◾️ شب عاشورا از منظر طبری
بنا به نقل تاریخ طبری عصر پنجشنبه عمر بن سعد فرمان حمله به خیمههای امام حسین(ع) را صادر کرد. آن حضرت، ابوالفضل العباس(ع) را به همراه ۲۰ نفر نزد دشمن فرستاد و فرمود: «به آنها بگو تنها امشب را به ما مهلت بدهید تا ما با خدا راز و نیاز کنیم و این خطبه را برای اصحاب ایراد کرد که خدا را به بهترین وجه ستایش میکنم و در سختیها و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهای او سپاسگزارم. من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود نمیشناسم و اهل بیتی با وفاتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر بدهد.»
📚منبع
تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، ج ۷، ص ۳۲۱
ارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج ۲، ص ۹۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#شب_عاشورا
⚫️ نامه ابن زیاد به عمر سعد
نامهای توبیخ آمیز از ابن زیاد برای عمر رسید که در آن آمده بود: چرا امروز و فردا میکنی؟ ببین اگر حسین(ع) و همراهانش بیعت کردند و در برابر حکم من گردن نهادند، آنان را با مسالمت به سوی من بفرست و اگر نپذیرفتند بر آنان حمله کن و ایشان را به قتل آور و اعضایشان را مثله کن، چون سزاوار آن هستند و چون حسین(ع) را کشتی، اسب بر سینه و پشت او بتازان زیرا که او ناسپاس، تفرقه افکن و ستمگر میباشد! پس اگر تو به این دستور عمل کردی، پاداش کسی که شنوا و مطیع است برای توست و اگر آن را نمیپذیری، از کارگزاری ما و فرماندهی لشکر ما کنار رو و فرماندهی لشکر را به شمر واگذار که او از تو استوارتر و مصصم تر است، والسّلام.
در روایت غیر ابن اعثم آمده است که عبیداللَّه بن زیاد، حویزة بن یزید تمیمی را خواند و به او گفت: وقتی نامه مرا به ابن سعد رساندی اگر بلافاصله برای جنگ با حسین(ع) اقدام کرد که هیچ وگرنه او را بگیر و در بند کن و شهر بن حوشب را امیر قرار بده.
نامه این بود: ای عمر بن سعد! من تو را برای هم نشینی با حسین(ع) نفرستادهام. نامهام که رسید حسین(ع) را مخیر کن که پیش من آید یا بجنگد.
چون نامه رسید، عمر بن سعد بلافاصله جریان را به حسین(ع) خبر داد و امام فرمود: «تا فردا به من فرصت بده.» سپس ابن سعد به فرستاده گفت: نزد ابن زیاد گواهی ده که دستور او را انجام دادم.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۸۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#شب_عاشورا
✔️ امان نامه برای فرزندان ام البنین(س)
هنگامی که ابن زیاد، نامه عمر بن سعد را نوشت (تا شمر به کربلا ببرد) عبداللَّه بن مَحْل بن حزام عامری برخاست و گفت: علی بن ابیطالب که در کوفه بود از ما خواستگاری کرد و دختر عمویمان ام البنین را به ازدواجش درآوردیم که برایش عبداللَّه، عثمان، جعفر و عباس را آورد. بنابراین آنها فرزندان خواهر ما هستند که با برادرشان حسین بن علی علیهمالسلام همراهند. اگر اجازه دهی امان نامهای برایشان بنویسیم، تفضل کردهای.
عبیداللَّه اجازه داد و عبداللَّه بن محل، نامهای نوشت و به غلامش «عرفان» داد*
چون نامه به برادران حسین علیهالسلام رسید و آن را خواندند به غلام گفتند: «دایی ما را سلام برسان و بگو ما را به امان شما نیازی نیست. امان خدا از امان پسر سمیه بهتر است.» غلام به کوفه بازگشت و به مولایش خبر داد، او هم دانست که آنها کشته خواهند شد. شمر نیز رو به لشکر امام کرد و فریاد زد: خواهرزادههای من کجایند؟ عبداللَّه و عثمان و جعفر، فرزندان علی بن ابیطالب کجایند؟! آنان پاسخ او را نداده و همچنان ساکت ماندند.
امام حسین(ع) به آنان فرمود: «جوابش را بدهید هر چند فاسق است؛ به هر حال یکی از داییهای شماست.»
آنان به شمر گفتند: به چه کار آمدهای و چه میخواهی؟ گفت: خواهرزادگان من! شما در امانید، خود را به خاطر حسین(ع) به کشتن ندهید و از امیرالمؤمنین یزید فرمانبردار باشید.
