eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شب 18 محرم1_28278050.mp3
زمان: حجم: 9.93M
ألسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَي أَيُّهَا الرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ▪️تا یوسف اشکم سر بازار نیاید ▪️کالای مرا هیچ خریدار نیاید ▪️ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت ▪️مدح تو جز از ایزد دادار نیاید ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
ألسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَي أَيُّهَا الرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ▪️تا یوسف اشکم سر بازار نیاید ▪️کالای مرا هیچ خریدار نیاید ▪️ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت ▪️مدح تو جز از ایزد دادار نیاید ▪️خود را به تو بستم که منم نوکر کویت ▪️از نوکری ام گر که تو را عار نیاید ▪️یک عمر به دیدار رضا رفتم و حاشا ▪️بر دیدن این دلشده یکبار نیاید خدا رحمت کنه آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری رو ، خیلی عاشق امام رضا بودند به هر بهانه ای نام امام رضا می آمد ، اشک می ریختند با مرحوم آیت الله العظمی مرعشی قرار گذاشتند هر کدوم زودتر از دنیا رفتند ، به رفیقشون از برزخ خبر بدهند آشیخ مرتضی که از دنیا رفت همون فردا شب مرحوم آیت الله مرعشی ، ایشون رو خواب دیدند فرمودند شیخ مرتضی چه خبر ؟؟ فرمود: همینکه منو توی قبر گذاشتید ، لحد رو چیدید و رفتید یه لحظه ، یک هراسی وجودم رو فرا گرفت یه مرتبه دیدم یکی صدا میزنه لاتَخَفْ وَ لاتَحزَنْ نترس ما با توییم گفتم آقا شما که هستید ؟ فرمود من همونی ام که شصت مرتبه به زیارتش آمدی، امشب اومدم اولین بازدید رو پس بدم یا امام رضا این مردم به یه امیدی امشب اومدند در خونه ات ▪️دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت ▪️جایی ننوشته است گنه کار نیاید فرمود ، اباصلت ، میرم مجلس مامون و بر میگردم اگه دیدی عبا به سر انداختم ، دیگه با من حرفی نزن اباصلت میگه ، مدتی منتظر ماندم دیدم آقا داره میاد مُغَطَّى الرَّأْس عبا به سر انداخته به دستور حضرت دیگه حرفی نزدم از مجلس مامون تا حجره ، چندان راهی نبود اما دیدم پنجاه مرتبه امام رضا روی زمین نشست و بلند شد آخ بمیرم شب جمعه است شب زیارتی ابی عبدالله آماده اید بریم کربلا دستور خود امام رضا همینه إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ پنجاه مرتبه روی زمین نشست و بلند شد دیگه ننوشتند چه میگفت میخوام بگم یا امام رضا عمه جانتون هم از خیمه ها که آمد پنجاه مرتبه آمد کنار قتلگاه و برگشت اما این آمدن کجا و آن آمدن کجا هی زمین می خورد هی به سر و صورت می زد هی صدا میزد وا محمَّداه وا أمّاه وا علیّاه آخ بمیرم وقتی رسید دید وَالشِّمرُ جالسٌ علیٰ صَدرِه حسین..... خود امام رضا برای ما روضه خوانده فرمود یَابْنَ الشَّبیب برای هر کسی میخوایی گریه کنی برای حسین ما گریه کن فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ عذرخواهی میکنم یه شبهات بگم یه تفاوت یا امام رضا بین ماها رسمه اگه بخواهیم یه مذبوحی رو سر ببریم اول آبش می دیم لبهاش رو به آب آشنا میکنیم اما ذُبِحَ الحُسَیْن عَطشَاناً معمولا اگه یه جایی ببینند یه قربانی رو سر می برند مردم دورش جمع می شند هر کسی میگه سهمی از این مذبوح ماله منه کربلا ، همه دور گودال حلقه زدند أَخنَس ملعون گفت عمامه اش ماله منه خولی گفت ، سر بریده اش ماله منه بَجدَل گفت انگشت و انگشترش ماله منه آخ بمیرم ده نفر سواره هم آمدند این بدن رو زیر سُم مرکب ..... حسین..... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه شب 18 محرم1_28278050.mp3
زمان: حجم: 9.93M
ألسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَي أَيُّهَا الرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ▪️تا یوسف اشکم سر بازار نیاید ▪️کالای مرا هیچ خریدار نیاید ▪️ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت ▪️مدح تو جز از ایزد دادار نیاید ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
