🕊﷽🕊
🕌 #روضه_امام_کاظم_ع
🕌 #دفتری_کاظم ع
🕊براحمدوخلق مهربانش صلوات
🕊برحیدر وصبر بیکرانش صلوات
🕊ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین
🕊تاحضرت صاحب الزمانش صلوات
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر_ایها_الکاظم_یابن_رسول_الله_یاحجه_الله_علی_خلقه...
(همه بگن)
♦️#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
(آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه...
آی حاجت دارا...مریض دارا...
خوب جایی اومدی گدایی)
♦️#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
🖤 آخ دلم میل هوای یار داره
🖤که او موسی بن جعفر نام داره
🖤آخ همون شاهی که جان داد توی زندان
🖤 بدان باب الحوائج نام داره
همه زمزمه کنن...
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر..
🍁آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍁آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین ..
حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین...
وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره..
چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین..
خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند..
انشاالله به زودی زود قسمت و
روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم ..
(بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم)
انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏
آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده..
(الهی هیچ کس غریب نباشه)
⬅️ عاشقای موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند..
سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود...
یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا...
(یا زهرا..)2
بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟
(آره مادر)
⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود:
◾️#اللهمعجلوفاتیسریعا
▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون..
🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود..
می فرمود:خدااا..
دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون...
هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد...
آخ..
🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم
🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم
🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را
🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم..
⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد...
(چی می گفت آقا؟)
نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد:
ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی..
ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی..
بچه رو از رحم مادر نجات می دی..
دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن..
خلصنی یارب 2
🔅 به یارب یارب شب زنده داران
🔅 به امید دل امیدواران
🔅به آه سینهٔ طفلان گریان
🔅خلاصم خدا از کنج زندان
⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون..
چقد زود دعای آقامون مستجاب شد...
⏪آی آبرو دارا...گرفتارا...
یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن...
یه مرتبه دیدن خدااا...
⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه..
تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره...
ای (غریب آقااا)3
☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن..
اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا..
🔺 #لایوم_کیومک_یا_ابا_عبدالله🔻
⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین...
وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید..
میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم..
آخ..
🔘مگر به کربلا کفن
🔘به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین تشنه لب
🔘عزیز مصطفی نبود
♦️#الالعنهاللهعلیالقومالظالمینوسیعلمالذینظلمواایمنقلبینقلبون..
🔶حالا از سویدای دلت به نیت
🔹 سلامتی و فرج امام زمان...
🔶شفای همه بیماران..
🔹هدایت و خوشبختی جوونامون..
🔶 عاقبت به خیری مون..
سه مرتبه صدا بزن
♦️#یا_حسین
⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
🕊﷽🕊
🌾 #روضه_امام_کاظم_ع
🖤 #دفتری_کاظم
✨بر موسی جعفر شه والا صلوات
✨بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات
✨او باب حوائج است از سوی خدا
✨از او بطلب حاجت خود با صلوات
✨🍁✨🍁✨🍁✨
#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یاموسی_ابن_جعفر_ایهاالکاظم_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله....
▪️مهدی بیا در گوشه زندام نظر کن
▪️با دیده گریان عیادت از پدر کن
🔘#یابن_الحسن
⬅️چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن...
بیا با قدمهای دلت بریم به اون زندانی که آقا موسی ابن جعفر غریبانه ناله میکرد....
🌱دلم میل هوای یارُ داره
🌱 که او موسی بن جعفر نامُ داره
اما امروز کیا با آقا کار دارن..
آقا موسی بن جعفر باب الحوائجه...
زندانی غریب بغداده..
(یا باب الحوائج یا موسی بن جعفرع)
🌱دلم میل هوای یار داره
🌱 که او موسی بن جعفر نام داره
🌱همون شاهی که جون داد توی زندان
🌱 بدون باب الحوائج نام داره
🌱ز درد بی کسی با حالت زار
🌱به دست ظلم هارون ستمکار
🌱دمادم با خدا می کرد مناجات
🌱 دهان روزه و با چشم بیدار
(چی میگفت آقا )
🌱 الهی از دل زارم گواهی
🌱 ندارم جز تو من دیگر پناهی
🌱 دگر معصومه جان بابت نبینی
🌱 به مرگم در مدینه می نشینی
⏪امروز برا اون آقایی گریه کن که سالیان سال کنج زندان بود،
به روایتی 7 سال... به روایتی۱۴ سال، کنج زندان بوده...
غریبانه ناله میزد....
اونی که جوانش گرفتاره..
اونی که مشکل داره...
اونی که تو دلش غم و غصه داره
امروز به آقات بگو...
(یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج)
(دشتی)
✨آی به یارب یارب شب زنده داران
✨به امید دل امیدواران
✨ به آه سینه طفلان گریان
✨ خلاصم کن خدا از کنج زندان
⏪خدا دیگه نجاتم بده..
