eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که عشق بُوَد محوِ بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطفِ جاری او بزرگ آینه ی قدرتِ خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشنِ فضل و طلایه‌داری او جهانِ علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزه ی سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او رهِ شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرارِ دولتِ خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او... شرار زهر ستم همچو شمع، آبش کرد که یافت رنگِ خزان، چهره ی بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان، که بگیرند سوگواری او.... خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غمِ "موید" و اخلاص و جان‌نثاری او مرحوم
منکه هستم پیشوای عالمین باقرُالعِلمم، شفیعِ نَشاتِین یادگار کربلا، سبطُ الحسین سیلِ اشکم، هست جاری از دو عین کربلا را چون قیامت دیده‌ام من خودم، ذِبحِ امامت دیده‌ام بس‌که سنگین است، غم‌های دلم سوختم چون شمع، در پای دلم مانده از من ارث، غوغای دلم روضه‌ی جدم، مسیحای دلم من وصیت کرده‌ام تا در منا سالهای سال شد، روضه بپا من تمام ماجرا را دیده‌ام جاریِ خونِ خدا را دیده‌ام بر فرازِ سینه، پا را دیده‌ام خود ذَبیحاًبِالقفا را دیده‌ام دیده‌ام مظلوم، می‌زد دست و پا سَروَرم، مغموم، می‌زد دست و پا چونکه از دریای خون کردم عبور جسمِ عریان دیدم و سمِّ ستور دیدم آنجا، صحنه‌ی شامِ نشور اشکِ من جاری‌ست، تا صبحِ ظهور دیده‌ام آن دیده‌های خسته را دنده‌های از لگد بشکسته را دیده‌ام در دستِ قاتل، ریش و مو خطِّ خنجر را، به پهنای گلو نیزه‌های در دهان، رفته فرو ذبح می‌کردند، اما با وضو عمه‌هایم شاهدانِ ماجرا بعدِ قتلِ صبرِ او، غارت چرا آه از، گُلگونیِ شَیبُ الخَضیب وای از، مظلومیِ خَدُّالتَّریب گفت مادر: ای غریب اِبنُ الغریب غارتِ پیراهنَت، داغی عجیب خیمه را زین غم، خجالت داده‌اند خواهرت را هم، خجالت داده‌اند بعد از آن، بابِ اسارت باز شد دست‌ها هم بر جسارت باز شد پای دژخیمان، به غارت باز شد مَسحِ قرآن، بی طهارت باز شد دست‌ها، تا چادرِ عصمت رسید چند معجر، دستِ بی غیرت رسید بعد از آن شامِ غریبانِ غمین کربلا، کرب و بلا شد اینچنین: ماند آن اجسادِ عریان بر زمین بی‌کفن، بی‌سر، همه اهلِ یقین تا چهل منزل نهان شد، آهِ ما راسها بر نیزه‌ها، همراهِ ما گریه‌ها را گاه، پنهان دیده‌ام عمه‌هایم را، به زندان دیده‌ام خنده بر اشکِ یتیمان دیده‌ام درد را، در شامِ ویران دیده‌ام درد ما، از تیرِ هیزی بود و بس بدترین تهمت کنیزی بود و بس انقلابِ اشک، اینجا شد شروع خطبه‌های ناب، از ما شد شروع راهِ ما، هر روز، هرجا شد شروع کربلا را، کربلاها شد شروع روضه و روشن‌گری، تا انتقام همچو زینب، کارِ خوبان، والسلام حاج محمودژولیده