#حضرت_ام_البنين_سلام_الله_علیها #کربلایی_جناب_جاودان 🥀🥀🎤🎤 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند 🔸شاعر: #بردیا_محمدی مداح اهل بیت علیهم السلام⬇️ #کربلایی_جناب_جاودان 🎤🎤🥀🥀 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

مرثیه/نوحه/سینه زنی #حضرت_ام_البنين_سلام_الله_علیها #کربلایی_آقای_جاودان🎤🥀 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

جاودان: ای یار حبل متین ، امّ بنین ، غمی به جان دارم آوردم بر تو خبر ، خون جگر ، به دیدگان دارم گویم این را زار و حزین ، تسلیت ای امّ بنین با دو چشم غرق به خون ، شد ابالفضل نقش زمین به علقمه یاست ، ز کینه پرپر شد دو دست عباست ، جدا ز پیکر شد گفتا با شور و نوا ، ادرک اخا یا حسین شرمنده ام به خدا ، ادرک اخا یا حسین ببین که مشکم پاره شده ، برادرت بیچاره شده ز غصه بیتاب است شراره دارد جان و دلم ، ز روی شش ماهه خجلم که تشنه ی آب است **** پاسخ حضرت ام البنین (س) من هستم مادر او ، یاور او ، به مکتب ایمان اولاد من همه ی ، هستیشان ، فدایی قرآن شاکرم که گل پسرم ، آن به عالم نور دو عین در مقام نوکری اش ، شد بلا گردان حسین حسین بُوَد کعبه ، همه به سوی او صد همچو عباسم ، غلام کوی او تشنه لب غرقه به خون ، نور دلم شد شهید نزد زهرا شده ام ، تا به ابد رو سپید چرا برایش گریه کنم ، به روضه هایش گریه کنم که شد فدای دوست ز ضرب تیغ و تیر و سُنین ، به راه سرخ عشق حسین فدا شدن نیکوست **** شاعر: امیر عباسی✍ با نوای مداح اهل بیت ع⬇️ #کربلایی_جناب_جاودان 🎤🎤🎤 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

مجلس هفتم مادر .. استان مازندران. ‌بابل اطاقسرا. با نوای ذاکر اهل بیت کربلایی سید موسی سلیمانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج والعافیه والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f

جاودان: آیات۱۵ الی۱۷سوره مبارکه نساء همخوانی توسط استاد افشار

جاودان: سیدمحمدرضاچاووشی،و سیدسجادخادم الحسینی ذکرتوسل و سینه زنی و شور حضرت ام البنین سلام الله علیهم اجمعین

جاودان: بیان گوشه هایی اززندگی حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیهم اجمعین حجه الاسلام والمسلمین استاد شیخ عباس صراف

جاودان: مدیحه حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیهم اجمعین حاج عزیزالله اسماعیلی

#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم دعای بِینِ طلوعِین مستجاب شود اگر زمان مناجات،"گریه" باب شود عُروج اهل سحر را دو قطره هم کافی است چرا که دیده ی تر،بال و پر حساب شود دلیل تَزکیه ی نَفس،حُسنِ تاثیر است که گر به سنگ بگویی ببار،آب شود چِقَدر سوخت دل ات از گناه‌کاری من چِقَدر سوخت دل تو..،دلم کباب شود تو را به حضرت زهرا بیا دُرُستم کن بیا اجازه مده نوکرت خراب شود به برده های سرِ این گذر نگاهی کن یکی شبیه به من شاید انتخاب شود چِقَدر ندبه بخوانیم و اَینَ اَینَ کنیم چِقَدر پرسش عُشّاق بی جواب شود سوار مرکب اُمّید می رسی از راه به شرط آن که دل شیعه پارِکاب شود تو را قسم به علمدار کربلا برگرد بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد بنا نبود که سقا ز غصه آب شود قرار بود به شش ماهه دست کم برسد بنا نبود که شرمنده ی رباب شود پس از پسر بخدا حق دهیم اگر همه عُمر برای اُمِّ بنین آب‌ها،سراب شود شاعر: #بردیا_محمدی © اشعار آیینی حسینیه🇮🇷 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

مناجات امام زمان عج #کربلایی_جناب_جاودان #کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج

روضه و نوحه سینه زنی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ▪️▪️▪️ با نوای جانسوز مداح ولایی اهل بیت ع⬇️ #حاج_احمد_متولی_طاهر 🎤🎤🥀🥀 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #التماس_دعای_فرج_و_عاقبت_بخیری

#ردیف_آواز_دشتی #مدرس_سید_صالح_حسینی 🎙 اجرای شعر ردیف آوازدشتی ۱۳۹۵/۵/۱۵ درآمداول: نه چندان آرزومندم که وصفش دربیان آید وگر صدنامه بنویسم حکایت بیش از آن آید درآمددوم: مراتوجان شیرینی ،به تلخی رفته ازاعضا الاای جان به تن بازآ ،وگرنه تن به جان آید (سعدی شیرازی) 🔰 (تدریس درشهرستانهابدون دریافت هزینه) 09366087589 👤 مدرس کلاس های مداحی درکشور: «سیدصالح حسینی» ⛔️ نشر این پست آموزشی در گروه ها و کانال های دیگر شرعا مجاز نمی باشد.. 👈 جهت پیگیری و هماهنگی آموزشها به آیدی شخصی زیر مراجعه کنید تشکر @moodares12

#ردیف_آواز_دشتی #مدرس_سید_صالح_حسینی 🎙 اجرای شعر ردیف آوازدشتی(قسمت دوم) ۱۳۹۵/۵/۱۵ بیات راجع: چه پروای سخن گفتن بودمشتاق خدمت را حدیث آنگه کندبلبل که‌گل بابوستان آید عشاق: من ای گل دوست میدارم توراکزبوی مشکینت چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید (سعدی شیرازی) 🔰 (تدریس درشهرستانهابدون دریافت هزینه) 09366087589 👤 مدرس کلاس های مداحی درکشور: «سیدصالح حسینی» ⛔️ نشر این پست آموزشی در گروه ها و کانال های دیگر شرعا مجاز نمی باشد.. 👈 جهت پیگیری و هماهنگی آموزشها به آیدی شخصی زیر مراجعه کنید تشکر @moodares12

‍ ‍ ‍ ‍ #اجرای_هنرجو_سینه_زنی_زمینه #مدرس_سید_صالح_حسینی 🎬 کلیپ آموزش مداحی کلاس(شهرری) ➖ ترم اول جلسه دوم مورخ:96/9/10 جمعه ✅ اجرای هنرجوی کلاس سینه زنی زمینه: 🔺 نقاط قوت وضعف: 🔷 شروع مناسب بازمزمه برای سینه زنی واماده کردن مستمع 🔷 انتخاب پرده صوتی مناسب برای شروع اجرا 🔷 ادای تحریرهای اضافی ونادرست 🔷 زود واردشدن به ضرب سینه زنی 🔷 شل ونادرست اداکردن تکه های کلامی برای ترغیب مستمع به جواب دادن 🔷 جنس صدای خوب،اوج وتوسط خوب 🔷 بم صدا ضعیف،اماصدای پرتحریر 🔶 اجرای نسبتاخوب👆👆 👤 مدرس کلاس های آموزش مداحی درکشور: «سیدصالح حسینی» 🔰 جهت ثبت نام کلاس مداحی تماس بگیرید: 09366087589

⚘گمنام⚘: همراهان عزیز حتما کلیپ های آموزشی استاد و مدرس گرانقدر جناب حسینی رو استفاده کنید خیلی کمک به پیشرفت مون در عرصه ی مداحی میشه✅✅📣⬆️⬆️

#روشهای_اجرای_سخنوری #سخنوری_در_روضه_دعاوشعر #مدرس_سید_صالح_حسینی ⏰:۲۲دقیقه ✍ روش اجرای درست سخنوری چیست؟؟ ✍ رابطه آهنگ با سخنوری چگونه است؟؟ ✍ کشش_تحریر_سرعت درسخنوری چگونه است؟؟ ✍ رابطه تنوع درسخنوری چگونه است؟؟ ✍ استفاده از جملات بایدچگونه باشد؟؟ 🔴همانطور‌که میدانید خیلی از مداحان دراجرای سخوری مشکلاتی دارند، که برخی بسیارکند میخوانندکه هم کسل کننده است وهم اجرا طولانی میشود، برخی کلمات را زیاد می کشند،برخی تند تند پشت سرهم اجرا میکنندکه باعث یکنواختی اجرا میشود دراین فایل صوتی روش درست اصولی سخنوری ، بدور از یکنواختی باتنوع مناسب، سرعت مناسب، وهمچنین نحوه استفاده از کشش ها ، تحریرها،مکث ها، در جای خودش اشاره شده تاهنرجو بداندکجاباید ازآنهااستفاده کند (لطفا حتما لایک ❤️ کنید) 👤مدرس کلاس های مداحی درکشور: «سیدصالح حسینی»

مناجات امام زمان عج و گریز به روضه اباعبدالله الحسین علیه السلام #اربعین با مداحی ذاکر ولایی و گرانقدر اهل بیت ع #حاج_احمد_متولی_طاهر🎤 🥀🥀🥀 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

توهین به تو کردند ولی غافل از اینکه... با فوت کجا شعله خورشید شود سرد؟ هرکس به تو بدگفت خودش لایق فحش است نامرد کجا درک کند هیبت یک مرد تو سید و ما نیز فدایی تو آقا... بدخواه تو ملعون و پلید است و سگ زرد "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 #لبیک_یا_خامنه_ای #گروه_اشعار_وروضه_حضرت_زینب_س

https://eitaa.com/joinchat/640942355Ce8c7fc18ae لطفاً دوستانتان را به گروه رهروان شهدا دعوت کنید. ⚘هدیه محضر شهدای صدر اسلام صلوات⚘

{بسم رب الشهداء والصدیقین} «هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا» #مـــادر_شهیـــد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قصــــهٔ داغِ  یک  شقــــایق را مــادر یک شهیــد می فهمــــد انتـــــظار و تـبِ  دقــــایــق را اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد دیــده بودم که مــادری ، روزی لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد ردّ ِ پــاهـــای  آسمـــانـــی  را بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید دیده بودم چگــونه با حســرت بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد بعد از آن کار او فقـــط این بود بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد چشم او چشــمه سار جاری بود از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را روی سنگی بغل بغل می ریخت نذر تسبیــح می زد او هر بار نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد گوهر چشــم خویش را انگار دانه دانه به رشتــه می آورد سالهــا رفتـــه از همــان ایــام حال،مادر در آن حوالی نیست گرچه مــادر ، نمــی رود امــا روی سنگ مزار، خالی نیست آسمـان ، سایه بر سرش دارد بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد جــای چشمــان خستهٔ مادر ابر ، بــاران نــاب می ریــزد بی خبــر نیستــم از آن مادر گاه سر می زنم به چشمانش اشک هـایــی گِــرِه زده  دارد روی گلبــرگ هـای دامــانــش بغض و فریادهــای تلــخش را پیش ما جای گریه ، می خندد راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را بر دلش خاشـــعانه می بنـدد بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده بر تَــرَک های روی لبهـــایش آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست قامتش گرچه خَم شده ، اما زیر پایش همه صنوبرهاست گفتمـــش توی آخــرین دیدار در نمــازت کمی ، دعـایـم کن با دل عاشق و شکســتهٔ خود آرزوی خــوشـــی برایــم کـن مادرم ! آرزوی من این است تا خدا خواهد و شهید شوم لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم از شهیــدت بخــواه در دنیــا "کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را در بهشــت خــدا کند امضــا پــای برگ شفـــاعت مـــا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۱۷ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌

گرماے #خونہ_هامون توے این روز هاے #سرد ازسوختن #نفت_و_گاز نیست این گرما را مدیون #مردانے هستیم ڪہ براے #ما سوختن... #شهدا_شرمنده_ایم😔

خانه ای در سکوت غوغا بود        غصه از پشت چشم پیدا بود سینه زن زینب و حسین و حسن       نوحه خوان اشک و آه مولا بود نیمه ی شب رسید و دخترکی       زیر لب گفت و می شنید پدر یاد مادر به خیر شب می گفت     شب بخیر ای فدای تو مادر اختران چشم های خود بستند       شعله بر جان آفتاب زدند کودکان تا پدر ز خانه رود       همگی خویش را به خواب زدند رفت از خانه خسته آهسته     زائری سوی تربت زهرا تا پدر رفت دخترک برخاست     خانه ناگاه گشت کرب و بلا دخترک گفت روزها باید     ساکت و سر به زیر گریه کنیم خوب شد تا نیامده بابا     بنشینیم و سیر گریه کنیم پشت سیلی ز اشک خاطره ی   چهره ی خنده روی مادر بود شانه ای بین دست های حسن     بین آن چند موی مادر بود سر زینب به روی پای حسن      آسمان دلش بهاری شد هاتفی گفت عرش می لرزد     باز اشک حسین جاری شد گفت روح الامین به صوت جلی     می چکد اشک از صحاب دو عین دیگر عالم خوشی نمی بیند     بعد از این دم که گریه کرد حسین بشنوید از فلک صدای اذان         ناله و اشک و آه و زمزمه را کاش می مردم و نمی دیدم         گریه های یتیم فاطمه را

من کجا و مادری کردن برای آل عصمت عذر خدمت دارم و از روی زهرا شرمگینم گریه کردم پا به پای زینب اما پاک کردم اشک او با معجر خود اشک خود با استینم قد کشید عباس با شیر من و نان ولایت نان خوشبویی که خورد از دست شاهنشاه دینم در حضور پاک اربابان خود اموخت این که من دو زانو با ادب پایین سفره می نشینم خورده نان مانده از ان سفره را دادم به عالم عالمی حاجت روا از سفره ام البنینم تا علی اکبر و قاسم به من گفتند مادر در دلم گفتم که اکنون واقعا ام البنینم گر تو را در خانه محبوب مهمانت کنند گول نعمت را نخور مشغول صاحب خانه باش