دیگه خلاصم کن...
یه روزی خبر دادن آی شیعه ها بیایین میخوایم آقاتونو آزاد کنیم..،
🍂(الهی امیدت نا امید برنگرده)
همه اومدن پشت درِ زندان بغداد
یکی میگه اگه آقامو ببینم دستشُ می بوسم...
یکی میگه اگه آقامو ببینم پاشو می بوسم.....
یکی میگه خودم بخونه ام دعوتش می کنم...
⬅️ آی گرفتارا، آی حاجت دارا،یه وقت دیدن در زندان باز شد....
چهار نفری یه تابوتی رو غریبانه دارن میارن...
یه وقت نگا کردن دیدن بدن خیلی سنگینه...
خدا این بدنی که سالها کنج زندان بوده، نباید اینقدر سنگین باشه...
آی حاجت دارا، آی مریض دارا، میگه وقتی روپوش تابوتُ کنار زدن دیدن هنوز غُلُ زنجیر به بدن آقا موسی بن جعفره...
ای غریب آقام......غریب آقام...
⬅️نازنین بدنش رو کفن کردن، کفن قیمتی پوشوندن،میخوام بگم کسی به این بدن بی احترامی نکرد، کسی به این بدن جسارت نکرد...
اما اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا....
آی کربلائیا...آی آرزومندا...
⬅️بمیرم بر اون آقایی که 3روز و 2 شب بدنش رو خاک گرم کربلا ...
آخ بمیرم...
🥀 مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
🥀 مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
⬅️یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد برید یه تکه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبم حسین رو داخل خانه قبر بذارم...
آی گرفتارهر طرف بدنُ گرفت طرف دیگه زمین می اومد...
آقابدن بابا رو داخل قبر کرد ...
اما دیدن آقا از قبر بیرون نمیاد...
صدا زد بابا رسمه صورت راست میّتُ رو خاک میذارن بابا...
اما من بمیرم برات بابا سر در بدن نداری...
هر چقدر ناله داری از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین....
🎋قیامت بی حسین غوغا نذارد
🎋شفاعت بی حسین معنا ندارد
🎋حسینی باش تا فردا نگویند
🎋چرا پرونده ات امضا ندارد
بابی انت و امی یا حسین...
جان عالم به فدای لب عطشانت یا حسین....
هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
@eetazeinab
🕊﷽🕊
🕌 #روضه_امام_کاظم_ع 1
🕌 #دفتری_کاظم ع 1
🕊براحمدوخلق مهربانش صلوات
🕊برحیدر وصبر بیکرانش صلوات
🕊ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین
🕊تاحضرت صاحب الزمانش صلوات
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر_ایها_الکاظم_یابن_رسول_الله_یاحجه_الله_علی_خلقه...
(همه بگن)
♦️#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
(آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه...
آی حاجت دارا...مریض دارا...
خوب جایی اومدی گدایی)
♦️#یاوجیهاعنداللهاشفعلناعندالله
🖤 آخ دلم میل هوای یار داره
🖤که او موسی بن جعفر نام داره
🖤آخ همون شاهی که جان داد توی زندان
🖤 بدان باب الحوائج نام داره
همه زمزمه کنن...
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر..
🍁آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍁آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم
♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین ..
حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین...
وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره..
چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین..
خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند..
انشاالله به زودی زود قسمت و
روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم ..
(بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم)
انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏
آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده..
(الهی هیچ کس غریب نباشه)
⬅️ عاشقای موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند..
سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود...
یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا...
(یا زهرا..)2
بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟
(آره مادر)
⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود:
◾️#اللهمعجلوفاتیسریعا
▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون..
🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود..
می فرمود:خدااا..
دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون...
هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد...
آخ..
🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم
🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم
🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را
🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم..
⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد...
(چی می گفت آقا؟)
نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد:
ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی..
ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی..
بچه رو از رحم مادر نجات می دی..
دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن..
خلصنی یارب 2
🔅 به یارب یارب شب زنده داران
🔅 به امید دل امیدواران
🔅به آه سینهٔ طفلان گریان
🔅خلاصم خدا از کنج زندان
⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون..
چقد زود دعای آقامون مستجاب شد...
⏪آی آبرو دارا...گرفتارا...
یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن...
یه مرتبه دیدن خدااا...
⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه..
تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره...
ای (غریب آقااا)3
☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن..
اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا..
🔺 #لایوم_کیومک_یا_ابا_عبدالله🔻
⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین...
وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید..
میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم..
آخ..
🔘مگر به کربلا کفن
🔘به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین تشنه لب
🔘عزیز مصطفی نبود
♦️#الالعنهاللهعلیالقومالظالمینوسیعلمالذینظلمواایمنقلبینقلبون..
🔶حالا از سویدای دلت به نیت
🔹 سلامتی و فرج امام زمان...
🔶شفای همه بیماران..
🔹هدایت و خوشبختی جوونامون..
🔶 عاقبت به خیری مون..
سه مرتبه صدا بزن
♦️#یا_حسین
💔#روضه_امام_کاظم_ع
😭#روضه_دفتری_امام_کاظم_ع
😭دستی رسید بال و پرم را كشید و رفت
از بال من شكسته ترین آفرید و رفت
خون گلوی زیر فشارم كه تازه بود
با یك اشاره روی لباسم چكید و رفت
😭💔قربون غریبیت برم آقاجان،
💔بدكاره ای
الله اكبر،الله اكبر،چقدر جسارت رو برد بالا،زن بدكاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر،اُف برتو روزگار
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
از روزنه در نگاه كردن،دیدن زن بدكاره صورت رو خاك گذاشته،هی می گه خدایا غلط كردم،این كی بود من اومدم سراغش،چرا اینقدر صداش دل و زیر رو می كنه
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت😭
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
😭💔الله اكبر اصلاً نمی تونم این بیتها رو وا كنم،می دونم بدون اینكه توضیح بدم،ناله شو می زنی
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت
راضی نشد به بالش سختی كه داشتم
زنجیر های زیر سرم را كشید و رفت
😭بچه سیدا نشون بدن غیرتی ناله می زنن،تو این یه بیت
وقتی كه
😭خاك تو دهنم،ان شاءالله این تكه تاریخ دروغ باشه
وقتی كه نام فاطمه را از لبم شنید
یك حرفی از كنار دهانش پرید و رفت
😭هرچی می خوای منو بزنی بزن،اسم مادرم رو درست ببر،تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می كنم،حواست با منه
از چند جا ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت
اما چه خوب شد كفنم را كسی نبرد
تا زیر نیزه ها بدنم را كسی نبرد
😭می خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،وقتی مثل فردا شب،اما رضا یه لحظه از مدینه رفت،از نظرها غایب شد،حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،مدتی زیادی انتظاره برادر رو كشید،بعد از دقایقی برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت،دید سر رو آشفته است،موها پریشونه،لباس ها همه غرق خاكه،كجا بودی داداش،چرا منو تنها گذاشتی رفتی،یه نگاه به خواهرش كرد،گفت خواهر فقط یه جمله بگم،دیگه منتظر نباش،دیگه انتظار بابامونو نكش،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاك گذاشتم،یه جایی ببرمت هر كی تاحالا ناله نزده،عقده ی دلش وا بشه،می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،همتون اهل روضه اید،دختری كه چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت:نه،قبول نمی كنم بابام زندانه،باید بابام آزاد بشه،اینقدر صبر كرد،آخرش خبر باباشو براش آوردند،می خوام یه جمله بگم😭،كاشكی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند،كجای دنیا دیدید،برای دختر منتظر،سر بریده باباشو ببرند،حسین..........
😭😭😭
#روضه_
🏴🏴🏴﷽🏴🏴🏴
🔘 #روضه_امام_کاظم_ع
🔘گریز به امام رضا ع
🔘گریز به حضرت رقیه ع
🩸برحضرت مصطفی محمدصلوات
🩸بر مرشد مرتضی محمد صلوات
🩸بر دشمن شیعیان حیدر لعنت
🩸بر سیدالا نبیا محمد ص صلوات
♨️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ
♨️ "الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،"
♨️السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
◾کشیده شعله در دلها
◾عزای حضرت کاظم
◾بسوز ای دل بسوز ای دل
◾برای حضرت کاظم
◾میان محبس هارون
◾زغربت ناله ها میزد
◾به اشک و آه جانسوزش
◾ رضایش را صدا میزد
◾بمیرم من بمیرم من
◾که زندان قتلگاهش شد
◾تمام پیکرش نیلی
◾شد از شلاق زندانبان
◾به زندان با تنی مجروح
◾به زهر کینه جان داده
⬅️امروز دلتو روونه کاظمین کن... بریم کنار حرم آقا موسی ابن جعفر..
همه حاجتهارو مد نظر بگیرید..میخوایم در خونه باب الحوائج رو بزنیم..
🔘تو تاریخ نوشتند هر وقت هر کسی گرفتار میشد ( حتی سنی های کاظمین و بغداد..) وقتی بیماری داشتند.. وقتی دکتر جواب کرده داشتند... وقتی امیدشون ناامید میشد.. میرفتند دره خونه آقا موسی ابن جعفر ..آقا جان شما باب الحوائجی حاجت مارو بده.. آقا هم جواب شونو میداد..
🔲یا موسی ابن جعفر..فدات بشم آقا جان.. یا باب الحوایج...
