4_5941718092986974241.mp3
1.87M
سینه زنی زمینه شهادت امام کاظم (ع) - چه تک و تنها، چه غریبونه
چه تک و تنها، چه غریبونه
یه نفر کنج، این زندونه
اسیر این شبای تاره
روی خاک تیره سر میذاره
کسی بجز خدا از حالش، خبر نداره
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
@eetazeinab
دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر
توی این زندون، دیگه آزاده
بدنش روی، خاک افتاده
هنوز توی غل و زنجیره
رضا براش عزا می گیره
محاله دخترش معصومه، آروم بگیره
درای زندون، وا شد
تو آسمون غوغا شد
شفیع این عالم ها
حاجتش روا شد
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر
با عزای این غم شیدایی
دل عالم شد عاشورایی
شهیدی که لبش خشکیده
با نیزه ها کفن پوشیده
یه روز میاد تو ی محشر با، سر بریده
جان اباعبدالله
منتقم آل الله
ادرکنی یا مولا
بقیة الله
حسین اباعبدالله
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
#حاج_محمود_کریمی 🎤
#یاباب_الحوائج_یاموسی_بن_جعفر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@eetazeinab
4_5940808556352635674.mp3
8.59M
#نوحه_واحد
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
با نوای: میثم مطیعی
از تو نمانده غیـر از، عبـایی، در کنج زندان
وای ازتن نحیف و امان از،این چشم گریان
زندان شده اسیرت، هر لحظه گوشه گیرت
از تو خجالت می کشــــــد این تازیانه
یکبار بهر تسکین، وا کن زبان به نفرین
جان ها فدای این سکـــــوت عـاشـقانه
امشب میان سجده آقا دعایمــــان کن
زندانیان خویشیم از خود رهایمان کن
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══
جُرمت دراین زمانه،چه بوده،جزبی گناهی؟
درچاه غم اسیر است،خدایا،آخر چه ماهی؟
گرچه غمت به سر شد،دل تنگ دختـر خود-
ماندی و مانده حســــرتش به دل هماره
داری عجب نوایی، معصومه ام کجایی؟
بابایت امشب بیقــــرارت شــــد دوباره
آری... دل تو هرشب، گشــــته هواییِ او
پُر کرده آسمــــان را، بابا کـجــــاییِ او!
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
باب المراد عالــــــم، به روی، دوش غلامان
تشییع پیکر تو، کجــــا و، آن شاه عطشان!
ای یوسف گرفتار، گرچـــــــه تو دیدی آزار
اما تنت به زیر دســـــت و پا نمانده
گرچه غریب و تنها،بودی همیشه اما
طفلت دگر آواره در صحــــرا نمانده
بی خواب کربلا وبی تاب کاظمینـیم
عمـری در انتظارِ منتقــــــم حسینیم
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: امیر رضا یزدانی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
1_9548927584.ogg
177.6K
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
▪️زمزمه سنتی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم
به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان
تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
مرا سندی زند هرشب میان خواب و بیداری
برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
صفا بگرفته زندان از من و حال مناجاتم
کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
اگر سهم من از زندان کتک بود و جسارت بود
زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود
ولی نعش حسین جدم به زیر سُم اسبان بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.........
امیررضا فرجوند