eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5897521234538664267.mp3
22.8M
کربلایی حسین ستوده # همه دنیا خوشن انگار من یکی غریبه ام این وسط حرف بچه نداره قیمت جز برای مادرش فقط ننه ام البنین به چادرت گرفتارم دارم از غصه میمیرم و به رو خودم نمیارم تو هوای منو داشته باش که من توی آشفته بازارم خیلی بیچارم ننه ام البنین یه دردی توی این سینه اس دنیا خوش نداره که خوشیای ما رو ببینه شمر این دلم داره روی سینه ام داره میشینه درد من اینه آبرو بردم تو که عباست زمین خورده ببین من زمین خوردم آخه دیگه چطوری بگم ننه من کم آوردم این همه صدات زدم مادر یه دفعه پسر صدام کن خب کشتم امشب خودمو دیگه لااقل یه بار نگام کن ننه ام البنین دلم از زندگی سیره دنیا حال و روز من رو داره به مسخره میگیره نندازی آبروم و دست مردم که آبروم میره آبروم میره ننه ام البنین جلوی همه شرمندم کل زندگیم غم جون خودم مجبوری میخندم من با دستای خودم گور خودم رو چه عمیق کندم خیلی شرمنده ام کجا شکایت کنم حق بده شبا به گریه باتو صحبت کنم من نمیخوام که عزیزم تورو اذیت کنم میخوای اصلا برمو رفع زحمت کنم ای قرار بی قراری ای رفیق گریه زاری الدخیل الدخیل الدخیل ای امید روسیاهی ای پناه بی پناهی الدخیل الدخیل الدخیل بباره بارون اگه زیر چتر تو نیام کجا رو دارم مگه سخته آدم غمشو به محرمش هم نگه ای عزیز کربلایی سائل اومده گدایی الامان الامان الامان رو تو برنگردون از من تسلیم تو هستم از دم آبرو بردم تو که عباست زمین خورده ببین من کم آوردم آخه دیگه چطوری بگم ننه من کم آوردم
زمینه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج محمد رضا بذری زدم سر بر صحرا می افتم رو خاکا تنت میشه پیدا ای به قربونت چشام تو چشماته علم تو دستاته هنوزم همراته ای به قربونت ای به قربونت هنوزم تو یل لشکرمی ای جانم پناه همه اهل حرمی ای جانم ای به قربونت تقلا میکنی پاشی زجا ای جانم چرا بستی چشاتو یا اخا ای جانم علم برپاست هنوز بالاست پاشو داداش حسین تنهاست (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4 سرت رو زانومه تو باشی معلومه سکینه آرومه ای به قربونت نخور غصه اصلا تورو خوب میشناسم داداشم اون با من ای به قربونت ای به قربونت اگه فکر رباب و اصغری اون با من نشد مشکو به خیمه ببری اون با من (ای به قربونت اگه دیدی علم خورده زمین اون با من نخور غصه یل ام البنین اون با من )2 قدم خم شد چی سهمم شد تنت داداش چه درهم شد (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4 میسوزی تو آفتاب شدی خیلی بی تاب کنار نهر آب ای به قربونت اگر لشکر دارن تماشا میکنن داداشم اون بامن ای به قربونت ای به قربونت نباش دل نگرون دخترم اون با من تو راضی شو تنت رو ببرم اون با تو ای به قربونت با اینکه بردنت دردسره اون با من پاشو که خیمه ها در خطره اون با تو فدا چشم پراز اشکت دلم پارست مثل مشکت (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4
روضه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام 📅ویژه وفات حضرت ام البنین روضه 3 حاج محمد رضا بذری سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آبو ای وای علمدارم ابوالفضل *بعد این روضه ی دلنشین که حاج آقای روحانی خوندن جایی نبود من روضه بخونم فقط دوسه جمله بگم اسم منو هم بنویسن باهم بگو ای وای علمدارم ابوالفضل چقد دلمون تنگ روضه های محرم شده بود ای وای علمدارم ابوالفضل هفته ی بعد ولادت حضرت زینبه هفته ی بعدش شب شهادت بی بی میشه امشب بگو آی دست بریده ی کربلا اجازه ی روضه ی دست شکسته ی مدینه رو بده مارو برا فاطمیه آماده کن رزق ما رو از امشب بده - بدتر از اینکه روضه ی مشک تورو می بینم دارم جلو چشم همه اشکت رو می بینم بین تو خیمه نباید فاصله باشه فرصت نده میدون به دست حرمله باشه فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره انگار حالا حالا ها با تیر سه شعبه اش کار داره ای وای علمدارم ابوالفضل مردونگی کن پاشومیدونم که بی دستی بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی مردونگی کن پاشو میدونی که بی رحم ان دورو بر خیمه دارن از صبح میگردن پاشو نذارهر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده پاشو نذار هرکی بیادو دست رقیه رو ببنده *و بان انکسارفی الوجه آثار شکستگی رو در چهرهی حسین و دیدن دیدن داره میاد ولی داره با گوشه ی آستین اشکاشو پاک میکنه -همه از دست تو آبرو میخوان اشک چشماتو واسه وضو میخوان آب نشد نشد دیگه بیا بریم بچه ها آب نمیخوان عمو میخوان حسین....
