.
#بیست_وپنجم_شوال
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#زبانحال_امام_صادق با #امام_زمان علیهمالسلام
*سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
غیبتت خواب دو چشممو ربوده
چشمام از هجر تو یک کاسه ی خونه
وقتی می بینم که تو خیلی غریبی
آسایش تو قلب من باشه چگونه
چرا تو ساکنی توی بیابونا
ای شهریار تویی از شهر خود جدا
تو لحظه لحظه هات به فکر امّتی
ولی خودت یه عمر انیس غربتی
یارب یارب عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان ببین که نیمه شب یه کافر
با حمله به خونه قلبمو سوزونده
من رو با پای برهنه با جسارت
به دنبال اسب تو کوچه ها دوونده
ببین که نیمه شب،امام مؤمنین
چندبار تو کوچه ها خورده روی زمین
وقتی با خنده هاش منو میزد صدا
تو رو صدا زدم میون کوچه ها
الله الله عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان ببین که آتیش سقیفه
یه عمرهکه مونده روشن تو مدینه
خونمرو آتیش زده از نسل اون که
یه دوشنبه مادرم رو زد با کینه
به یادم اومده آتیش و میخ در
مادرو می زدند با کینه چل نفر
ببین که ناله ی بضعه ی احمده
در پشت در تو رو مادر صدا زده
الله الله عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان بیا با پای دل بریم باز
پیش جسم پاره پاره بین گودال
بشنو که داره تو رو میخونه با درد
رو سینش سکینه ای که رفته از حال
چشم انتظار تو،عمّه ی مضطره
ببین که بی پناه ،میون لشکره
تو رو صدا زده،لب نخورده آب
به زیر آفتاب خونده تو رو رباب
الله الله عجل لولیک الفرج...
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)✍
*اشاره به این روایت
شیخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ج 2 باب 33 حدیث 51 نقل میکند که:
سُدَیر صیرفی میگوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مردهی شیدای جگر سوخته میگریستند درحالیکه زمزمه میکردند:
سیدی غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی غیبتک أوصلت مصابی بفجائع الأبد … فما أحس بدمعة ترقی من عینی و أنین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک
« ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.
ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده … من دیگر احساس نمیکنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و نالهای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینهام سر میکشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. »
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#بیست_وپنجم_شوال
#شهادت_حضرت_صادق_علیه_السلام9
شده باز ماتمی دیگر
شده چشم ملائک تر
شدبه پا روی عرش بزم ِ
روضه ی حضرت جعفر
بمیرم یه عمره توی خلوتاش
عزادار غم های کربوبلاس
تداعی میشه تو همه لحظه هاش
یه نیزه که روش رأس از تن جداس
یه عمره که تازه س همیشه غمش
شده مونسش ماتم و اشک و آه
یه عمره زده بر سر و سینه و
زده لطمه با روضه ی قتلگاه
بسته شد آخرش با زهر
چشمی که دائم الاشکه
چشمی که ابری از داغ
روضه ی صاحب مشکه
شهید کینه یا صادق
یا
راوی کربلا صادق
یا
غریب فاطمه جعفر...
➖➖➖➖➖➖
اگه میره با قلب خون
دیگه درداش شده درمون
یه عمره کوچه و داغش
نرفت از یاد او بیرون
همون کوچه ای که دلش رو شکست
بمیرم چقدر او اهانت شنید
با پای برهنه و قدی کمون
تواون کوچه دنبال مرکب دوید
همون کوچه که دشمن بی حیا
اونو هر طرف با خودش می کشید
می گفت با جسارت که تندتر بدو
عرق از سر و روی او می چکید
شد تداعی برای او
به زمین خوردن مادر
شد شکسته توی کوچه
بازوی حامی حیدر
شهید کینه یا صادق
➖➖➖➖➖➖
گرچه براو اهانت شد
نصیب او اسارت شد
نیومد توی مقتل که
به تن او جسارت شد
نشد جسم او بین صحرا رها
نرفته سرش بر روی نیزه ها
نرفت خواهر او به شام بلا
به همراه یک لشکر بی حیا
به غارت نرفت دیگه انگشترش
نشد پاره از کین رگ حنجرش
نرفته جلو چشمای خواهرش
به زیر ثم مرکبا پیکرش
یا حسین ای گل زهرا
شهید بی کفن، عریان
بمیرم در لب دریا
کشته شد با لب عطشان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
غریب فاطمه ارباب....
✍علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)