ألسَّلامُ عَلَیکَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَي أَيُّهَا الرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ▪️تا یوسف اشکم سر بازار نیاید ▪️کالای مرا هیچ خریدار نیاید ▪️ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت ▪️مدح تو جز از ایزد دادار نیاید ▪️خود را به تو بستم که منم نوکر کویت ▪️از نوکری ام گر که تو را عار نیاید ▪️یک عمر به دیدار رضا رفتم و حاشا ▪️بر دیدن این دلشده یکبار نیاید خدا رحمت کنه آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری رو ، خیلی عاشق امام رضا بودند به هر بهانه ای نام امام رضا می آمد ، اشک می ریختند با مرحوم آیت الله العظمی مرعشی قرار گذاشتند هر کدوم زودتر از دنیا رفتند ، به رفیقشون از برزخ خبر بدهند آشیخ مرتضی که از دنیا رفت همون فردا شب مرحوم آیت الله مرعشی ، ایشون رو خواب دیدند فرمودند شیخ مرتضی چه خبر ؟؟ فرمود: همینکه منو توی قبر گذاشتید ، لحد رو چیدید و رفتید یه لحظه ، یک هراسی وجودم رو فرا گرفت یه مرتبه دیدم یکی صدا میزنه لاتَخَفْ وَ لاتَحزَنْ نترس ما با توییم گفتم آقا شما که هستید ؟ فرمود من همونی ام که شصت مرتبه به زیارتش آمدی، امشب اومدم اولین بازدید رو پس بدم یا امام رضا این مردم به یه امیدی امشب اومدند در خونه ات ▪️دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت ▪️جایی ننوشته است گنه کار نیاید فرمود ، اباصلت ، میرم مجلس مامون و بر میگردم اگه دیدی عبا به سر انداختم ، دیگه با من حرفی نزن اباصلت میگه ، مدتی منتظر ماندم دیدم آقا داره میاد مُغَطَّى الرَّأْس عبا به سر انداخته به دستور حضرت دیگه حرفی نزدم از مجلس مامون تا حجره ، چندان راهی نبود اما دیدم پنجاه مرتبه امام رضا روی زمین نشست و بلند شد آخ بمیرم شب جمعه است شب زیارتی ابی عبدالله آماده اید بریم کربلا دستور خود امام رضا همینه إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ پنجاه مرتبه روی زمین نشست و بلند شد دیگه ننوشتند چه میگفت میخوام بگم یا امام رضا عمه جانتون هم از خیمه ها که آمد پنجاه مرتبه آمد کنار قتلگاه و برگشت اما این آمدن کجا و آن آمدن کجا هی زمین می خورد هی به سر و صورت می زد هی صدا میزد وا محمَّداه وا أمّاه وا علیّاه آخ بمیرم وقتی رسید دید وَالشِّمرُ جالسٌ علیٰ صَدرِه حسین..... خود امام رضا برای ما روضه خوانده فرمود یَابْنَ الشَّبیب برای هر کسی میخوایی گریه کنی برای حسین ما گریه کن فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ عذرخواهی میکنم یه شبهات بگم یه تفاوت یا امام رضا بین ماها رسمه اگه بخواهیم یه مذبوحی رو سر ببریم اول آبش می دیم لبهاش رو به آب آشنا میکنیم اما ذُبِحَ الحُسَیْن عَطشَاناً معمولا اگه یه جایی ببینند یه قربانی رو سر می برند مردم دورش جمع می شند هر کسی میگه سهمی از این مذبوح ماله منه کربلا ، همه دور گودال حلقه زدند أَخنَس ملعون گفت عمامه اش ماله منه خولی گفت ، سر بریده اش ماله منه بَجدَل گفت انگشت و انگشترش ماله منه آخ بمیرم ده نفر سواره هم آمدند این بدن رو زیر سُم مرکب ..... حسین..... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
حجة الاسلام میرزامحمدی4_637328169828876651.mp3
زمان: حجم: 5.25M
مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالی علیه در أنوار البَهِیَّه اشاره می کنن بدن امام رضا رو هم شبانه دفن کردن ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالی علیه در أنوار البَهِیَّه اشاره می کنن بدن امام رضا رو هم شبانه دفن کردن این نو عروسان نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنند ... همین که فهمیدن این بدن جگر گوشه ی پیغمبره به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلال و آزاد هر چی هدیه براشون آوردن نذر امام رضا کردن .... بدن امام رضا رو گل بارون کردن .... هر چی عطر و گلاب برا نو عروسان نوقان آورده بودن رو بدن امام رضا ریختن .... درستشم همینه این بدن پسر فاطمه ست ... این بدن عزیز زهراست احترام داره .... آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله ...... به به .... روضه ی آخر و از همه التماس دعا ... فرج امام زمان یادت نره فرمود هر کسی وسط روضه ی جدم برا فرج منه مهدی دعا کنه من همونجا دعاش می کنم ..... آقامونم با ما گریه کنه به روضه ی جد غریبش .... کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرند دیدن یه عده بدن بی سر قطعه قطعه ... اربا اربا ....