#روضه_جانسوز_شام_غریبان
دریغ و درد، ز دلهای خسته ی امشب
اَمان، ز داغِ حریمِ شکسته ی امشب
فغان، ز اشکِ نمازِ نشسته ی امشب
نه حرمتی، نه حریمی نگاه داشته شد
نه احترامِ قدیمی نگاه داشته شد
هجوم و حمله و غارت، مباح شد ای وای
به اهلبیت، جسارت مباح شد ای وای
به اهلِ خیمه خسارت، مباح شد ای وای
نسیمِ عاطفه رفت و ز غِیض شد طوفان
شمیمِ فاطمه رفت و ز بُغض شد طوفان
همان مصیبتِ آتش، دوباره شد تکرار
به روی فاطمه ها خَش، دوباره شد تکرار
به زیرِ ضربِ لگد غَش، دوباره شد تکرار
شبیهِ غلغله و ازدحام در گودال
به دورِ خیمه فتادند زیرِ پا اطفال
همینکه حکمِ فرار از امام شد صادر
میانِ خیمه اَراذل، شدند بَد حاضر
و آن امام زمان، خود به دیده شد ناظر
رسید، دستِ اَجانب به زیورِ طفلان
کشید، زینتِشان را ز معجرِ طفلان
تهاجمِ علنی، سوی بانوان را دید
ز پای، غارتِ خلخالِ دختران را دید
ربودنِ همه اموالِ کاروان را دید
چه میزبانیِ خوبی ز میهمان کردند
به ضربه صورتشان را چه بد نشان کردند
به ناله های یتیمانه هم، نشد رحمی
به اشکِ چشم غریبانه هم، نشد رحمی
به گاهواره ی دردانه هم، نشد رحمی
اَثاثها به جسارت ربوده شد ز حرم
لباسها به غنیمت ربوده شد ز حرم
میانِ شعله ی آتش، امامِ سجاد است
سرِ امام زمان، ناسزا و فریاد است
به قصدِ کشتنِ او لشکری ز بیداد است
دفاعِ عمه ی سادات از علیِ زمان
شبیه حضرت زهراست، بی هراس و عیان
هنوز تیرگی و آفتاب ها باقی است
به چهره های منافق، نقاب ها باقی است
قسم به چادر زینب، حجاب ها باقی است
عفاف و عصمتِ زهرائیان، همه محفوظ
میانِ هاله ای از نورِ فاطمه محفوظ
بیا امام زمان، انتقام را برسان
جوابِ ناله ی هر صبح و شام را برسان
میان اهل وِلا، انسجام را برسان
گِره ز شامِ عزا وا نمیشود بی تو
ز ما رضایتِ زهرا نمیشود بی تو
حاج محمودژولیده. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
چند بیت از زبان امام زمان ارواحنا فداه
#ناحیه_مقدسه
#گودال
پیشاپیش برای بعضی ابیات معذرت خواهی می کنم سعی کردم مستند و عین مقتل باشه
خون گریه کردم روز و شب خون گریه کردم
گفتم حسین جان زیر لب خون گریه کردم
تاکه سلامت می دهم ای جدِّ بی سر
می بینمت تنها شدی در بین لشگر
آید به گوشم نالهٔ هَلْ مِن معینت
وقتی شکسته شد جبین نازنینت
دادی لباس خویش بالا با چه دردی
پیشانی خونین خود را پاک کردی
میبینم آن قلب سپیدت را که پیداست
بر سینه ات جای نوازش های زهراست
میبینم آن نامرد، با تیر سه شعبه
شد بی هوا وقتی رها تیر سه شعبه
در سینه جا خوش کرد با سختی بسیار
لعنت به تیری که فرو رفته چو مسمار
بیرون زد از پشت کمر با خون ممتد
هرچه تکان دادی ز سینه در نیامد
تاخم شدی از پشت ، بیرونش کشیدی
فریادهای مادرت را می شنیدی
می بینم ابن کعب راهی جستجو کرد
از پشت سر نیزه به کتف تو فرو کرد
اینجا به بعد روضه جانم گشته برلب
خوردی زمین با صورت از بالای مرکب
از هر طرف شد حمله ور لشگر به سویت
کردند با سر نیزه دائم زیر و رویت
با چکمه روی سینهٔ تو راه رفتند
دنبال یوسف گرگ ها در چاه رفتند
سر تا به پایت را زبس پامال کردند
دیدم تنت را زنده زنده چال کردند
از عمد لج کردند و حرمت را دریدند
