#اینک_از_اروندمی_گیرم_وضو
#شهید_شهادت_شهدای_لزور
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
اینـک از اَرونـد می گیرم وضـو
تـا کنم بـاز از شهیـدان گفتگو
از شهیدانی که پـاک و طاهرند
شـاهـدند و نـاظرند و حاضرند
تا شهیدان جاری اند درخاطرم
نامشان را با دل و جان می برم
چون شهیدان افتخار کشورند
هم قوام و پایدار کشورند
یادم آمدقصه ی آن لاله دشت
کربلای عشق مان والفجرهشت
شاه ماهی ها به دریا می زدند
تا سوار موج زیبایی شوند
هرکه بر موج بلندش شدسوار
مرغ جانش پر زده تا کوی یار
پــای تـا سر فـانیِ قـرآن شدند
آیه های سرخ و جاویدان شدند
ازشهیدان گفتن ازحق گفتن است
ازحدیث عشق مطلق گفتن است
یاد آن مستان شیدایی بخیر
یاد مجنون های لیلایی بخیر
نیست نزد حضرت پروردگار
جز شهادت هیچ مرگی افتخار
یا علی گفتند و بالایی شدند
با ولی بودند و زهرایی شدند
این شهیدانند حق را نورعین
جان فدا کردند در راه حسین
از شمیم پاک اَبدان شهید
شد«لزورم»تا قیامت روسفبد
خاک او داردبه سینه لاله ها
شد مقدس خاکش از آلاله ها
با «ولایت» مردمانی با حیا
با اصالت، با نجابت، با صفا
ما به مهمانیِ جانان آمدیم
بر سر خان شهیدان آمدیم
آمدیم تا توشه گیریم ازشهید
تــا تَحـَوّل آیـد انـدر مـا پـدیـد
من بنازم غیرت مرد و زنش
زخم«بیست ویک»شهیدداردتنش
«بیست ویک»لاله هارا دیده است
اشک و آه و ناله ها را دیده است
«بیست ویک» شورآفرینان غیور
«بیست ویک» همت بلندان لزور
«بیست ویک»عاشق که خورده شیر پاک
«بیست ویک»آلاله های سینه چاک
«بیست ویک»مرد حماسه وخطر
«بیست ویک»مرغ شکسته بال وپر
«بیست ویک»مردان پاک و نازنین
«بیست ویک»حق سیرت وشورآفرین
«بیست ویک»مجنون لیلایی شده
«بیست ویک»شیدای بالایی شده
«بیست ویک»قربانی اندر راه عشق
«بیست ویک»فانیِ انـدر راه عشق
«بیست ویک»سرباز سرافروخته
«بیست ویک»شیرِ به دشمن تاخته
«بیست ویک»مردان میدان بلا
در ره پاک حسین سر داده ها
ای خوشا آنان که مرد جاده اند
دل به فرمان «ولایت» داده اند
ای مسلمان وا رهان تشویش را
تا که بشناسی امام خویش را
چون حسین درهرزمانی بودوهست
ای خوش آن قومی که بااوعهدبست
هرکجا تا که«ولایت» شدغریب
شیعه هم افتاده در دام فریب
آنچه «مهدی» دارد از ما انتظار
ما بمانیم در «ولایت» پایدار
هر که خواهد گردد عاقبت بخیر
چون شهیدان راه بنمایند سِیر
ای خوشا آنان که مرد جاده اند
دل به فرمان «ولایت» داده اند
گام در راه شهیدان می نهند
با دل وجان با «ولایت» همرهند
گر دلت شد با «حسین بن علی»
گوش جان دادی به فرمان «ولی»
پس یقین کن پیرو زهرا شدی
شیعه ی جان برکف مولا شدی
اینـک امـا ای خــدا اعجـاز کـن
درب پر فیض شهادت باز کن
گرچه میدانم که عاشق نیستم
گرچه همرنگ شقایق نیستم
لیک یارب کن مدد عاشق شوم
تا شهادت را بجان لایق شوم
کن مدد ای نا امیدان را امید
در رکاب «مهدی ات»گردم شهید
کی رسد«مهدی ات»آن عشق همه؟
تــا بگیــرد انتــقام فــاطــمه
چارده قرن است ماندیم بی قرار
تا که از مغرب بیاید آن سوار
کی شود عالم بماند در اَمـان
ای خـداکی می رسدصاحب زمان
عمه اش زینب بُوَد درشوروشین
چادره قرن است می گویدحسین
ای برادر بی تو زینب چون کند
حرمله با خنده قلبم خون کند
طفلکانت بس که گفتندآب آب
آتشم زد هِق هِق و اشک رباب
چشم توروشن حسین جان تابه شام
سنگباران می شدم از پشت بام
باورم هرگز نبود ای جان من
بشنَوَم طعنه ز شاگردان من
من خجالت می کشیدم جان تو
چوب خوردم پیش فرزندان تو
شد غریبانه خزان باغ حسین
گریه کن «مداح»از داغ حسین
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها