eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
حرکت اهلبیت علیهم السلام از کربلا به مدینه مبريدم به مدينه كه دل من خون است همه ی هستی من كرب وبلا مدفون است بگذاريد بمانم به روی خاك حسين كه دلم چون بدن غرقه به خونش خون است جان من خفته دراين خاك،خدامی داند تاكه جان در بدنم هست دلم محزون است حال من ازنفس سوخته ی من پيداست شاهد آه دلم شب همه شب گردون است پاره های جگرم ريخته دراین وادی گركه ازخون دلم دشت بلا گلگون است به همان پيكربی غسل وكفن،لاله صفت خيمه ومنزل من دشت غم و هامون است اُسوه ی صبرم وبعد ازسفركوفه وشام ازكف صبرعنان دل من بيرون است عجبي نيست اگرجان بسپارم پس ازاين جان سپردن به ره عشق ووفا قانون است ای«وفایی»به عزای گُل پرپرشده ام هركسی اشك نريزد به جهان مغبون است هاشم وفایی
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم: نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من محمود ژولیده
همه جا عطر ياس مي آمد عطرِ ياس پيمبر رحمت خيمه مي زد به پشت دروازه عابد اهل بيت با زحمت داشت خواب مدينه را مي ديد دختري كه به شام تهمت خورد ناگهان ديده بر سحر وا كرد چشم خيسش به شهر عصمت خورد ديد فرياد «طَرّقوا» آيد كوچه وا شد به محمل زينب گفت: اُم البنين بيا اما دست بردار از دلِ زينب گفت اُم البنين ببين زينب با چه اوضاعي از سفر برگشت از حسين تكه های پيراهن از ابالفضل يك سپر برگشت بر بلندي همين كه خيمه زدند ياد گودال كربلا افتاد سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد ياد آتش گرفته ها افتاد گفت يادم نمي رود هرگز دلبرم رفت و روز ما شب شد آن قدر نيزه رفت و آمد كرد بدن شاه نامرتب شد خطبه ها خطبه هاي غرّا شد ليك با طعم روضه ی «الشام» صحبت از نذر نان و خرما بود صحبت از سنگ های كوچه و بام همه جا رنگ كربلا بگرفت كربلا كربلای ديگر بود بر لب زينب و زنان و رباب روضه ی تشنگی اصغر بود رأس ها بر بدن شده ملحق دست ها جای زخم های طناب گوش ها جای گوشواره ولی همه ی گوشواره ها ناياب دختری با قيام نيمه شبش جان تازه به دين و قرآن داد در خرابه كنار رأس پدر طفل ويران نشين ما جان داد علی اكبر لطيفيان
امید ِ نا امیدم ای مدینه دل خسته رسیدم ای مدینه سرا پایم نشان از غصه دارد به دل داغ شهیدم ای مدینه مرا سختست دیدار تو امروز حسینم را ندیدم ای مدینه مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مدینه مادرم را خبر کن سرو تو قدش خمیده گل نیلوفرت خورده کشیده دویده روی صحرای مغیلان به دنبال سرش خولی دویده همه بردند چون گوشواره ها را ز گوش لاله هایت خون چکیده مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مادرم را خبر کن از سفر بر گشته زینب خبر کن بی برادر گشته زینب به ضرب تازیانه تا چهل بار کبودی پای تا سر گشته زینب به راس روی نیزه تا چهل بار به هر منزل برابر گشته زینب مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مدینه مادرم را خبر دِه از من آشفته احوال مرا داغ حسینش برده از حال پرستویی که تو دادی نوازش نمانده در تن زخمش پر و بال تمام عمر زینب یک نفس بود که آن هم شعله شد در بین گودال مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مدینه مادرم را اگر خواهد خبر از این حزینه که حالا آمدم سوی مدینه خدا شاهد بود بودم سپر من برای اُم کلثوم و سکینه ولی نگذاشتم آن دم ببینند نشسته شمر ملعون روی سینه مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مدینه مادرم را خبر کن پیکرش را دوره کردند به روی نی سرش را دوره کردند نبودی ای مدینه تا ببینی که تنها خواهرش را دوره کردند برای کَندن یک گوشواره سه ساله دخترش را دوره کردند مگیر از من سراغ دلبرم را خبر کن ای مدینه مادرم را محسن غلامحسینی✍
🌷برای (ع) بلایای عظیمی بود در راه از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست نباشد ولی رسید و باز نگذاشت از به قتل او کمر بستند اما تنها به میدان آمد آن شب بود و بود و دهان وا کرد از دور صدا زد را با هیاهو هوای گرگ و میش بود و در تعقیب وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد می نشیند روی تخمش به زنده می ماند را با غل و زنجیر بردند آن اولین مظلوم عالم ندای آمد به گوشش رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود و و برادر جان! ، جانِ بود از این جانِ ، ساده نگذر
❣﷽❣ ⬛️ ◼️ ◾️ ▪️ ( 7 ) 🍁به آیه آیه قرآن احمدی صلوات 🍁به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات 🍁به اهل بیت رسول گرامی اسلام  🍁به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) ⏺السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسین شهید یاسکینه س 🔅از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم 🔅شکر خدا گرمی بازار حسینیم (الحمدالله) 🔅هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید 🔅با افتخارما جزو نوکرهای دربار حسینیم 🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم (هرکس هر چی میخواد بگه بگه ما حسین داریم) 🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم 🔅تنها در این عالم پی کار حسینیم 🔅این رفت و آمدهای ما معنیش این است 🔅دیوانۀ یک لحظه دیدار حسینیم ⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین … دختر حسین سکینه سلام الله علیها … (عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت) کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد… ◼️آی دلای کربلایی … روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته… ( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره) ⏺گفت بابا … بابا …بابا 🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را بابا … 🍁ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید 🍁مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را (صدا زد بگو دخترم) گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا بابا باهات حرف دارم (حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا) گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا 🔷یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند… ◾️دخترو به دامن گرفت(بگو بابا) گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو بهت دادن اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو‌ روش کشیدی… بابا … میدونم دیگه بر نمی گردی… بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا… خواستم این لحظه آخر رو‌دامنت بشینم بابا… دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا… 🔘 یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد… صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا ) بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا… (ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات  قلب منو آتیش نزن بابا… سکینه برگشت خیمه …منتظر بود امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت) ⏺همین روضه ام باشه و ببینمت کربلا ⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد… حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد : وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه … ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟ صدا زد : «یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً» ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند… ◾️امان امان …2 امان از اون لحظه ای که مظلومانه اومد گودال قتلگاه… ( ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه … کنار یه بدنی داره گریه میکنه) صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟» (نشناخت بدن باباش حسینو) (سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟) 🍁این نعش کیست گوشه ی گودال عَمَّتی 🍁از چه شده ست این همه پامال عَمَّتی (عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… ) «نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه … یا حسین … یا حسین … قربون اسمت برم آقا جان… ⏹تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا… بابا… بابا… بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا… ⏺اینقدر این نازدانه رو‌سینه بابا گریه کرد…اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین»به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن)...» بدن پدر رو رها نمی کنه: « فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها... یه عده اوباش ریختن تو گودال یهو لحن دختر عوض شد هی صدا میزد بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا … ◾️ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین … . 🍁با عشق حسین هر که سر و کار ندارد 🍁خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد 🍁ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم 🍁آتش به محبان حسین کار ندارد ⏪خود امام زمان فرمود هر کس بعد از روضه جدم بر منه مهدی دعا کنه من براش دعا میکنم… خداااا … به بدن کبود شده حضرت سکینه خدایا به بدن پاره پاره امام حسین قسمت میدیم فرج امام زمان برسان… ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیهاالسلام
❣﷽❣ 🔲 🏴آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن 🏴سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن 🏴بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است 🏴غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن 🏴دانم از داغ پدر گریان و سوزانی چو شمع 🏴در کنار قبر او داری نوا یابن الحسن 🏴ای امید آخرین ای روشنی بخش دلم 🏴ای که باشی کنون صاحب عزا یابن الحسن 🏴در عزای باب خود صاحب عزای مجلسی 🏴بر عزاداران خوش آمد گو بیا یابن الحسن ♨️روز شهادت مولا و آقامون امام حسن عسگری است ، امروز شیعه عزادار است کاش امروز سامرا بودیم در حرم مطهر آن بزرگوار عرض ادب می کردیم یابن الحسن سرت سلامت . امروز عاشقان اینجا مجلس عزا برای بابای مظلومت منعقد کردند . آقا رسم است صاحب عزا می آید دم در می ایستد هر کسی وارد مجلس می شود خوش آمد می گوید : آقا نظر کن . 🔘از دیده سرشک غم ببارد مهدی 🔘بر قبر پدر جبین گذارد مهدی 🔘هر جا که عزای عسکری منعقد است 🔘در بزم عزا حضور دارد مهدی 🔲امروز سامرا چه خبر بود؟ امام زمان در سن کودکی بر بدن نازنین بابا نماز خواندند شیعیان و دوستان بودند ، بدن آن امام را با عزت و احترام تشییع نمودند سامرا ، کنار قبر پدر بزرگوارشان امام هادی آن بدن دفن شد . دلهاتان آماده است یک جمله بگویم : بفدای آن بدنی که خواهرش زینب نشناخت ، دیدند زینب خیره خیره به آن بدن نگاه می کند یک وقت هم صدا زد : آیا تو حسین منی و ... همه صدا بزنید حسین ... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه حضرت زهرا.س.محسنیه.mp3
41.71M
بسم الله الرحمن الرحیم از همگی عزیزان دو ماه عزاداری برای سید الشهدا قبول باشه🌱 در آستانه پایان ماه صفر و شروع ایام شهادت حضرت محسن پیشنهاد میکنم صحبت های مجنون کرمانشاهی را در این باره گوش کنید تا سوالی شکی و و گمراهی به وجود نیاد _حضرت,_ محسن_ 🔴 حداکثری ☝️
وقایع ربیع الأوّل دفن بدن مطهّر پیامبر صلّی الله علیه و آله در نیمه ی شب اوّل ربیع بدن مطهّر خاتم الأنبیاء و المرسلین صلّی الله علیه و آله را امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام دفن فرمودند. (1) مصیبت و فاجعه ی شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله از یک طرف و بی احترامی به آن حضرت و توجّه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر، داغ هایی بود که بر دل مبارک امیر المؤمنین علیه السلام سنگینی می کرد. (2) چنانچه با یاد تلخ آن روز ها فرموده اند : «آیا بدن شریف پیامبر صلّی الله علیه آله را رها می کردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع می کردم» ؟ (3) شیخ مفید می فرماید : «اکثر مردم در دفن پیامبر صلّی الله علیه و آله حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود. (4) اعمش می گوید : پیامبرشان از دنیا رفت و مردم هَمّ و غمی نداشتند جز آنکه عدّه ای بگویند : «امیر از ماست» و طایفه ی دیگری بگویند : «امیر از ماست». (5) هنگام شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله مغیره خطاب به ابوبکر و عُمَر گفت : اگر بعداً با مردم کاری دارید آن ها را دریابید. (6) لذا ابوبکر و عُمَر هنگام دفن پیامبر صلّی الله علیه و آله حاضر نبودند، بلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود امیر انتخاب می کردند، و قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهّر دفن شد. (7) عبدالله بن حسن می گوید : به خدا قسم ابوبکر و عُمَر بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد، ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند. (8) حضرت باقر علیه السلام می فرمایند : مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز می خواندند و عموم مردم حتّی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، امّا هیچ یک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیر المؤمنین علیه السلام بُرَیده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد. (9) عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجّه است. (10) او گفته است : «بخدا قسم ما از دفن پیامبر صلّی الله علیه و آله با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم»، یعنی بعد از دفن متوجّه شدیم. باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسید : آیا سقیفه در حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله و به سفارش حضرت بود یا غدیر ؟ آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا درباره ی غدیر ؟ آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر ؟ آیا در سقیفه همه مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتّی زن ها هم بیعت کردند ؟ 📚 منابع : 1. تقریب المعارف : ص 251. و ... . 2. خصال : ص 372 . و ... . 3. احتجاج : ج 1، ص 96. و ... . 4. ارشاد مفید : ج 1، ص 189. و ... . 5. تقریب المعارف : ص 256. و ... . 6. الهجوم علی بیت فاطمة : ص 69. البدء و التاریخ : ج 5، ص 65. 7. همان : ص 69. و ... . 8. تقریب المعارف : ص 251. و ... . 9. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 1، ص 297. و ... . 10. الهجوم علی بیت فاطمة : ص 72. و ... .
وقایع ربیع الأوّل هجوم به خانه ی وحی در این روز اوّلین هجوم به خانه ی امیر المؤمنین علیه السلام صورت گرفت. هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر صلّی الله علیه و آله شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب اوّل ربیع بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیّت پیامبر صلّی الله علیه و آله متوجّه جمع آوری قرآن شد. (18) آن حضرت فرموده بودند : «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن ...». (19) در این ایّام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آورده اند : بار اوّل در روز اوّل ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان باز گشتند. پس از آن امیر المؤمنین علیه السلام شب ها صدّیقه ی طاهره و حسنین علیهم السلام را بر درِ منازل اصحاب می بُردند و طلب یاری می نمودند. (20) بار دوّم (21) هفت روز بعد از دفن پیامبر صلّی الله علیه و آله بود که زبیر و عدّه ای دیگر در منزل امیر المؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عُمَر را بِکُشد ولی به امر عُمَر شمشیرش را گرفته شکستند. بار سوّم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّیقه ی طاهره علیها السلام و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیر المؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بُردند. (22) 📚 منابع : 18. بحار الأنوار : ج 28، ص 191، 204، 231، 264، 356، ج 39، ص 419، ج 40، ص 155. و ... . 19. تفسیر فرات : ص 398. و ... . 20. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 128 (ج 2، ص 665). و ... . 21. احتجاج : ج 1، ص 95، 111. و ... . 22. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 82 ـ 249. و ...
4_5983566364533590247.mp3
9.31M
🌹توضیح درباره اول ربیع 🌹 شرح وقایع مصیبت بار ایام اول ربیع 🌹 برکات ربيع، هجرت رسول اکرم ص، منشاء هجرت انسان از اسفل السافلین به اعلی علیین 🌹اول ربیع برای خواص ایام مصیبت و عزاداری است ولی برای عوام باید عادی باشد و نباید با فشار و کنایه عوام را دین گریز کرد