهم علی اولادِکِ السُّعداء. فسلام الله علیکِ کُلَّما دَجَن اللَّیل و اضاءَ النّهار . فَصِرتِ قُدوَةً للمومنات الصالحات لانَّکِ کریمةُ الخلائق ، تقیّةٌ زکیةٌ فرضی الله عنکِ ارضاکِ و جَعَلَ الجنةَ منزلکِ و ماوآکِ. و لقد اعطاکِ من الکِراماتِ الباهراتِ حتّی اَصبَحتِ بطاعتکِ لِسَیِّدِ الاوصیاءِ و بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النساء الزهراء علیها السلام و فدائِکِ باولادکِ الاَربَعةِ لِسَیِّدِ الشُّهداء علیه السلام ، بابا لِلحِوائج. فاِنَّ لکِ عند الله شاناً و جاهاً محموداً.  و السلام علی اولادکِ الشُّهداء العباس علیه السلام قمر بنی هاشم بابَ الحوائج و عبدالله و عثمان و جعفر الذین اِستَشهَدوا فی نُصرَةِ الحسین علیه السلام بکربلاء. فجزاکِ الله و اجزاهُم اَفضَلَ الجزاءِ فی جنّات النّعیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد عَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم.
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کاروان به مدینه رسیده بود، ام‌البنین سلام‌الله‌علیها جلو آمد. گفت: از حسین چه خبر؟ گفتند: خدا صبرت دهد، چهار فرزندت به شهادت رسیدند. گفت: فرزندانم و هرکه زیر آسمان است به فدای حسین سلام‌الله‌علیه، از او به من خبر دهید...🩶 📔 تنقیح المقال (مامقانی) 🖤.
. |⇦•عمری برای داغ زهرا... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج احمد حسینخانی ●━━━━━━─────── عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه شب همپای مولا گریه کردی در پای تو خاک بقیع از اشک، گِل شد وقتی که گفتی: واحسینا گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یک بار دیدی که رباب از حال رفته صد بار مثل موج دریا گریه کردی *اُم البنین خودش رو کنیزِ بچه های فاطمه می دونست، بچه هاش رو هم فدایی بچه های فاطمه...* دیدی رقیه نیست جای او سکینه هر بار که می گفت بابا، گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه های خارِ صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و از حال رفتی دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه های خود نبودی با گریه های زینب اما گریه کردی طشت طلا و خیزران را که ندیدی اَبری شدی با حرفِ زن ها گریه کردی حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را، گریه کردی بی بی نبودی موی دختر بچه ها سوخت قد تمام سینه زن ها گریه کردی مهدی نظری *اگه رفتید تشییع جنازه ی یه مادر، دیدید صدای گریه ای بلند نشده، سوت و کورِ، بدونید اون مادر پسر نداره، پسرِ که مجلس مادر رو گرم میکنه، بخدا اُم البنین پسر داشت اما کربلا پسرهاش رو شهید کردن... امروز شما مجلس این مادر رو با ناله هاتون گرم کنید... فرمود بچه ها رفتید کربلا، نکنه بی حسین برگردید، خودتون رو فدای حسین کنید، لذا وقتی بشیر برگشت مدینه، داشت خبر از شهدای کربلا میداد، اُم البنین صدا زد: بشیر! بگو ببینم از حسینم چه خبر داری؟ گفت: اُم البنین حسین رو کربلا کشتن، بشیر سئوال کرد: چرا از عباست خبر نمی گیری، چرا نامِ عباس رو نمی بری؟ صدا زد: آخه عباسِ من مادر داره، اما حسین مادر نداره... ای حسین!... سکینه اومد جلو، رباب اومد جلو، بی بی زینب اومد جلو، اُم البنین زینب رو بغل گرفت، فرمود: چرا زینبم اینقدر پیر شدی؟ فرمود: مادر! نبودی ببینی کربلا حسینم رو با لب تشنه سر بریدن، اُم البنین صدا زد: مگه عباسم کجا بود؟ گفت: مادر! عباست رو علقمه شهیدش کردن، سرش رو جدا کردن، از بالای نیزه من رو نگاه می کرد...* اَلا مادر به قربون جمالت رُخ چون بدر و اَبروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل اُم البنین شیرم حلالت شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چوطفلان این سخنها را شنیدن همه از هم خجالت می کشیدند انیس گریه هایم را گرفتند توان دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سر پیری عصایم را گرفتند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Roze_ommolbanin_hoseynkhani.mp3
6.43M
