eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
15.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
406 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
یاصاحب الزمان آجرک الله حمله به خانه‌ی وحی فتنه ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من شعله ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه یک لگد بر در گرفته ثُلثی از سادات را پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه ناله ی حیدر بیا شد ناله ی فضه بیا اوج غم این جاست برگرد ای عزیز فاطمه پشت در زهرا صدایت کرد مهدی جان بیا منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی ردِّ خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کربلایی مجتبی رمضانی 1_13489000548.mp3
زمان: حجم: 12.43M
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مجتبی رمضانی سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره غم تو نگات ، بارون چشات، گریه داره خشکی لبات ، لرزش صدات، گریه داره کاری کرده بابدنت زهر آقا که داره می لرزه دست و پات داره دونه دونه می ریزه بروی گونه بارون این اشکات بمیرم که کنار مهدی سینه خسته ت به خس خس افتاده داره می بینه پسرت که می لرزه ظرف آب بروی دستات توی غم و بی قراری خوبه یه پسر که داری دم آخری روی پاش داری سرتو می زاری مظلوم امام عسگری مسموم امام عسگری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نه که نوکرت،دل مادرت، روضه خونه بالای سرت،گل مضطرت، روضه خونه دم آخرت،چشای ترت، روضه خونه درگلستان سامرا یاد غنچه های خرابه می افتاد طعم زندان دلیل این شد که یاد زندان کوفه می افتاد بالب خشک و داغ عطشانش یادسو سوی اختران می کرد ظرف آب و صدای دندانش یاد اون چوب خیزران می کرد چشای ترش می سوزه داره جیگرش می سوزه تاکه نفسش می گیره دل پسرش می سوزه مظلوم امام عسگری مسموم امام عسگری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دم آخره که می خواد بره غم نداره نه تو فکر خلخال دختره  غم نداره نه توفکر معجر خواهره غم نداره بمیرم واسه اون امامی که نیزه ای  روی حنجرش می خورد دست سنگین زجرو خولی به صورت ناز دخترش می خورد توی اون مجلسی که باچوب خیزران می زدن رو دندونش ظاهرا چوب رولبش اما به قلب مجروح خواهرش می خورد الهی که خواهر اینجور برادرش و نبینه نبینه یکی باچکمه روی سینه می شینه
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
1725646109695_-2147483648_-210004.ogg
زمان: حجم: 1.39M
زمزمه یا نوحه وفات حضرت سکینه س سبک : حسین جانم حسین جانم حسین جان سکینه دختر خون خدایم به دل داغ غمی مانده برایم زدشت کربلا تا آخر عمر عزادار شهید سر جدایم واویلا واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا 2 ____________________ خودم دیدم گلان باغ زهرا شده پرپر میان دشت وصحرا خودم دیدم غریبانه پدر را میان کشتگان وامانده تنها واویلا... _____________________ به خاطر دارم آن آخر وداعش بنالیدم بیفتادم به پایش برای اینکه ماند پیش دختر در آندم گریه ها کردم برایش واویلا.... _____________________ خودم دیدم سر از تن جدایش بدیدم عمه را با گریه هایش خودم دیدم تنش عریان به خاکست خراشیدم رخ وکردم صدایش واویلا... ______________________ بروی خاک صحرا من دویدم یتیمی واسیری را بدیدم به یاد زانوی پرمهر بابا به روی پای عمه آرمیدم واویلا...