پیراهنت را تنت بیرون کشیدند
دادند دست حرمله پیراهنت را
عریان رها کردند در صحرا تنت را
شد پیکرت بر عکس تشییع جنازه
نه روی شانه زیر چندین نعل تازه
جسم تو با رمل بیابانها یکی شد
پیراهنت با چادر زهرا یکی شد
آنان که روی پیکر بی سر دویدند
چادر ز روی خواهرت زینب کشیدند
تنها دهد مردن از این غصه نجاتم
یک عمر در فکرِ «نساءُالبارزات م »
پرده نشینان حرم را خوار کردند
ناموس مارا وارد ِ بازار کردند
میبینم این تصویر را هر روز و هر شب
با آستین پوشنده رویش ، عمه زینب
مستوره ای که آبرو بخشِ حجاب است
میبینمش انگار در بزم شراب است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قاسم_نعمتی
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق"
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه مبادا کفن مبادا سر
همان سری که یحب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت:
به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طا ها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیهء کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
#سیدحمیدرضا_برقعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم بر هم بگذاری سر او را بردند
عطر و عمامه و انگشتر او را بردند
تیغ در دست همه کوفی و مجنون ...رهزن
توی گودال تنِ گوهرِ او را بردند
تا بجنبد به خودش حضرت ناموس خدا
این حرامی صفتان معجر او را بردند
سیب سرخی ..لب لعلی به لبن آغشته
روی دستش علیِ اصغر او را بردند
عده ایی گرگ صفت تیغِ به کین آلوده
وسط معرکه ها اکبر او را بردند
پای گودال بلا دخترِ شیرین سخنش
بر سر و سینه زنان خواهر او را بردند
وای از هودج نوری که به خاک آوردند
تا دمِ مرگ ولی مادر او را بردند
علقمه پرشده بود از عطش سرخ لبش
چشمِ درخون شده ی یاور او را بردند
بیصدا دست تومانده ست که بی دست شدی
دست های قلم و دفتر او را بردند
دست و پا می زد و غرقابه ی دریای عطش
خنجری آمد و از تن سر او را بردند
تازه این اول راه است که در روضه ی غم
گریه ها چشم ترِ دختر او را بردند
#اکرم_نورانی
اجرا: زیبا صادقی
تهیه و تدوین: خضرائی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴صَلَّی اللهُ عَلیکَ یاسَیِّدَنَا العَطشان
بانگ شادی و هلهله برخاست
چون به میدان نشست گرد و غبار
غرق خون بود هستی زینب
زخمهای تنش هزارهزار
سوی مقتل دوید مویهکنان
تا خودش را سپر کند زینب
اندکی دیر اگر رسد باید
خاک ماتم به سر کند زینب
غرق در خون نفسنفس میزد
حضرت عشق بیکس و تنها
رمقی چون نداشت با چشمش
از خودش دور کرد خواهر را
پسازآن شمر سوی مقتل رفت
رفت تا کار را تمام کند
کار او که تمام بود! خدا
رحم بر خواهر امام کند
میبرید از حسین سر ظالم
نبرید از حسین دل زینب
به سر و سینه میزد و میکرد
خاکها را به اشکْ گِل زینب
مویه میکرد زینب و برخاست
نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال
در زمین و در آسمان پیچید
نالۀ مادری پریشانحال
ناله میکرد و پیش چشم ترش
سر برید از حسین شمر لعین
با سر از قتلگاه بیرون رفت
پیکر شاه ماند روی زمین
تشنه بود و سرش جدا کردند
پیش چشمان مادرش، ای وای!
