eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ▪️افتاده باز کار به دست کریم ها ▪️ما را نوشته اند گدا از قدیمها ▪️شانه زده به زلف کمندی نسیمها ▪️باید کشید ناز نگاه یتیم ها ▪️دست دعا به خاک قدمهای او بزن ▪️عبد خداست کودک ده ساله ی حسن ▪️ده ساله بود قامتش اما وقار داشت ▪️بالای چشم خویش دو تا ذوالفقار داشت ▪️مثل ابالحسن سخنش اقتدار داشت ▪️بر یاری عمو جگری بی قرار داشت ▪️شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود ▪️از کودکی کنار امامش نشسته بود ▪️با چشم خویش رفتن عشاق دیده بود ▪️شش ماهه هم به فیض شهادت رسیده بود ▪️او را عمو به بند محبت کشیده بود ▪️دستش به دست عمه ی قامت رشیده بود ▪️بوسید دست عمه، به او التماس کرد ▪️جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد خیلی دقت کردم ببینم این بچه، چجوری با زینب آمده بیرون، استغاثه ی ابی عبدالله تو گودال، چجوری صداش به خیمه ها رسیده، من اینجوری برداشت میکنم، وقتی مرکب ابی عبدالله رفت به خیمه ها، این بچه همراه عمه ها از خیمه ها دنبال مرکب اومده رسید بالا بلندی، اونجا استغاثه رو شنید اون لحظه ای که ابی عبدالله با صورت، زمین خورده، نوشتند حتی چندین ضربه زدند به حسین ۷۲ ضربه تو بدنش زدند، خون داره فواره میزنه، تیر به قلبش زدند نتونست رو مرکب دوام بیاره، با صورت خورد زمین، دیگه مهلتش ندادند.... فَحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ابن سعد دستور داد از چهار طرف ، بزننش، لَقَدْ قُتِل بِالسَّيفِ وَ السَنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ و بِالعَصَاء حتی مرحوم سید می‌نویسد شمشیری به فرق آقا زدند، ابی عبدالله با پارچه ای سر مبارکشو بست، همه دارن ضربه میزنند، اینجا استغاثه کرد ، همینجا بود که این بچه دستشو از دست عمه کشید، حسین داره میبینه، فرمود، اُختِی، اِحبِسیهِ نگذار بیاد، اما هر چی زینب تلاش کرد حریف نشد، نه اینکه زینب دستشو رها کنه، شاید این همون لحظه ای بود که عمه ی سادات ، دست گذاشت رو سرش، گفت وَا مُحمَّداه ، وا عَلیاه حسینمو دارند میکشند، اینجا دستش رها شد، این یتیم امام حسن، با عجله دوید بسمت گودال، چجوری این ازدحامو کنار زد فریاد حَسَنیش بلند شد والله لا اُفارِقُ عَمّی، خدا کنه ماهم تا آخر عمر، اینجوری با ابی عبدالله باشیم بگیم والله لا اُفارِقُ حُسینا بعضیا با مرکب اومده بودند، چجوری از لای پای مرکبها خودشو رسوند به عمو، الله اعلم، دید همه دارند تقربا الی الله شمشیر میزنند، دستشو سپر کرد دست از پوست آویزان شد، دیگه شدت جراحت ،اجازه نداد حرف بزنه، فقط یه جمله گفت، وا اُمّاه، من اینجوری میفهمم، این وا اُمّاه، یعنی یازهرا، تازه فهمید دست فاطمه سپر ولایت شد ، اون روزی که تو کوچه همه محاصرش کردند، نا نجیب نه به قنفذ، نه به مغیره، به هر کی دور فاطمه بود گفت اِضرِبُوا فَاطمَة افتاد تو بغل عمو ، مراد حضرت زهرا بود ک همه ی اهل بیت دردی به اونها عارض می‌شد مادرشونو صدا میزدند، خیلی برا ابی عبدالله سخته، هنوز دستای حسینو نبریده بودند، این یتیمِ برادرو بغل کرد اما اجازه ندادند ، اینجا بود حرمله آمد نمیدونم چ لزومی داشت با تیر سه شعبه بزنه، اونم با این فاصله ی نزدیک، نوشتند با تیر سه شعبه.... فَذَبَحَه فِی حِجرِ عَمّه... حسین..... یه سوال کنم من ندیدم دیگه هیچ نقلی نوشته باشه، این زن و بچه تونستند پیکر عبدالله رو ببرند، تازه ابی عبدالله به زینب فرمود برگرد ، از شما میپرسم آن لحظه ای ک اسب بر بدن میتازوندند این یتیم امام حسن کجا بود؟؟؟ حسین.....