eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم حضور مادر تو درد می کشم تو هستی و برابر تو درد می کشم این لحظه های آخر عمرم ببین پدر یاد وداع آخر تو درد می کشم یک ظرف آب دیده ام و باز مثل قبل با آب آب ِ اصغر تو درد می کشم هر جا صدای کودک شیری شنیده ام من هم شبیه همسر تو درد می کشم با یک نظر به جای طناب ِ دو دست خود از بند دست خواهر تو درد می کشم حتی صدای تالی قرآن سبب شده با یاد نیزه و سر تو درد می کشم بابا ببین که با نظری بر عبای خود با یاد داغ اکبر تو درد می کشم ذبح میان کوچه سبب شد که تا به حال هر لحظه یاد حنجر تو درد می کشم آماده است یک کفن قیمتی و من یاد حصیر و پیکر تو درد می کشم در هر کجا که روضه ی گودال خوانده ام دیدم حضور مادر تو درد می کشم عبدالمحسن
کی میشود بوسه دهم خاک بقیع را آن تربت نورانی و پاک بقیع را اینجا چرا تاریک و بی شمع و چراغ است اینجاچراهرگوشه اش درد است و داغ است اینجا چرا در گرد خود زائر ندارد گنبد که جای خود چرا طائر ندارد اینجا چرا بال کبوترها کبود است اینجا همیشه بوی آتش بوی دود است اینجا مگر قبر امام ذوالکرم نیست پس دور قبر او چرا صحن و حرم نیست اینجا که قبر حضرت زین العباد است او که به هر سجاده ای نور و فواد است اینجاست قبر باقر آل محمد در معرفت . در علم تمثال محمد سرچشمه ی ناب تولا جعفر اینجاست قبر رییس مذهب شیعه در اینجاست دنبال قبر فاطمه هر کس غمین است حتما کنار تربت ام البنین است پرسیدم از دل علت ویرانی اش را با غربت و با خاک غم یکسانی اش را اینجا همه میراث دار کوچه هایند یا وارث شام بلا و کربلایند ‌از مادر خود فاطمه ارثیه دارند با خاک چادر روز شب مرثیه دارند بر منبرش شیخ الائمه با قدی دال از روضه ی کوچه گریزی زد به گودال او دیده آتش را به درب آشیانه یافاطمه گفته در آتش صادقانه دیدم حسن میگوید از دیوار و از در از زخم سینه . صورت و بازوی مادر سجاد از تدفین بی غسل و کفن گفت از بوریا و غارت یک پیرهن گفت از غسل زیر پیرهن وقتی حسن گفت از اشک مولا . آستین در دهن گفت می ریخت اشکش بر سفیدی محاسن مرثیه ی اصغر شنید و گفت : محسن تا آتش مرثیه در دل زد زبانه وقت گریز روضه شد با تازیانه دختر اگر از مادرش ارثیه برده زینب شبیه مادر خود لطمه خورده در طول عمرش زینبم دو تشت دیده از دوبرادر . خون دل . راس بریده نوبت به روضه خوانی باقر رسیده میگفت پشت کاروان خیلی دویده از کربلا میگفت با سیلاب گریه همبازی ویرانه ی من شد رقیه روضه به آخر آمد و وقت دعا شد پایان آن سوگند بر خون خدا شد تا رد نسازد ذات حق دست دعا را بردند نام ساقی کرببلا را ازگوشه ی مجلس صدای ناله برخاست این ناله های مادر دلسوز سقاست مردم مرا ام البنین دیگر نخوانید شرمنده ام . از آب و آب اور نخوانید آه ای بقیع آتش زدی بر سینه هامان از غصه ی تو مات شد آیینه هامان روزی رسد بر دشمنان تو بتازیم یک صحن جامع در میان تو بسازیم آن روزها دارد عجب حال و هوایی ایوان طلای مجتبی دارد صفایی دارد حریم تو شمیم رازقی را پایین پای تو هوای عاشقی را رشک خراسان میشود صحن و سرایت کرببلا گوید سلام از کربلایت ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