رو زمین افتاده .... الله اکبر .... یا بقیه الله اجرک الله فی مصیبت جدک .... اینجا هم زن ها واسطه شدن بنی اسد آمدن میخوان این بدن ها رو شناسایی کنن به کمک زین العابدین بدن ها رو شناسایی کردن .... رسیدن کنار گودال .... دیدن یه بدنی اربا اربا .... اصلا قابل شناسایی نیست .... یاللعجب چه کنن؟!! زین العابدین فرمود : تَنَهُّوا عَنِّی ... از من فاصله بگیرید من خودم این بدن رو به کمک پیغمبر دفن می کنم .... این بدن متلاشی شده رو جمع کرد چه جوری این بدن رو آورد کنار خانه ی قبر ،بماند بدن اربا اربای بابا رو گذاشت رو خاکا .... همین که خواست این وجه الله رو به زمین بزاره بابا سر نداره این رگ های بریده رو ، رو خاک گذاشت همه صدا بزنیم یاحسین ...... بِأبِی المُسْتَضْعَف الغریب یا غریب الغُرَبا یا عزیز الزهرا یا قتیل الله یا اباعبدالله ... به علی ابن موسی الرضا و به ابی عبدالله الحسین سلام الله علیهما یا الله ..... ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا بنت رسول الله،السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر یا اخت الرضا یا عمة ولی الله یا اخت ولی الله یا بنت ولی الله اشفعی لی فی الجنة بریم کنار حرم فاطمه معصومه ،امام صادق علیه السلام فرمود هر کی میخواد ما اهل بیت و زیارت کنه ،قم ،فاطمه معصومه رو زیارت کنه ،خیلی مقام داره همه از درکش عاجزند، ای عمه ی بزرگوار امام زمان دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم 2 محتضر، خسته، از این بی کسی ایامم ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم ▪️چهارده سال بابام رو ندیدم براش خواستگار زیاد میومد ،می فرمود تا بابام رو نبینم .... از تو یک نامه فقط مانده برایم چه کنم؟ شده تسکین به همین نامه کمی آلامم ▪️نامه ی امام رضا براش باقی موند چقدر خوب شد اینجا سروکارم افتاد میهمانِ قم و این سلسله خوش نامم وقتی آمد وارد شهر قم شد بزرگان از علمای قم همه پا برهنه رفتن استقبال بی بی اونقدر براش گل آورده بودن گفتن عمه ی امام خواهر امام دختره امامه... چقدر خوب شد اینجا سروکارم افتاد میهمانِ قم و این سلسله خوش نامم چشم ناپاک نیفتاده سوی محمل من فکر آوارگی زینبو شهر شامم،....آی مردم.. جز سلام،از همه یک بی ادبی نشنیدم سربازار ندادست کسی دشنامم داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم دست بسته سرهر کوچه تماشا نشدم عزتم را نشکستند خیالت راحت داره با امام رضا حرف میزنه عزتم را نشکستند خیالت راحت داره با امام رضا حرف میزنه عزتم را نشکستند خیالت راحت غیرتم را نشکستند خیالت راحت پر خاکی ننشسته به روی چادر من حرمتم را نشکستند خیالت راحت کسی از بام به پیشانی من سنگ نزد صورتم را نشکستند خیالت راحت مثلِ کوفه وسط خطبه ی من کف نزدند صحبتم را نشکستند خیالت راحت دست بر سینه مودب همه ره وا کردند شوکتم را نشکستند خیالت راحت ▪️برا زینبم همین کارها رو کردن با لگد باز نکردند درِ بیت النور خلوتم را نشکستند خیالت راحت قم کجا شام کجا غربت سادات کجا سرِ بر نیزه و دروازه ساعات کجا حالا آگه میخوای خوب گریه کنی بسم الله... دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطره ی بد داریم شود این حادثه تکرار خدارحم کند ▪️سیدها به من اجازه میدن یکی دو جمله بگم.... یک زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند وای وای وای دست انداخت یکی پرده ی محمل را کند جلوی چشم علمدار خدا رحم کند ▪️با هزار خجالت با هزار سرافکندگی عرض میکنم راهشان از گذر برده فروشان افتاد اینهمه چشم خریدار خدا رحم کند ای جانم زینب .... زینب از دور صدا زد نزنیدش با سنگ یک سر و اینهمه آزار خدا رحم کند 🏴🏴🏴 میون اون همه شلوغی چشمم افتاد به سر بریده صدا زد : نیزه داران همه مستند نیفتی پایین 2 حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند حسین ......