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نوحه زمینه وفات حضرت سکینه سلام الله یا سکینه گلی ز گلشن ولایی تو سفیر دشت کربلایی تو عمری به شور و در نوایی تو بوده در دلت داغ کربلا بر لبت ناله ی وا غربتا رفتی از این جهان گل حسین راحت گردیدی از رنج و بلا صلی الله علیک سکینه جان۴ یا سکینه تو دیده ای رنج و بلا و غم تو دیده ای به کربلا ماتم قامت تو زین همه غم شد خم دیدی مولاتی در دشت جنون ظلم و کین دشمن شده فزون در روز عاشورا به کربلا دیدی مصیبت ها با دل خون صلی الله علیک یا سکینه جان۴ یا سکینه تو دیده ای غرق به خون اکبر نقش زمین گشته گل پرپر غرقه به خون حلق علی اصغر تو دیده ای سقا فدا شده دستانش از پیکر جدا شده دیده ای با عمود آهنین فرق او از کینه دو تا شده صلی الله علیک سکینه جان۴ یا سکینه تو دیده ای کرب و بلا غوغاست غرقه به خون تمام آن صحراست فتاده بر زمین گل زهراست تو دیدی حرمتش دریده اند سوی او با خنجر دویده اند پیش چشمان عمه زینبت سرش را از قفا بریده اند صلی الله علیک سکینه جان۴
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نوحه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها منم باقي مانده ء صحراي غمها به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا من از باغت جاماندم پس از تو اشك افشاندم مصيبت ها مي خواندم واويلا به همراه خواهرت آمدم گودال لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال تنت را بي سر ديدم زدم بر سر لرزيدم گلويت را بوسيدم واويلا بهارم شد يكباره فصل پاييزي اشاره شد بر من با قصد كنيزي تو در طشت و من سويت نظر كردم بر رويت شرابي شد گيسويت
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نوحه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها ای نور دل زهرا(هستی به رباب دختر)۲ در محضر آل الله(هستی تو چنان کوثر)۲ تویی دخت والا و بی قرینه دخت حسین بن علی سکینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ راحت شدی از غم ها(رفتی تو از این دنیا)۲ چشمش به رهت باشد(در باغ جنان زهرا)۲ بودی ای نور دیدگان زهرا لحظه های آخر یاد کربلا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به دشت خون(گل ها همه شد چیده)۲ دیدی تو علی اصغر(با حنجر ببریده)۲ دیده ای ای گل باغ مدینه اشک رباب و زینب حزینه آجرک الله یا حسین زهرا۲ از دشمن دین دیدی(ظلم و ستم افزون)۲ دیدی تو برادر را(غلتان به میان خون)۲ دیدی گل گلشن ام لیلا علی اکبر شده اربا اربا آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو عمو عباس(در علقمه افتاده)۲ دست و سر و چشمش را(در راه خدا داده)۲ دیده ای دستانش از تن جدا شد با عمود آهن فرقش دو تا شد آجرک الله یا حسین زهرا۲ دیدی تو به چشم خود(شد نقش زمین بابا)۲ با پیکر غرق خون(افتاده در آن صحرا)۲ دیدی از بابایت حرمت دریدند از قفا سر پاک او بریدند آجرک الله یا حسین زهرا۲
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نوحه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها ای گل باغ ولا دختر خون خدا بر زینب کبری،نور دو عینی تو گلی ز گلزار،باغ حسینی تو مولاتی مولاتی۲ بر ربابی نور عین جان و هستی حسین هستی سکینه جان،از نسب زهرا حسین به تو نازد،ای روح با تقوا مولاتی مولاتی۲ دیده ای در کربلا رنج و داغ و ابتلا تو دیده ای در خون،پیکر اکبر را غرق به خون دیدی،حنجر اصغر را مولاتی مولاتی۲ دیده ای گشته قلم دست سقای حرم ای بر حسین دختر،دیدی به چشم تر دیدی جدا گشته،دستانش از پیکر مولاتی مولاتی۲ ظلم و کین گشته فزون دیده ای غرقه به خون دیدی گل زهرا،افتاده بر خاک است سرش روی نیزه،پیکر او چاک است مولاتی مولاتی۲ راحت از غم ها شدی همدم زهرا شدی ای شافع فردا،رفتی از این دنیا گشته برای تو،بزم عزا برپا مولاتی مولاتی۲
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نوحه رحلت حضرت سکینه سلام الله علیها در پنجمِ ربیع الاول،غرق عزا شده مدینه یاد امامِ سر بریده،جان داده حضرتِ سکینه آه و واویلتا واویلا... راهی جنت الاَعلیٰ شد،دُردانهٔ اباعبدالله جان داده در مدینه از غم،ریحانهٔ اباعبدالله آه و واویلتا واویلا... با بُغض و کینه بر یزید و،با لعنِ بر امیّه رفته یادِ خرابهٔ شهرِ شام،به دیدنِ رقیّه رفته آه و واویلتا واویلا... جان داده یادِ آن لحظه که،در قتلگه سری جدا شد وَ پیش دیدهٔ یک مادر،آن سر هلال نیزه ها شد آه و واویلتا واویلا... جان داده یادِ آن لحظه که،اسب پدر به یال پر خون برگشته سمت خیمه ها و،شد قلب اهل خیمه محزون آه و واویلتا واویلا...
۱۷ شهریور ۱۴۰۳