.
#مدح_حضرت_خدیجه
#حضرت_زهرا
#اسارت
ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه
ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه
ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه
ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه
مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر
تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر
در اول وصفت زبان از پای افتاد
در مدح تو عقلم به جایی قد نمیداد
مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد
سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد
مدیون تو هستند دینداریِّشان را
از نان تو دارند نام جاودان را
مدح تو را باید که پیغمبر بگوید
یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید
شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟
شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید
ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه!
زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه!
وقتی رسولالله در میدان جنگ است،
در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است
گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است
دل بی علی دل نیست آری تکهسنگ است
ثروت اگر که خرج دین باشد میارزد
وقف امیرالمؤمنین باشد میارزد
اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال
امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال
امروز اگر داریم حبّ احمد و آل
امروز اگر از ترس، کافر میشود لال
امروز اگر تدبیر دشمن بینتیجهست
از لطف نام حیدر و نان خدیجهست
درد رسولالله را تسکین تو بودی
در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی
بیداری اسلام را تضمین تو بودی
الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی
ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد
وقتی برای جان مولایش سپر شد
زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند
تا فتنههای دشمنان ابتر بماند
در شعلهور شد، محسن و مادر... بماند
مرثیۀ مکشوف میخ در بماند
اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته
دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته
زهرا به زینب داد درس استقامت
تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت
اما امان از لحظههای تلخ غارت
زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت
یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد
دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد
#حمید_رمی✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات
ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم
واسه قبولیِ دعام بازم پیش تو رو زدم
منمیدونمچهكارهام، منمیدونمكهروسیام
امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام
حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون
دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحبزمون
یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟
توی همین آدم بدا، حسابِ عاشقا جداس
آره درسته آخدا، عاشق گُنا نمیكنه
اما آقام مهربونه، منو رها نمیكنه
با اینكه من گنهكارم، میدونه كه دوسش دارم
آقای من خوب میدونه كسی رو جز اون ندارم
بدونِ یار مهربون، زندگیمون حروم میشه
میدونم آخرش میاد، غصههامون تموم میشه
حاجت دوّمم چیه؟ منو ببر به كربلا
یا كه براتمو بده، بازم برم امام رضا
شبایجمعههمیشه زودی دلم پر میگیره
با نوای "یا كربلا" زندگی از سر میگیره
#حمید_رمی ✍
................
ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم
واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم
من میدونم چه كاره ام، من میدونم كه روسیام
امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام
حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون
دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون
یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟
توی همین آدم بدا، حسابِ عاشقا جداس
آره درسته آخدا، عاشق گُنا نمیكنه
اما آقام مهربونه، منو رها نمیكنه
با اینكه من گنهكارم، میدونه كه دوسش دارم
آقای من خوب میدونه كسی رو جز اون ندارم
بدونِ یار مهربون، زندگیمون حروم میشه
میدونم آخرش میاد، غصه هامون تموم میشه
حاجت دوّمم چیه ؟ منو ببر به كربلا
یا كه براتمو بده، بازم برم امام رضا
شب های جمعه همیشه زودی دلم پر میگیره
با ذكر یا كرب و بلا زندگی از سر میگیره
یاد اباالفضل می كنه، كنار نهر علقمه
یاد همون سرداری كه گرفته بوی فاطمه
یاد خیام بی عمو، اشك چشای بچه ها
كه نا امیدن و میگن: عمو بیا عمو بیا
بارون می باره از چشام به یاد عمّه ای غریب
به یاد اون خانمی كه به لب داره أمَّن یجیب
میگه الهی بمیرم حسین من یار نداره
می مُردم و نمی دیدم كه اون علمدار نداره
میگذره و میاد همون لحظه كه بین دشمنا
تنها میشه برادرش، ای وای سرش میشه جدا
میاد میون گودی و می بوسه رگ های داداش
تا سَرُو بالا می كنه، به نیزه می افته نگاش
آقام غریب رو نیزه ها آیه ی قرآن میخونه
یه شب میاد با دخترش می شینه كنج ویرونه
دخترمیگه بابا دلم تنگ شده بود برا نگات
بابا میگه كه دخترم: فدای لرزش صدات
دخترمیگه بابا ببین به زخم دل نمك زدن
رو نیزه ها خودت دیدی چطور منو كتك زدن
میگه بابا ببین شدم شبیه زهرا مادرت
تو این شبا خیلی زیاد زحمت دادم به خواهرت
دامنِ من آتیش گرفت، موی سرم سفید شده
خواب می دیدم دیشب كه باز یه فاطمه شهید شده
خدا به آبروی اون شهید دشت كربلا
به حق شاه تشنه لب، حاجتامونو كن روا
تو یاری كن رهبرمون، شفا بده مریضامون
سایبونِ رحمتتو خودت نگهدار برامون
بازم ببخش گناهمو، به حق آسمونیات
تا به ابد من می مونم، ( اسیرِ ) مهربونیات
شاعر : حمید رمی
#عامیانه #محاوره_ای #فولکلور
..............
#مدح_حضرت_خدیجه
#حضرت_زهرا
#اسارت
ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه
ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه
ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه
ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه
مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر
تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر
در اول وصفت زبان از پای افتاد
در مدح تو عقلم به جایی قد نمیداد
مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد
سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد
مدیون تو هستند دینداریِّشان را
از نان تو دارند نام جاودان را
مدح تو را باید که پیغمبر بگوید
یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید
شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟
شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید
ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه!
زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه!
وقتی رسولالله در میدان جنگ است،
در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است
گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است
دل بی علی دل نیست آری تکهسنگ است
ثروت اگر که خرج دین باشد میارزد
وقف امیرالمؤمنین باشد میارزد
اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال
امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال
امروز اگر داریم حبّ احمد و آل
امروز اگر از ترس، کافر میشود لال
امروز اگر تدبیر دشمن بینتیجهست
از لطف نام حیدر و نان خدیجهست
درد رسولالله را تسکین تو بودی
در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی
بیداری اسلام را تضمین تو بودی
الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی
ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد
وقتی برای جان مولایش سپر شد
زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند
تا فتنههای دشمنان ابتر بماند
در شعلهور شد، محسن و مادر... بماند
مرثیۀ مکشوف میخ در بماند
اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته
دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته
زهرا به زینب داد درس استقامت
تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت
اما امان از لحظههای تلخ غارت
زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت
یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد
دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد
#حمید_رمی✍
#حضرت_خدیجه
........................
.