نکند دشمن ازسرِ کینه
بکند قصد پیکرش، ای وای!
پسازآن ده حرامی ملعون
بر سر کینه و جفا ماندند
اسبها را که نعل تازه زدند
بر روی جسمش اسب تازاندند
پسازآن شد سری به نیزه بلند
نالۀ اهلبیت افزون شد
پیرهنْ کهنه هم از او بردند
دل سنگ از مصیبتش خون شد
▪️▪️▪️؛
بوسه بر رگ نداشت سابقهای
زینب این بوسه از کجا آموخت؟
چونکه لب بر رگ حسین گذاشت
دل دشمن به حال زینب سوخت...
✍️#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
🏴 #محرم۱۴۰۳
#زمزمه #سبک_ثابت
#امام_حسین سلام الله علیها
#شام_غریبان_امام_حسین
#سبک_دلم_چرا_یه_جور_دیگه_در_اضطرابه
شعر: #بهمن_عظیمی ✍
سبک: #عبدالله_باقری 🎼
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حسینم رفت
من موندم و یه دشت و بچه های گریون
حسینم رفت
من موندم و آوارگی و یه بیابون
وای من که / لحظه لحظه
زارم و بی قرارِ حسینم
لابلای / خیمه ها سوخت
موهای یادگار حسینم ۲
منم مُردم ۲
کنار قتلگاه خیلی کتک خوردم
حلالم کن براتو آب نیاوردم (منم مُردم ۲)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حسینم رفت
من موندم و یه باغ پر از آتیش و غنچه!
حسینم رفت
من موندم و هشتاد و چارتا زن و بچه
نیست اباالفضل - نیستش اکبر
تا بشه زانوی اون رکابم
همسفر با - شمر و خولی
میبَرَن سوی بزم شرابم ۲
چه نامرده ۲
صحرا پر از ارازلای ولگرده
ساربونو دیدم یه جا کمین کرده (چه نامرده ۲)
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•پنج تن یک تنه ..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نبریدم پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
*دیگه نفس نمونده نه برای من
نه برای تو نه برای زینب ..*
هیچکس نیست که بالای سرش گریه کنم
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
«حسین جان...»
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آخه آبروی همه عریان روی صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
*من دوروبریمامو میبینم میخوان داد بزنن نفس ندارن از بس امروز گریه کردن*
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله ی وا مانده
*همه رو بی بی زینب آروم کرد زینب بچه هایی که هی گریه میکردن یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو اصن کندن گوشمو پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت آتیش به پام رسید عمه..یکی میگفت عمه! معجرمو بردن
هر کی یجور گریه میکرد .همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن
اما یه وقت دیدن تو این آرامش که فقط یه صدای هق هق از بچه ها میومد همه دور هم جمعن تو این خیمه نیم سوخته
دیدن یه صدا داره از بیرون خیمه میاد
بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته..هی به دلش میزنه مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین*
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود بال و پرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*خداروشکر محرم زنده موندیم وسینه زدیم...
«شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام»*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_شام_غریبان
#حاج_محمد_بذری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام_غریبان اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله وا مانده
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه نرو همسفر ما مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده
*دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن
راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود
این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن..
همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتا نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون..
یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد
اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که صورت من رو بوسید صورتم سوخت..بچه ها رو جمع کردن بی بی شمرد دید دو تا ازین بچه ها کمن ..صدا زد ام کلثوم بیا بچه ها رو بگردیم پیدا کنیم آروم آروم دور خیمه ها رو شروع کردن گشتن بچه ها نبودن..گفتن بریم سمت گودالو بگردیم..اومدن سمت گودال اما هنوز یه عده دنبال غارت بودن
هنوز یه عده از غارت سیر نشده بودن..
شیخ محمد قائمی (ره)میگفت :یه وقت بی بی رو کرد به این نانجیبایی که دنبال غارت بودن فرمودن این دور و بر بچه ندیدین؟ خیلی حرفه ها ..دختر علی بیاد رو بزنه به این نامردا سراغ این دو سه تا بچه گمشده رو بگیره.. اونقدر گشتن دیدن زیر یه بوته ی خار این دو تا همدیگه رو بغل کردن گویا دارن گریه میکنن.. آخه زیر صورتشون خیس اشک شده بود زمین گل شده بود از ترس ..تا اومدن این بچه ها رو بگیرن دیدن یه سیاهی داره از دور جلو میاد.. بی بی با گریه گفت: نیا دیگه بسه..اینقدر این بچه ها امروز کتک خوردن دیگه بسه دیگه نزن..
اما تعجب کرد دید داره صدا گریه میاد تو تو این دشت کدوم مرده داره با ما گریه میکنه دلش برا ما میسوزه..دید صدا آشناست..با گریه میگه زینب من بابات علیم اونم که پشت سرمه مادرت زهراست
«حسین...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_شام_غریبان
#حاج_محمد_بذری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سینه زنی جانسوز ویژۀ ایام محرم و صفر و شب هایِ جمعه به نفسِ حاج محمود کریمی.mp3
4.15M
: #ارسالی از جهانیان
🖤سینه زنی جان سوز ویژهٔ ایام محرم وصفر وشب های جمعه به نفس حاج محمود کریمی 🎙
▪️▪️▪️▪️
یا حسیــن😭😭😭😭
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
یک گوشۀ گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدایِ رگ هات بود ، دیر رسیدم من ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
عمامه تُ بردند ، دیر رسیدم من
شمشیرِتُ بردند ، دیر رسیدم من
افتانُ و خیزانُ ، نفس بریدم من
پیرُهنُ بردن ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2066489091_515728361.mp3
4.91M
جانم به تو و شبای کربلای تو
جانم به تو و به گنبد طلای تو حُسین
از هر بلا فروا الی یک سِجده رو به کَربَلا
شد بهترین رنگ زمین رنگ غروب کَربَلا
⍨
جانم به تو و به گنبد طلای تو حُسین
ما رو بطلب فدای اون محبتت
ما رو بطلب یه شب برا زیارتت
جانم به تو و شبای کَربَلای تو ♩حسین
صبرم کمه سهمم غمه قلبم بریده از همه
ناقابلم اما دلم تنگه برات یک عالمه
جانم به تو و لطافت نسیم تو ◦♫
جانم به تو و به زائر حریم تو حسین
ما رو بطلب تویی مدینه ی کرم
ما رو بطلب شبای جمعه تو حرم حسین
ــــــــــــــــــــــــ↬ــــــــــــــــــــــــ
ای راه من همراه من ای کشته ی دور از وطن
ای چاره ساز گریونه باز چشمام واسه اون پیروهن
جانم به تو و پیکر زیر مرکبت
جانم به تو و حنجر نامرتبت حُسین ♩⍨
ما رو میکُشه اون تن روی بوریا ◦♫
ما رو میکُشه محله ی یَهودیا حُسین ◦♫.
مارو میکشه زینب و بزم شامیا حسین
ــــــــــــ↫#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#عاشورا #امام_حسین
1_1140469086.mp3
3.85M
اگر کشتن چرا آبت ندادن..
چرا زان در نایابت ندادن ♫
اگر کشتن چِرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صَد چاک نکردن.. ♫
اگر کشتن چرا مویت کشیدن!!
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن ♫
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری ♫
چرا بر تن برادر سر نداری؟؟؟
بمیرم من مَگر مادر نداری ♫
دانلود مداحی اگر کشتن چرا خاکت نکردن محمود کریمی
خودم دیدم حسین را سربریدن
خودم دیدم که در خونش کشیدن!! ♫
خودم دیدم گلویِ اصغرم را
خودم در ورکشیدم اکبرم را! ♫
وای حسین وای حسین
تموم زندگی مال حسینه ♫
دلم همواره دنبال حسینه
مگه هر کی بَد شد دل نداره… ♫
مگه عشقت برام حاصل نداره
مگه ادم بدا عاشق نمیشن…….
#محرم #شام_غریبان#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها