eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
434 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ ادمین تبادل⬇️ @Tabligh_nohe
مشاهده در ایتا
دانلود
سید مهدی حسینیShab26Moharram1404[02].mp3
زمان: حجم: 12.52M
| زمینه | یه نفر گفت که این فتوای شریح قاضیه یه نفر گفت بزن با نیزه خدام راضیه به نیزه راضی نشدن سنگ زدن به سنگ راضی نشدن چنگ زدن تو رو با نیزه وسط جنگ زدن ناله میزدن ملائکه حزین قتل الحسین کالمجرمین میزنی با لب تشنه مادرو صدا واسه چی اومدن تو قتلگاه یه عده با عصا واسه چی تو اومدی عالم و مظطر کنی خاک بیابون و مطهر کنی تن مبارک و بی سر کنی بسه برا روضه خوندن همین قتل الحسین کالمجرمین نوک نیزه ها رو توی بدنت عمیق میکشن هلهله که میکنن زن ها تو خیمه جیغ میکشن خیمه رو دست کی سپردی داداش رفتی و زینب و نبردی داداش با لب تشنه نیزه خوردی داداش مونده پیکر تو روی زمین قتل الحسین کالمجرمین
سید مهدی حسینی4_5767019087041403239.mp3
زمان: حجم: 8.1M
داره از نفس میره، دیره ای خدا دیره اونقد دست و پا زد که، گفتن دست و پا گیره ای دستگیر عالم، کم دست و پا بزن محبوب بی مثالم، کم دست و پا بزن مرغ شکسته بالم، کم دست و پا بزن ___________________ لشگر بی علمدار شد بعد از تو گرفتار شد چشم از خیمه برداشتی دنیا توو چشم تار شد دورت بگرده زینب، دورت قیامت رو نیزه ها که هستی، جای تو راحته؟ __________________ چقد زخم زبون میخوردی لگد وقت اذون میخوردی بدون سر تکون میخوردی همین اشکم درآورده کسی زخم تورُ نشمرده یه سنگم اگه از دستاشون خطا رفته به زینب خورده
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای مزارت مدینۀ دل ما ای ضریحت چراغ محفل ما عطر رحمت ز تربتت خیزد کرم از دست های تو ریزد زینبی خصلتی و زهرا خو حرم تو حریم حرمت هو هرکه زوّار تربتت گردد بهره مند از کرامتت گردد مثل معصوم دافع النقمی از تبار سجیّـــۀ کَرَمی یُذهِب َ عَنکُم آمده ز خدات پدرت گفته جان من بفدات حـرم اهلبیت بـاشد قم با تو شـد قم، مدینۀ دوُّم تا که قم شد تو را اقامتگاه قدسیـان یافتند اینجا راه عرشیان از برای عرض سلام رو بــه درگاه تو کنند مدام عُمر کوتاه تو حکایت داشت از غم فاطمه روایت داشت چشم بر راه یاورت بودی یاد روی برادرت بودی تو خـزانی تـرینِ گُلهـایی تو جوانمرگ، مثل زهـرایی لب تو داشت گفتگو با مرگ جان تو داشت یک قدم تا مرگ تا تو را مرگ برد در آغوش مردم قم شدند نیلی پوش شهر پر شد زگریه و شیون تا که بر قامت تو گشت کفن وقت تشییع تو گُل آوردند روز، جسمت به خاک بسپردند غسل و تدفین تو شبانه نبود بر تنت جای تازیانه نبود جای سیلی نبود بر رویت مُتــورّم نبـود بازویت سینه ها یاد فاطمه می سوخت که علـی آتش دلش افروخت نیمـۀ شب غریب و تنها بود اشک او آب غسل زهرا بود گریه می کرد و غسل میدادش در گلــو مانده بود فریادش کودکان ایستاده و مولا غسل می داد پیکر زهرا بغض ها در گلو گِره خورده دور یـک مادری جوانمرده گُل خود در کفن گذاشت علی چه کند چاره ای نداشت علی دستهایـی که تاب شانه نداشت طاقت از ضرب تـازیانه نداشت ناگهان شد بـرون ز بند کفن حلقه بر گردن حسین و حسن دستها نیـروی دگر بگرفت دو گُل خویش را ببر بگرفت غنچه های لبش زهم بشکفت با یتیمان خود سخن می گفت ای یتیـمـــان من ،خدا حافظ ای حسین ، ای حسن ، خدا حافظ زینبم خوب خانه داری کن از غریب مدینـه یاری کن از نهاد ملائـک آه رسید ناگهان هاتفی ز راه رسید یا علی ای غـریب بی یاور کودکان را جدا کن از مادر چشم قدوسیان نظاره گر است قلب خیل مَلَک پر از شرر است ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اثر از: نعیمی (قم) التماس دعا _ وطنی
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نگفته میدونم که میدونی - نریمانی.mp3
زمان: حجم: 6.44M
🔊 مداح 👌 🏴 واویلا واویلا یا معصومه معصومه معصومه یا معصومه معصومه معصومه  یامعصومه معصومه معصومه نگفته  می‌دونم که می‌دونی که میدونی که میدونی دردمو از چشام تو می‌خونی تو می‌خونی تو می‌خونی دلم را از پیشت نمی‌رونی نمی‌رونی نمی‌رونی منم سایتم رو سیاه هم ولی یه سهمی به همسایه ی بد بده بیا و به این دوره گرد غریب به زودی زود رزق مشهد بده بزار صاف و ساده بگم حرفمو من از تو یه اذنه زیارت می‌خوام تو را جون آقا امام جواد من از دست لطفت شهادت می‌خوام زیارت می‌خوام  من با تو همدمم خبرداری دلم تنگه حقداری رد کنی منو آخه دلم تنگه حق داری رد کنی منو آخه دلم تنگه یا معصومه معصومه  معصومه یا معصومه معصومه  معصومه معصومه یا معصومه  معصومه معصومه معصومه به به چه خبره  توحرمش هوای بارونی برای من برای من برای من مونده پریشونونی برای من برای من برای من این غم و دلخونی برای من برای من برای من و با دل نداره کم از روزی که می‌شیم مشکین پوشه بی بی فاطمه تویی فاطمه دختر فاطمه منم حلقه گوشه بی‌بی فاطمه یه جوری باید روضه خونی کنم بفهمم که دل بی‌قرار دیگه حریمت حریم بی‌بی فاطمه است نگین فاطمه بی مزار دیگه بی‌قرار دلم تا نور شهرقم مراجع دور تو جمعند انبیاء ،اولیاء تو ایوونه تو می‌گردند  یا معصومه معصومه معصومه یا معصومه معصومه معصومه معصومه یا معصومه معصومه
زمان: حجم: 159.1K
. من که مظلومه ام ، دختر پیغمبرم عصمت اللّهم و فاطمه ی دیگرم می‌شود جسم من در جوانی کفن اُختُ الرضایم کودکی بوده ام شد پدر من شهید داغ هجر رضا شعله به جانم کشید رفته اند از برم سایه های سرم اخت الرضایم تربت اطهرم قبله ی مردم شده چادر خاکی ام آبروی قم شده عمر من شد تمام در صراطِ امام اخت الرضایم داغِ رویِ دل من شده داغ بهشت مرقد من بود دری به باغ بهشت جان دهم خونجگر در عزای پدر اخت الرضایم
زمان: حجم: 228.6K
. به سبک واویلا واویلا ای غریب خراسان یا ابالحسن خواهرت در شهر غربت شده کفن واویلا واویلا واویلا واویلا رضا رضا بر لبش از نفس افتاد روی برادر را ندیده و جان داد واویلا این مصیبت این غم این خبر آسان نیست سرت سلامت داغ خواهر آسان نيست واویلا مادری ندارد و پدر ندارد محرمی به غیر از برادر ندارد واویلا خواهرتان اگرچه هجران کشیده شکر خدا داغِ برادر ندید واویلا یا ابالحسن بخوان این روضه امشب که دست و پا زد حسین در پیش زینب واویلا یابن الشبیبِ دیگری بخوان مولا بِین نامحرم مانده عمه ات تنها واویلا
زمان: حجم: 255.1K
. علیه السلام باخواهر (ای خواهر درد آشنا معصومه جانم غمخوار من ای باوفا معصومه جانم) چشم انتظارم ای خواهر من تا از مدینه آیی بر من معصومه جانم معصومه جانم بعد از مدینه در خراسان تا رسیدم غیر از غم و درد و بلا چیزی ندیدم خواهر کجایی وای از جدایی نامه نوشتم تا که بیایی معصومه جانم معصومه جانم آه غم و هجران برآید از نهادم ای خواهرم دلتنگه دلبندم جوادم در بر بگیر و چون گل ببویش بزن به جایم بوسه به رویش معصومه جانم معصومه جانم ای خواهرم درلحظه های آخرمن تو نیستی اما می آیدمادرمن آن دم که سوزدسرتابه پایم می آوردآب زهرا برایم معصومه جانم معصومه جانم وقتی که می آیی به قم ای نوردیده دیگرنگردی مثل زینب قدخمیده آنجانبینی با دیده ی تر بر روی نیزه رأس برادر معصومه جانم معصومه جانم
زمان: حجم: 159.1K
. من که مظلومه ام ، دختر پیغمبرم عصمت اللّهم و فاطمه ی دیگرم می‌شود جسم من در جوانی کفن اُختُ الرضایم کودکی بوده ام شد پدر من شهید داغ هجر رضا شعله به جانم کشید رفته اند از برم سایه های سرم اخت الرضایم تربت اطهرم قبله ی مردم شده چادر خاکی ام آبروی قم شده عمر من شد تمام در صراطِ امام اخت الرضایم داغِ رویِ دل من شده داغ بهشت مرقد من بود دری به باغ بهشت جان دهم خونجگر در عزای پدر اخت الرضایم
❁﷽❁                                                                   🔸ألسَّلاَمُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ المَعصُومِه بِنتِ مُوسَي بنِ جَعفَر.. 🔸 🔹پیک امام رضا به سرعت خود را به شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله)، مدینه منوره رساند و براساس دستور حضرت نامه را به فاطمه معصومه تسلیم نمود. 🔸گرچه از محتوای آن نامه باارزش اطلاعی در دست نیست اما هرچه بود شوق دیدار امام رضا علیه السلام را در دل نزدیکان ایشان بیشتر کرد. فاطمه معصومه و گروهی بهمراه چند تن از براداران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند تا به مرو رفته و به محضر امام رضا علیه السلام شرفیاب شوند. 🔹آنها به سرعت بار سفر بستند و کاروانی تشکیل دادند. آب و آذوقه ای فراهم آوردند و با دنیایی از امید شهر پیامبر خدا را به قصد مرو ترک کردند.در میان قافله فاطمه معصومه چون نگینی می‌درخشید. آن بانوی عزیز را پنج تن از برادرانش به نامها فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادر زادگان و گروهی از غلامان و کنیزان همراهی می‌کردند. 🔸کاروان عاشقان امام رضا علیه السلام به پیش می‌رفت و جز توقف‌های ضروری برای نماز و غذا و استراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. تپه‌ها و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کویرها و ریگزارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت و از مدینه روز به روز دورتر می‌شد. 🔹سفر کردن در بیابانهای حجاز آنقدر دشوار بود که گاه حتی شتران پرتوان را هم به زانو در می‌آورد تا چه رسد به مسافرانی که باید تا مرو می‌رفتند اما نور امیدی که در دل اهل کاروان می‌تابید آنها را به ادامه سفر دلگرم می‌کرد و آنان همراه باد و طوفانی که در بیابان می‌وزید به پیش می‌تاختند. 🔸در آن روزگار، خطر حمله دزدان هر مسافری را تهدید می‌کرد و او را با مشکلات فراوانی روبرو می‌ساخت. اگر آنها به قافله ای حمله می‌بردند دیگر امیدی به ادامه سفر نبود. 🔹کمترین آسیبی که به مسافران می‌رساندند غارت اموال و جواهرات و حیوانات آنان بود. وگرنه گاه کاروانیان را هم از دم تیغ خود می‌گذراندند. این خطر " فاطمه معصومه " و همراهانش را نیز تهدید می‌کرد. ولی آنها با توکل بر خدای بزرگ به راه خود ادامه می‌دادند و گام به گام به مقصد نزدیک تر می‌شدند. 🔸روزها و شبها یکی پس از دیگری می‌گذشت و کاروان زائران امام رضا علیه السلام کویر بی آب و علف حجاز را پشت سر می‌نهاد. چیزی تا رسیدن به خاک ایران نمانده بود. رنج سفر "فاطمه معصومه" را بسیار آزار می‌داد. برای بانوی جوانی مانند او پیمودن این مسیر ناهموار بسیار ناهموار بسیار سخت و طاقت فرسا بود. با اینهمه دیدار برادر آنقدر نزد او ارزش داشت که حاضر بود حتی صدها برابر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این رنج و سختی را هم به خاطر آن تحمل کند.(١) گریز مداحی 👇 🔹همه درمدينه شاهد بودند .برادرها و برادرزاده ها و محارم اين بانوى بزرگوار ، اجازه ندادند حضرت معصومه تنها راهى مرو شود ،بميرم براى عمه ى سادات ، عقيله ى بنى هاشم حضرت زينب سلام الله عليها ، او هم وقتى كربلا رسيد ، محارمش دور و برش بودند ، با عزت و احترام به كربلا رسيد ، گذشت تا عصر روز دهم محرم كه مشاهده نمود همه ى محارمش بر روى خاك گرم كربلا افتادند (٢) 📚منابع: ١- دانستنيهاى كريمه اهل بيت حضرت معصومه به نقل از مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ٥٧، ص ٢١١، و کشّی، محمّد، اختیار معرفة الرجال، ص ٣٣٣ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام / آقاى منفرد صفحه ٤١٠ به نقل از تظلم الزهراء ٢٢٥ رياض الاحزان ٢٤. نفس المهموم ٣٨٦. كامل ابن اثير ٨١ /٤؛ الملهوف ٥٦. 🌴انتشار همراه با ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
زمان: حجم: 255.1K
. علیه السلام باخواهر (ای خواهر درد آشنا معصومه جانم غمخوار من ای باوفا معصومه جانم) چشم انتظارم ای خواهر من تا از مدینه آیی بر من معصومه جانم معصومه جانم بعد از مدینه در خراسان تا رسیدم غیر از غم و درد و بلا چیزی ندیدم خواهر کجایی وای از جدایی نامه نوشتم تا که بیایی معصومه جانم معصومه جانم آه غم و هجران برآید از نهادم ای خواهرم دلتنگه دلبندم جوادم در بر بگیر و چون گل ببویش بزن به جایم بوسه به رویش معصومه جانم معصومه جانم ای خواهرم درلحظه های آخرمن تو نیستی اما می آیدمادرمن آن دم که سوزدسرتابه پایم می آوردآب زهرا برایم معصومه جانم معصومه جانم وقتی که می آیی به قم ای نوردیده دیگرنگردی مثل زینب قدخمیده آنجانبینی با دیده ی تر بر روی نیزه رأس برادر معصومه جانم معصومه جانم
زمان: حجم: 305.7K
. ▪️بنداول▪️ بیا که غم دارم تو سینه ی زارم دلم برات تنگه کجایی دلدارم داداش ای کاش می زدی منو صدایی قبل از مرگم مردم از غم جدایی من موندم و گریه من موندم و ناله یه روز این دوری انگار هزار ساله (یه روضه ای دارم روزم و کرده شب روضه من اینه وای از دل زینب) ▪️بنددوم▪️ از حال و روز من خدا خبر داره فقط‌بدون داداش نبودم آواره من غم خوردم اما نه غم اسارت مثل عمه مجرم نشده غارت تو این سفر داداش برام گل آوردن قافله مو دست حرمله نسپردن (یه روضه ای دارم روزم و کرده شب روضه من اینه وای از دل زینب) ▪️بندسوم▪️ می گن که رفت عمه تو کوچه و بازار مصیبتی بوده هلهله انظار ای وای ای وای خندیدن همه به اشکاش ای وای ای وای عمه بسته بوده دستاش دلم از این سوخته عمه‌عزادار بود شمر و سنان دورش جای علمدار بود (یه روضه ای دارم روزم و کرده شب روضه من اینه وای از دل زینب)
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ‌ی ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم ازین شهر و روا نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ... ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ، ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ به‌خدا ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ... حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ‌ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ‌ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ... ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ‌ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮﻣﻪﯼ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه‌ها حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد دراینجا اثری نیست در شهر قم از ضربه‌ی سیلی خبری نیست... ✍