زمینه 2 وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج محمد رضا بذری راه تو رو بستن فدای حسین دلتو شکستن فدای حسین قطعه قطعه بدن فدای حسین مادر مادر کی به باور من شد عمود آهن آخه عزیز جونم تو مگه قد رشید نداشتی دلاورم به مشکت تو مگه دیگه امید نداشتی (بشه مادر فدای تو به قربون وفای تو می میرم از غمای تو) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم)۴ شدي پور حيدر فداي حسين پيش پاي كوثر فداي حسين شدي مثه اکبر فداي حسين مادر مادر تشنه پاي دريا افتادي رو خاكا با اینکه من هنوزم از نشدِ قول تو در شگفتم خود من از رباب با دل خون حلالیت گرفتم (عباس من دلاورم ساقي تشنه ي حرم تموم روح پيكرم ) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم) غمتو ندیدن فداي حسين تنتو دریدن فداي حسين دستاتو بريدن فداي حسين مادر مادر غصه داره مادر اين دماي آخر بعد تو روضه ي خونِ چشات شده هميشه كارم به من هنوز مي گن امّ بنين ولي پسر ندارم (ماه شباي علقمه دعايي كن بگن همه رفته كنيز فاطمه) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم)
❣﷽❣ 🍁 ‍ 🍁 ای کاش بود ابالفضل روزآخرمن (پیش بسترمن)2 ازاین دنیا دل بریدم کی میدونه چی کشیدم دیگه بعد ازکربلا مادرشهیدم ‌ ‌ تواین مدینه  لبریزحسرتم فقط همینه ذکرمصیبتم 🍁علی العباس (واویلا)2 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 چندتا صورت قبر روخاکا کشیدم (باقد خمیده م )2 چشام خوب شد  که ندیدن گلامو ازشاخه چیدن جوونامو بالب تشنه سربریدن شده مدینه  کرببلای من باناله های واولدای من تواین مدینه  لبریزحسرتم فقط همینه ذکرمصیبتم 🍁علی العباس (واویلا)4 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 ‌ ‌ میگن قبرسقا  قد مشک آبه (خون قلب ربابه)2 عموییکه مهربونه   علمدارو پهلوونه همه گفتن آبو به خیمه میرسونه ولی دیدن که خالیه مشک آب دیگه خجالت میکشه ازرباب 🍁علی العباس (واویلا)4 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها :ِ سید مهدی میرداماد اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین گریه نکن هرچند ، دریایِ احساسی حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی حق میدی که پیرم ، خیلی زمین گیرم روزی هزار دفعه ، از قُصه می میرم اُم البنین قمرامُ و کشتن اُم البنین قمراتُ و کشتن اُم البنین پسرامُ و کشتن اُم البنین پسراتُ و کشتن اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، تنها شدم تنها کشتن داداشم رو ، تشنه لبِ دریا مادر نبودی که ، آب و صدا میزد پیش چشایِ من ، هی دست و پا میزد اُم البنین بی پر و بال رفتم اُم البنین دیگه از حال رفتم ام البنین هر جوری که میشد از خیمه تا ته گودال رفتم ... اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، دیدم اسارت رو غوغای غارت رو ، حد جسارت رو مادر نبودی که ، صد مرتبه مُردَم از کربلا تا شام ، خیلی زمین خوردم اُم البنین اشکامون و دیدن اُم البنین همه میخندیدن ام البنین نبودی تویِ شام دور سر داداشم رقصیدن ... اُم‌البنین ... آه یا ام البنین
