12511.mp3
زمان:
حجم:
5.68M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
ببار ای بارن ببار
در دلم گریه کن خون ببار
بر شب تیره چون زلف یار
بحر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
فدای غم های تو
خون میچکد از چشمای تو
میتابه روی زیبای تو
میسوزه عالم در پای تو ای آقا
خون دله آسمون
زبون میگیره صاحب زمون
ای امان ای امان ای امان
عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه
دل زارم در تبه
گوشه ی چادر زینبه
امشب جون همه بر لبه
روضه خون مادر زینبه ای زینب
دلم زاره زینبه
گوشه ی چادر زینبه
امشب جون همه بر لبه
روزه خون مادر زینبه وای زینب
رسیده جون بر لبم
میسوزه سینه ی پر تبم
آسمون تیره ی شبم
قربونی غم زینبم وای زینب
اگر که غوغا نکرد
اگه شکوه ز غم ها نکرد
سفره ی دلشو وا نکرد
غصه جیگرشو پاره کرد
ای زینب#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب
چه سوغاتی بهمراه آوَرَد از این سفر زینب
در آن صحرا که هر کس را نصیبی از مصیبت شد
همه داغ جوان دیدند اما بیشتر زینب !
پریشان شد زمین هفت آسمان پیچید و درهم شد
ولی از این جهان دارد دلی آشفته تر زینب
غروب از سر گذشت و سر گذشت و سرگذشتش را
که دنیا خوب می داند چه آورده ست بر زینب
زمانی را که دنیا در تب سجاد می سوزد
امامی نیست پرچم را برافرازد مگر زینب
به حق که سفره ی زهرا چه مردان بزرگی را
نمک پرورده اش کرده؛
پدر ...
همسر ...
پسر ...
زینب
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است
پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است
شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبهاش
بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است
چادرش را میتکاند میتکاند کوفه را
کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است
میکَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها
راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است
کیست زینب لحظههایی که علی در رزم بود
ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است
قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود
دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است
مرتضیٰ بر دستمالِ زردِ خود میزد گِره
یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است
هرکجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد
بر سرِ او سایهیِ آب آورش اُفتاده است
کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود
بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است
یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش
ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است
داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود
یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است
رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او
باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است
بادِ گرمی میوزید و بویِ سیبی میرسید
دید از تَل آنطرفتَر پیکرش اُفتاده است
وای دستِ حرمله گهوارهای پاشیده بود
آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است
محملش را دید وقتی میرود از کربلا
میرود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است
میشنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب
حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است
خُطبهاش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد
ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است
چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید
تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است
زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین
دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است
(حسن لطفی)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
دست من و بستن نبودي ببيني يا حسين
فرقم و شکستن نبودي ببيني يا حسين
بر تنم نشونه نبودي ببيني يا حسين
جاي تازيونه نبودي ببيني يا حسين
زينب و خرابه نبودي ببيني يا حسين
يادشم عزابه نبودي ببيني يا حسين
خنده هاي دشمن نبودي ببيني يا حسين
جاي نيزه بر تن نبودي ببيني يا حسين
جامه هاي پاره نبودي ببيني يا حسين
گوش و گوشواره نبودي ببيني يا حسين
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین
در مجلس یزید، سرم خم نشد حسین
با خطبه ای که من سرِ بازار خوانده ام
آن نقشه ای که داشت، فراهم نشد حسین
آنجا چنان شبیه پدر حرف می زدم
یک مرد از آن قبیله حریفم نشد حسین
اصلا محرّمی که جهان را به هم زده
بی خطبه های من که محرّم نشد حسین!
آتش گرفت معجر من سوخت موی من
اما حجاب از سر من کم نشد حسین
هرچند قد و قامت من خم شده ولی
در مجلس یزید سرم خم نشد حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها