#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🟢 ۲۳ ربیعالاول سالروز ورود حضرت معصومه سلاماللهعلیها به شهر قم...
⚡️استقبال با شکوه بزرگان قم از بانوی کرامت...
در نقلها آمده است:
زمانی که حضرت معصومه سلاماللهعلیها قصد آمدنِ به شهر قم را نمودند،
لَمَّا وَصَلَ خَبَرُهَا إِلَى قُمَّ اِسْتَقْبَلَهَا أَشْرَافُ قُمَّ وَ تَقَدَّمَهُمْ مُوسَى بْنُ اَلْخَزْرَجِ
🔻همینکه خبر رسید که ایشان در راه آمدن به قم هستند،بزرگان قم و پیشاپیش آنها موسی بن خزرج به استقبال ایشان رفتند.
فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ
🔻موسی بن خزرج وقتی به ایشان رسید، مهار شتر ایشان را گرفت و شتر را تا منزل خود کشاند.
📚تاریخ قم ص ۲۱۳
📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۹۱
✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو
این ز معصومه و از زینب مضطر بشنو ...
...در دروازهٔ شهر شام سه روز اسرای آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود.
ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء مَعَ الدّفوف، و خرَجَ أمراءُ النّاسِ مع الطّبولِ و الصّنوجِ و البوقات،
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان با طبلها و كوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند؛
و كانَ فيهِم ألوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّانِ و النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب .
▪️چند هزار مرد و جوان و زن، رقص كنان با دف و چنگ و طبلزنان، به استقبال آمده بودند. همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم،ص۴۳۲
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🚩 حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، مسموم شده و به شهادت رسیدند...
سید مرتضی رازی، عالم قرن پنجم هجری در ترجمۀ کتاب بحر الانساب (منسوب به اَبیمِخنَف رحمهالله، عالم و مورّخ نامی شیعه) مینویسد:
◼️ «امام زادگان بیست و سه نفر بودند که با حضرت فاطمه (معصومه) علیهاالسلام از بغداد روی به قم نهادند و چون به شهر قم رسیدند، مُلحدانِ ساوه خبر یافتند و روی به شهر قم نهادند و با امام زادگان در آمدند (جنگیدند) و بسیار محاربه کردند و آخر الامر حضرت فاطمه خاتون را در شهر قم شهید کردند و آن بیست و سه نفر امام زادگان را نیز در شهر قم شهید کردند...» [۱]
علّامه سید جعفر مرتضی عاملی رحمةاللهعلیه، مورّخ معاصر شیعه مینویسد:
◼️ «گفته شده در ساوه دسیسه کردند و به حضرت معصومه سلاماللهعلیها سم دادند؛ به همین خاطر، حضرت جز مدّت اندکی زنده نمانده و شهیده شدند.» [۲]
📚 منابع:
[۱] بحر الأنساب، نسخه خطی، تألیف أبیمخنف، با ترجمه فارسی سید مرتضی رازی، عالم بزرگ شیعه قرن پنجم، ص۹۲
[۲] الحياة السياسية للإمام الرضا عليهالسلام (سیدجعفرمرتضیعاملی)، ص۴۲۸
#شهادت#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #حضرت_معصومه_علیهاالسلام#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_رضا_علیه_السلام
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🔰 وجه نامگذاری زیبا و بهجای این ایام به «دههٔ کرامت»
⚡️از یک سو، طبق حکایت پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت معصومه علیهاالسلام را «کَریمَةُ أَهلِ البَیت» خواندند.(۱)
⚡️از سوی دیگر، در روز ولادت امام رضا علیهالسلام، آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام به حضرت نجمه خاتون، مادر آن حضرت، فرمودند:
📋 «هَنیئاً لَكِ يا نَجمَةُ كَرامَةُ رَبِّكِ»
🔻«ای نجمه! [این] کرامت پروردگارت برای تو مبارک باد»(۲)
از این رو، دهه میان ولادت حضرت معصومه و ولادت امام رضا -علیهما السلام- را به زیبایی «دهه کرامت» نامیدهاند.
📚(۱) زندگانی کریمه اهل بیت علیهمالسلام،مهدی پور، ص۴۲.
📚(۲) عیون أخبار الرضا علیهالسلام،ج۱، ص۲۰.
✍ آنقدر رفت که در ثانیه ها هم گم شد
بعد آنسوی زمان پنجره ای در قم شد
و همین زائره سبز زیارتگاهش
درِ پرواز به سمت حرم هشتم شد
گوشهی چادر او روی سر قم افتاد
کآفتاب آمد و تاریکی شیطان گم شد
خاک قم عطر گل یاس گرفت و آنگاه
قم مدینه شد و او فاطمه دوم شد
یازده کعبه به همسایگیاش آمدهاند
یازده مرتبه اینجا حرم مردم شد
جمع بودند در اینجا همگی تا اینکه
جمکران آمد و همسایه این خانم شد. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
♦️ پدرش فدایش شود...
پدرش فدایش شود...
پدرش فدایش شود....
مرحوم آیت الله مُستنبط از کتاب «کشف اللَّئالی» نوشته صالح بن عَرندُس، عالم شیعی قرن نهم چنین نقل میکند:
در زمان امام کاظم علیه السلام روزی جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ پرسشهای خود، به مدینه وارد شدند تا به محضر ایشان برسند. آن حضرت در مسافرت بود. با توجه به اینکه آنها ناگزیر بودند زود بازگردند، پرسشهای خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم علیهالسلام تحویل دادند تا در سفر بعد، پاسخ خود را دریافت کنند.
🔻مدتی بعد، هنگام خداحافظی دیدند حضرت معصومه علیهاالسلام (که در سنین خردسالی بودند) پاسخ پرسشهای آنها را نوشته و آماده کرده است. آنها شادمان شدند و آن پاسخها را دریافت کردند و ره سپار وطن شدند.
🔻در مسیر راه به امام کاظم علیهالسلام برخوردند و ماجرا را برای آن حضرت بازگو کردند. امام کاظم علیه السلام آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه کرد. پس از آنکه إمام علیهالسلام درستی پاسخها را تأیید کردند، سه بار فرمودند:
فِداها اَبُوها؛فِداها أَبُوها، فِداها اَبُوها
🔹پدرش فدایش شود، پدرش فدایش شود، پدرش فدایش شود.
📚کریمه اهل بیت ص۶٣؛ به نقل از «کشف اللئالی»
✍ میتوان گفت که این تعبیر، حاکی از بالاترین فضیلت و منقبت حضرت معصومه سلاماللهعلیها میباشد؛چراکه امامِ معصوم، تعابیری که به کار میگیرد، از روی مجاز و تعارفات عرفی نیست؛ بلکه حقیقت محض است. و آن وجودی (امامِ معصوم و همان حجت کبرای خدا) که همه خلائق ذلیل شده و فانی و فدای او هستند، اگر خود او نیز بفرماید که من به فدای دخترم حضرت معصومه سلاماللهعلیها بروَم، جز این نمیتواند باشد که آن امامزاده، به بالاترین درجات قرب به ولیّ خدا نائل آمده و تالی تِلو آن امام معصوم قرار گرفته که لایق چنین تعبیری از ناحیه امام علیهالسلام شده است.
🔻 چهارده معصوم «صلواتاللهعلیهم اجمعین»، برای یکدیگر این تعبیر را زیاد به کار بردهاند اما برای امامزادگان، بسیار کم این تعبیر به کار رفته است که نمونه معروف آن، جمله سیدالشهداء علیهالسلام به قمر بنی هاشم علیهالسلام است که فرمودند:
اِرکب بِنَفسی اَنتَ یا أخا
▪️سوار بر اسب شو ای برادرم که جانم به فدایت.
🔻در بعضی از تواریخ و مقاتل نیز آمده است که امام حسین علیه السلام به حضرت زینب کبری و همچنین حضرت علی اکبر و علی اصغر علیهمالسلام، نظیر این تعبیر را نیز به کار بردهاند.
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🟢 ۲۳ ربیعالاول سالروز ورود حضرت معصومه سلاماللهعلیها به شهر قم...
⚡️استقبال با شکوه بزرگان قم از بانوی کرامت...
در نقلها آمده است:
زمانی که حضرت معصومه سلاماللهعلیها قصد آمدنِ به شهر قم را نمودند،
لَمَّا وَصَلَ خَبَرُهَا إِلَى قُمَّ اِسْتَقْبَلَهَا أَشْرَافُ قُمَّ وَ تَقَدَّمَهُمْ مُوسَى بْنُ اَلْخَزْرَجِ
🔻همینکه خبر رسید که ایشان در راه آمدن به قم هستند،بزرگان قم و پیشاپیش آنها موسی بن خزرج به استقبال ایشان رفتند.
فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ
🔻موسی بن خزرج وقتی به ایشان رسید، مهار شتر ایشان را گرفت و شتر را تا منزل خود کشاند.
📚تاریخ قم ص ۲۱۳
📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۹۱
✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو
این ز معصومه و از زینب مضطر بشنو ...
...در دروازهٔ شهر شام سه روز اسرای آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود.
ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء مَعَ الدّفوف، و خرَجَ أمراءُ النّاسِ مع الطّبولِ و الصّنوجِ و البوقات،
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان با طبلها و كوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند؛
و كانَ فيهِم ألوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّانِ و النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب .
▪️چند هزار مرد و جوان و زن، رقص كنان با دف و چنگ و طبلزنان، به استقبال آمده بودند. همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم،ص۴۳۲
دارد مسیح ما میاید دیگر از راه
پس خیر میبیند گدا سرتاسر از راه
ما قبله خود را گرفتیم آخر از راه
دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه
از شوق لبریز است چشم جاده حتی
از خانه بیرون ریخت هر دلداده حتی
این دختر زهرا که نه! زهراست اصلا
در صبر عین زینب کبراست اصلا
بین کریمان شهره در دنیاست اصلا
جان علی موسی الرضای ماست اصلا
ساکن شده اینجا! که چون باران ببارد...
در شوره زار شهر قم گندم بکارد
در محملش امنیتی بسیار دارد
اندازه یک شهر خدمتکار دارد
هم ناقه ای آرام و بی آزار دارد
هم اینکه راهی راحت و هموار دارد
اهل محل نه بددهن نه لات هستند
تا چند خانه دور و بر سادات هستند
چشمی به ناموس خدا هرگز نخورده
بر چادر او جای پا هرگز نخورده
سیلی برویش بی هوا هرگز نخورده
آسیبی از شلاق ها هرگز نخورده
امن است راهش بی بروبرگرد اینجا
سررا به زیر انداخته هر مرد اینجا
دستی سوی معصومه طه نیامد
پیش نگاهش خیزران بالا نیامد
تا کاخ بالاجبار و با دعوا نیامد
پای پیاده یک قدم حتی نیامد
هرچند بی بی روزه بود اما غذا بود
در هرشرایط احترام او به جا بود
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🩸 محل سکونتی که اهل «قم» و اهل «شام» برای دخترانِ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آماده کردند ...
در نقلی آمده است:
موسی بن خزرج ، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را به خانهای آورد که خالی از تردّد اغیار بود و بهترین حجره آن را در اختیار آن بانوی مخدّره قرار داد؛ چند کنیز پاکیزه را نیز برای خدمت آن بانوی مخدّره معین نمود...
📚صد و یک منبر،امینالواعظین اردبیلی، ص۱۷۶
✍ اما یا حضرت معصومه...
چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن مخدّرات مظلومهای که در شهر شام، آنان را در محلی جای دادند که درباره آن محل، نقل کردهاند:
➖لا تَقيهُنَّ مِنْ حَرٍّ و لا بَردٍ،
▪️آن خرابه به گونهای بود که آنها را از سرما و گرما حفظ نمیکرد...
➖حتّی تَقشَرّتِ الجُلودُ و سٰالَ الصّدیدُ بَعد کُنّ الخُدور
▪️پس از پرده نشینی و سایه پروری، رخسارشان پوست انداخت و خون از صورتهایشان جاری گشت،(۱)
➖ فَلَم یَکُنْ لهم طَعامٌ ولاسِراجٌ ولاشَرابٌ فَلاجَرَمَ جَمَعَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم تُرابًا وَ وَضَعوا وُجوهَهُم علی التُّرابِ و بَکَوا بُکاءا شَدیدا
▪️ در آن خرابه، هیچ طعام و نوشیدنی نداشتند و حتی چراغی در آن تاریکی نزدشان نبود؛ پس از روی ناچاری هرکدام از ایشان مقداری خاک را جمع کردند و صورتهای مبارکشان را بر خاک نهادند و به شدت گریه میکردند.(۲)
➖ سقف خرابه شام به گونهای بود که در شُرف خراب شدن بود؛ بعضی از أسرای آل الله میگفتند:
إنّما جُعِلنٰا في هٰذا البَيت لِيَقعَ علَينا.
▪️ما را در این خرابه جای دادند که سقف آن بر سر ما خراب شود.(۳)
📚(۱)مثير الأحزان، ص۱۰۳
📚(۲)بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۸
📚(۳)الخرائج و الجرائح ج٢ ص٧۵٣
قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله ...
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🩸راهِ «شام» و راهِ «قم» ...
مسیرهایی که تفاوتِ بسیار داشت ...
در نقلی آمده است:
وقتی که حضرت معصومه سلاماللهعلیها نزدیک شهر قم شدند؛ بزرگان و سادات قم از شهر خارج شدند و به استقبال آن حضرت رفتند؛ عدهای از مردانِ قم نیز، مسیر آمدنِ مَحمل آن بانوی مکرّمه را هموار نمودند؛ اگر سنگ و یا مانعی در مسیر ناقه آن حضرت بود، آن را برمیداشتند تا مبادا ناقه آن حضرت، با آن برخورد کند ...
📚صد و یک منبر،امینالواعظین اردبیلی، ص۱۷۵
✍ آه یا حضرت معصومه...
در مسیر شام، قضیه کاملاً برعکس بود...
در زمان قیام مختار، «سهیل بن عَریف خزاعی ملعون» را به نزد او آوردند.
مختار گفت:
ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران میزدی تا رَم کنند و دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از روی شتران بر زمین بیفتند!؟ سهیل انکار کرد.
مختار گفت:
اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمیکنم! پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد.
📚مخزن البکاء، ص ٧۴٨
رفـته بین هر بیـابان در هـوای دلبرش
روی ناقه بینمحمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بیبی زخمی از خار مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لب تشنه رضای خویش را بیسر ندید
عـمهاش زینب ولی زیر لگـدها مانده بود
بین آن نـامـردهای پـست تـنها مـانـده بود...