◾روضه حضرت اُم البنین سلام الله علیها ◾بانوای :ِ حاج مهدی سلحشور قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5857409242176161478.mp3
6.88M
بند اول✅ آشوبه از غم دله زارم بعد تو گریه می شه کارم تنهام نزار دارو ندارم خانوم خونم تو اسمون هستی تو ماهم زهرا ببین تو سوز اهم نشو رفیق نیمه راهم خانوم خونم اتیش گرفته جونم /از غمه تو عزیزم من و بهم می ریزه /ماتمه تو عزیزم (نرو نرو یازهرا) بند دوم✅ جونی نمونده به تنه تو خونی شده پیروهنه تو گریونه چشم حسنه تو خانوم خانوم غمگین ترین مرد زمونم بار غمت خم کرده شونم اگه بری تنها می مونم خانوم خونم از داغ تو عزیزم /هر لحظه من می سوزم غصه میاد تو سینم /تا چشم به در می دوزم (نرو نرو یازهرا) ✅بند سوم حیدر پریشونه می بینی بی تاب و دلخونه می بینی چشماش چه گریونه می بینی عزیزه جونم اون که از حیدر کینه داشتش تودلش انگار رحم نداشتش رو چادر تو پا گذاشتش عزیزه جونم در بین شعله زهرا /هر گز نمی ره یادم صدا زدی که فضه /بیا برس به دادم (نرو نرو یازهرا) به قلم شاعران اهل بیت نفس حاج سید وحید مصطفوی
4_5992487183406074379.mp3
10.46M
‍ ‍ یارب الحسین _ اصلا انگاری توی سرنوشت من نوشته دلتنگی اصلا انگاری خبری نداری مارو کشته دلتگی اصلا انگاری کابوس خواب شبامون گشته دلتنگی بخدا سخته جا بمونی و رفیقات کربلا رفتن بخدا سخته از قشنگی حرم فقط برات گفتن بخدا سخته با یه حسرت بزرگ یه گوشه ای خفتن اگه پر از گناهم بیا و آدمم کنن بازم مثل قدیما با روضه محرمم کن ___ _ غریب مادر موهات و گرفت میونه پنجه اش نامرد غریب مادر ضربه به حنجر تو از پشت سر می زد غریب مادر جلو زینب سرتو از تن جدا می کرد غریب مادر چه بلایی سر جسم پاکت اوردن غریب مادر تورو بد جوری حسین تو کربلا کشتن غریبگ مادر بمیرم نداری حتی پیرهن بر تن رحمی نکردن حتی بر تن پاره پاره بر تن تو گذشتن یه عده ای سواره شعرو سبک نفس کربلایی رضا غیاثی
4_435175178876489606.mp3
19.58M
‍ ‍ هدیه به حضرت زهرا صلوات زمینه روضه ای حضرت زهرا شعر وسبک رضا نصابی به نفس کربلایی هادی رسولی رسیده فاطمیه. رسیده ماه خزون می زنم به سینه با روضه ی مادرمون به یاد غم حسن در میونه کوچه ها که می گفت نزن نزن مادرم رو بی حیا مادرم با شما کاری نداره مادرم به خدا که داغ داره مادرم تاب سیلی رو نداره مادرم دیگه چشماش تاره تاره مادرم دست روی دیوار می زاره مادرم توون ایستادن دیگه نداره واای. واای. مادر. مادر. مادر. رسیده فاطمیه. رسیده ماهه خزون می زنم به سینه با روضه ی مادرمون به یاد اون لحظه ای بین دیواره دره در میون شعله هم نگرونه حیدره جون من فدای سره تو حیدر اللهی که بشم پای تو پر پر بمیرم نبینم. چشمه تورو تر بمیرم نبینم دستاتو بستن نبینم حرمته تو رو شکستن این مردم به خدا که خیلی پستن واای. واای. مادر. مادر. مادر .رسیده فاطمیه. رسیده ماه خزون می زنم به سینه با روضه ی مادرمون یاد اون لحظه ای که وصیت هاشو می کرد به موهای زینبش وقتی که شونه می زد دخترم بعد من بلا می بینی سرای از بدن جدا می بینی تن بی سرو زیره پا می بینی دخترم جای من ببوس گلوشو‌ پاک بکن جای من تو خون روشو پاک بکن تو خاکسترای موشو واای. حسین. واای حسین