(امروز کیا گرفتارند..کیا مریض دارند..کیا جوون دارند..کیا حاجت به دل دارند.. آقا باب الحوائجه..)
امروز یجوری گریه کن دست خالی برنگردی...
آی مادری که میگی جوونم گرفتاره... ای عزیزی که گفتی مریض دارم..
ای کسی که گفتی دردایی تودلمه نمیتونم به کسی بگم...
درد نگفتنی داری امروز در خونه آقا موسی ابن جعفر ناله بزن...
⬅️قربون غصه های دلت آقا...
امروز برا اون آقایی گریه کن به روایتی 7سال .. به روایتی 14 سال ..از این زندان به آن زندان..
( اونم زندانی که شب روز مشخص نمیشد.. مثل چاه بود زندان..)
پاهای حضرت رو با غل و زنجیر بسته بودن
بمیرم برا غریبیت آقا...
قربون مظلومیت برم آقا جان..
چه غصه ها به دل آقا کردند..
یا باب الحوایج یا موسی ابن جعفر...
قربون اسمت برم آقاجان..
کنج زندان بغداد ناله میکرد...
🔹آخ صدای ناله ای از کنج زندان
🔹به گوشم میرسد با آه سوزان
🔹گمانم باشد این صوت مکرر
🔹صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه آقا)
🔹دگر معصومه جان بابت نبینی
🔹به مرگم در مدینه مینشینی
🔹آخ رضا بابا بیا اندر بر من
🔹روم سوی وطن باچشم خونبار
⬅️مسّیب می گه.. یک وقت دیدم آقا داره ناله می کنه... آقا داره ضجه می زنه... خیلی حالش منقلبه. گفتم: آقا جان! چی شده امشب خیلی ناراحتید خیلی منقلبید؟
صدا زد: مسیب! به خدا دلم برا رضام تنگ شده .. می خوام برم مدینه پسرمو ببینم. می خوام برم مدینه رضامو ببینم..
✔️ (ان شاالله آقا موسی ابن جعفر امروز نگات کنه حاجتت رو روا کنه.. دست خالی ردت نکنه..)
⚫️آخ..
لحظات آخر هی صدا میزد .. رضام کجاست.. بگید رضام بیاد..
خدا نکنه کسی چشم انتظار باشه..
(بخدا چشم انتظاری خیلی سخته)
این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظات آخر سرش به دامن عزیزش باشه..
آخ...قربون غریبیت یا موسی ابن جعفر
🔺مردم به غریبی و ندارد خبر از من
🔺ز دوری رضا نور دو چشمان تر من
🔺معصومه کجایی به عزایم بنشینی
🔺ای دخترغمخوار و ضیا و بصر من
میخوام بگم یا امام رضا چقدر بابا منتظرت بود ..آقا جان نشد بابا رو ببینی ..نشد لحظات آخر سر بابا رو به دامن بگیری..
(اما ناله داری ببرمت یه جایی ...بریم خرابه شام..)
لحظه ای که سه ساله حسین ع سر بابا رو بغل گرفت..
✴️(ناله داری یا نه)
هی سر و میبوسه گریه میکنه..ناله میکنه..
🏴عمه بیا گمشده پیدا شده
🏴کنج خرابه شب یلدا شده
🏴 آخ پدر فدای سر نورانیت
🏴سنگ جفاکه زدبه پیشانیت
🏴بابا..بسکه دویدم عقب قافله
🏴پای من از ره شده پر آبله
🏴یا ابتا یا حسین 3
⏺هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله ع
به سوز جگر حضرت معصومه در فراق پدر ..صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
♠️#روضه_امام_کاظم_ع
😭روضه حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
♠️بسیار عالی وپرسوز👌😭
✿༻⃕❀✿༻⃕❀✿༻⃕❀✿༻⃕❀
بسم الله الرحمن الرحیم
عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست
تا هستی ام شود غبار در هوایِ تو
روزی هزار بار اگر جان دهم کم است
در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو
کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم
آری گدای توست همیشه گدایِ تو
تو برتری از آن که شوی آشنا به من
من کمترم از این که شوم آشنایِ تو
با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم
باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو
یک بار مرا به رَهِ خویش کن فدا
ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو
ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله ..
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
ارباب کمال زیرِ دینت
چشم همه سمتِ کاظمینت
عیسی زِ دم تو دم گرفته
جود از کف تو کرم گرفته
موسی به امیدِ نخلِ نورت
نعلین براورد به طورت
زنجیرِ تو حلقۀ وصالت
تا عشرِ خداست اتصالت
آبِ وضویِ تو اشک هایت
خون است روان زِ ساقِ پایت
*چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام ..
پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام ..
سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا ..
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند
وقتی نمانده است برایِ تو پیکری
در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین
با تو چه کرده اند در این روزِ آخری
بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ..
•---#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها--🖤═✾🌺✾═🖤-----•
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