عباس بن علی(ع) فریاد برآورد: «ای شمر! دستانت بریده باد! لعنت بر تو و آن امانی که برای ما آوردهای. ای دشمن خدا! به ما پیشنهاد میکنی از برادر خود حسین(ع) فرزند فاطمه علیهاالسلام دست برداریم و به فرمان لعنتشدگان و فرزندان ملعونان در آییم؟!»
وقتی شمر این پاسخ را از آنان شنید، خشمناک به سوی لشکر خویش بازگشت.
* صحیح این نام «کزمان» است.
(بنگرید به تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۱۵) که در این جا تصحیف شده است. به علاوه نام عرفان در میان عرب مشهور نیست.
*امّ البنین خواهر شمر نبود، بلکه هر دو از قبیله کلاب بودند و تعبیر خواهرزاده در رسم قبیلهای به معنای دقیق آن نیست؛ بلکه به معنای همقبیله بودن است. شاید هم خواسته است از جنبه عاطفی استفاده کند. اما اینکه امام هم او را دایی برادرانش دانسته، در منابع دیگر نیست، بلکه اصلاً سخن امام در کتب دیگر نیامده است.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۸۴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#شب_عاشورا
🏴 تاختن اسبان بر بدن مطهر سیدالشهدا(ع)
یکی از بزرگترین جنایات بنی امیه پس از به شهادت رساندن امام حسین(ع) این بود که اسبها را بر بدن آن حضرت تاختند. خوارزمی حنفی مذهب در کتاب مقتل الحسین مینویسد: عمر بن سعد در میان سربازانش صدا زد کیست که داوطلبانه اسبش را آماده کند و بر پشت و سینهی حسین اسب بدواند؟ ده نفر از آنان آماده شدند.
پیکر امام حسین(ع) را با سم اسبها پایمال کردند تا اینکه پشت و سینه حسین را له کردند.
📚منبع
مقتل الحسین، موفق بن احمد خوارزمی، ج ۲، ص۴۴
لهوف، سیدبن طاووس، ص ۱۸۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#روز_عاشورا_وداع
🏴 آسمان دوبار گریست
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن زکریا و دیگری حسین بن علی(ع).
از زید بن زیاد نقل شده که چون امام حسین(ع) کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.
طبرانی نقل میکند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی
منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
چه میگویید اگر رسول خدا(ص) به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من اینگونه رفتار بد انجام دهید!
📚منبع
تفسیر ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۸۹
المعجم الکبیر، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، ج ۳، ص ۱۲۴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#روز_عاشورا_وداع
◾️ شهادت فرزندان ام البنین(س)
عثمان فرزند علی که مادرش ام البنین، دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب بود. او میگفت: «من عثمان صاحب افتخارم، شیخ و بزرگم (پدرم) علی است که کارهای شایسته میکرد. از میان همه مردم او برادر و عموزاده پیامبرِ صاحب کمال بود». او هم جنگید تا کشته شد. آنگاه برادرش جعفر به میدان آمد که مادر او هم ام البنین بود. او حمله کرد و میگفت: «من جعفر صاحب شرافتم؛ فرزند علی، انسان خوب و سخاوتمند. با نیزههای مضطرب و شمشیرهای آشکار و صیقلی، از حسین علیهالسلام دفاع میکنم.» او هم جنگید تا شهید شد. پس از او برادرش عبداللَّه آمد که مادر او هم ام البنین است. حمله کرد و میگفت:
«من فرزند علی دلاور و صاحب فضیلت و نیکوکارم. او شمشیر برّنده پیامبر و برطرف کننده مشکلات و ناراحتیها بود». او هم جنگید تا کشته شد.
سپس عباس بن علی(ع) بیرون شد. مادر او هم ام البنین است. هموست که سقا بود. او حمله کرد و میگفت: «سوگند به خدای عزیز و بزرگ، به حجون و زمزم، به حطیم و کناره کعبه که حرم است! امروز بدنم را به خونم رنگین خواهم کرد در راه حسین(ع) صاحب افتخارات کهن و پیشوای اهل فضل و کرم». عباس(ع) هم پیوسته جنگید تا گروهی از آن مردم را کشت و سپس کشته شد. پس امام فرمود: «الآن کمرم شکست و راه چارهام اندک شد.»
* دیگر مورخان و مقتل نویسان شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را به گونهای دیگر آوردهاند.
(بنگرید به الارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص ۱۰۹ و مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۸۹)
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۵۴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_ابا_عبدالله_ع
#روز_عاشورا_وداع