🍃🍃🍃🍃 حالا روضه بخونم دلهاتون رو ببرم کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله علیه،بدن بی بی رو برداشتند میان تابوت ، همه ی قم ، اطراف،سیاه پوشه" آنقدر مردم برا تسلیت گل آوردند پیکر خانم میان تابوت بین گل ها غرق شد کنار قبر آوردند ،آی... شنیدید اون شخص میگه دیدم دو تا سوار اومدن همه کنار رفتن اختیار از همه گرفته شد،این بدن رو میان خاک گذاشتند ای وای ای وای میگم بدن این فاطمه رو روز برداشتن ،بدن این خانم رو خوب تشیع کردن همه گل آورده بودن ،سلمان میگه در خانه ی علی باز شد دیدم یه بدنی رو غریبانه بیرون آوردن حسنین جلو جنازه ،مظلوم عالم سر برهنه پا برهنه دنبال جنازه یه وقت شنیدن یه کسی صدا می زنه مادر مادر اماه ....،کیه داره جانسوز ناله میکنه دختر علی زینبه ،اینجا دنبال تابوت مادر دوید ،اصلا مثل اینکه دویدن شده سهم این خانم  راوی میگه از خیمه ها یه زنی بیرون اومد دودستش رو، رو سر گذاشت فنادا به صوت الحزین ......،یا حسین .....
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة سربازای امام زمان با آقا مناجات کنند وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً حالا همه باهم یابن الحسن.... ▪️آقا سلام روضه ی مادر شروع شد(۲) ▪️باران اشک های مکرر شروع شد ▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان ▪️این اتفاق از دم یک در شروع شد ▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت ▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد خود بی بی داره گزارش میکنه فَجَمَعُوا الْحَطَبَ الْجَزَلَ عَلَي بابِنا وَأَتَوْا بِالنَّارِ تا هیزم ها رو آتش زدند فَسَقَطْتُ بِوَجهِى وَ اَنا حٰامِلٌ و النّار تَسعَرُ و تَسفَحُ وجهى یعنی هم آتش صورتم رو سوزاند هم با صورت زمین خوردم... ▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت ▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد ▪️فریاد های مادر پهلو شکسته ات ▪️تا شد فشار در ، دوبرابر ، شروع شد ▪️این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب ▪️بی اختیار گریه ی حیدر شروع شد اسماء میگه من آب میریختم فَلما جَنَّ اللَّیل غَسَّلَها بِماء الجنّة... ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکیٰ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... تاریکی شب... غسل زیر پیراهن... علی چی دیده... قطعا چیزی ندیده بود... اما وقتی داره دست میکشه و غسل میده.. علی مرد جنگه..زخم های کاری و جنگی رو میشناسه... فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به بازوی ورم کرده.... ▪️وقتی رسیدقصه به اینجای شعر من ▪️ایام خانه داری دختر شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. بٰاکِیَةَ العَین خانم کمک کن ما هم..رزق گریه داشته باشیم... یعنی نه یه بار نه یه روز... مَا زالَت بَعدَ اَبِیها بٰاکِیَةَ العَین مُحتَرِقَةَ القَلب و یُغشیٰ عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعة... یعنی دم به دم مادرمون از حال میرفت... یه لحظه به هوش اومد... دید علی بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابکِ لِی یٰا اَبالحسن وَابکِ لِلیَتاما علی جان برا من و بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَ قتیل العِدٰاء بِطَفِّ العِراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال علی رو بگم... گفت... ▪️خانم شده پاییز بهار منو تو.. ▪️غم و غصه ست، کنار من و تو.... ▪️برو زهرا ولی کرب و بلا.. ▪️ته گودال، قرار من و تو... حسین....