|⇦•عمری برای داغ زهرا... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج احمد حسینخانی ●━━━━━━─────── بی بی جان‌ یا ‌مادری هايت برای بچه های فاطمه در كنار علقمه يك روز جبران ميشود
. سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از روضه ی بشیر تا با خبر شدم بشکسته بودم و بشکسته تر شدم دنیا به حال من خون گریه میکند هم بی حسین شدم هم بی پسر شدم ۲ جسم عزیزان مرا در خون کشیدند گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند دست علمدار مرا از تن بریدند خیلی حزینم - ام البنینم ۲ از سر شب تا صبح / گریه شده کارم این غم دل آشوب / می دهد آزارم "من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خیلی دلم شکست، از دیدن رباب اشک دو دیده اش، من را کند عذاب بغض سکینه را، دیدم به چشم خود میسوزم از غمِ، طفل نخورده آب ۲ گفتند شرمنده شده ساقی طفلان گفتند مشک آب او شد تیرُ باران طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان با غم عجینم - ام البنینم ۲ دار و ندارم را / نذر حسین کردم روضه گرفتم با / این دل پر دردم "من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ باور نمیکنم، این زینب من است باور نمیکنم، پیشانیش شکست آتش به جان زند، قد خمیده اش بند دلم‌ از این، درد و بلا گسست ۲ گفتند رفته زینبم راه اسارت گفتند که دارایی او رفته غارت ای وای من ای وای من از این جسارت زار و غمینم - ام البنینم ۲ وِیلی عَلی شِبلی / ناله ی جان سوزم گریه به عباسم / روضه ی هر روزم "من امّ بی بنینم - ام البنینم" ‌۳ . 👇
. اینکه میگن ابالفضل قول داده آب بیاره و ، اما نشد درسته ؟ اینکه میگن ابالفضل تشنه رسید لب فرات ، آبی نخورد درسته ؟ نه باورم نمیشه  که ، پهلوونم خورده  زمین میگن که پاشیده سرش ، با یه عمود آهنین نه باورم نمیشه که ، دستاش بریده باشه و تصورش سخته برام ، چشماش دریده باشه و اینکه میگن تو میدون شش ماهه رو رو دستای ، بابا زدن درسته ؟ اینکه میگن تو میدون اصغرو با سه شعبه ی ، اسبا زدن درسته ؟ نه باورم نمیشه که ، حرمله خنده سر میداد الهی این غم حسین ،  به سر کافرم نیاد نه باورم نمیشه که ، افتاد سر اصغر زمین سرش به نیزه بسته بود ، آخ بمیره ام البنین اینکه میگن تو گودال تن حسین شده لگد ، با اسباشون درسته ؟ اینکه میگن تو گودال از خولی و  سنان و شمر ، یا ساربون درسته ؟ نه باورم نمیشه که ، قرآن بشه ورق ورق سرش تو خورجین و تنور ، یا روی نی یا تو طبق نه باورم نمیشه که ، برهنه مونده پیکرش بالای پیکرش زدن ، سیلی به روی دخترش اینکه میگن  رقیه صورت کبود و موسپید ، شکسته بود درسته ؟ اینکه میگن سکینه تو مجلس حرومیا ، نشسته بود درسته ؟ نه باورم نمیشه که ، زینب اسیری رفته و ... یا اسم خانومو کسی ، تو حال مستی گفته و ... نه باورم نمیشه که ، رباب کجا و بزم می سر همه زخمی شده ، بسکه زدن با کعب نی ✍ .👇
. داره می کشم لحظه آخری یه بغضی که می گیره راه نفس خدا نگذره از همون تیری که عصای سر پیریمو زد شکست نمونده دیگه بعد کرببلا انیسی به جز گریه زاری برام از عباس خوش قامتم موند فقط یه دونه سپر یادگاری برام اباالفضل خوش قد و بالای من بمیره برا دستت ام البنین شنیدم که از پشت عمودت زدن شنیدم که خوردی با صورت زمین کجایی اباالفضل-اباالفضل کجایی سر پیری واسم-نمونده عصایی شده کار من بیقراری فقط همش تو بقیع روضه خونم برات می گن اینقدر بی هوا زد که رفت سه شعبه تا آخر نشست تو‌ چشات می گن تا تو بودی توی خیمه ها حسین غریبم قدش تا نشد کسی سمت خیمه قدم برنداشت تا بودی یه گوشواره هم وا نشد می گن تا که رفتی همه اومدن یکی داد می زد می برم معجرو یکی اونجا دنبال گوشواره بود یکی دیگه برداشتش انگشترو کجایی اباالفضل-اباالفضل کجایی سر پیری واسم-نمونده عصایی می گن با تموم توون اومدی می گن خیلی سعی کردی اما نشد به دندون گرفتی تو مشکُ گلم می خواستی که برگردی اما نشد دیدی که چه جور آبرومونو برد جلو فاطمه اخر اون مشک آب می شینم با گریه می گم روبروش بیا بگذر از بچه من رباب رباب این روزا صورتش سوختهُ نمی یاد اصن توی سایه دیگه تکون می ده هی دستای خالیشو می شینه یه گوشه با گریه می گه کجایی علی جون-علی جون کجایی دارم واسه تو-می خونم لالایی ✍ .👇