eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
💠جا مونده بودم اما، امشب دیگه به قافله رسیدم 💠کربلا آتیشم زد،از بعد اون یه روز خوش ندیدم 💠تن تورو رو خاک و سرت رو، رو نیزه دیدم 💠بریدم تو حال احتضارم پامو با زحمت باباجون، سوی قبله کشیدم جا مونده بودم اما، امشب دیگه به قافله رسیدم کربلا آتیشم زد،از بعد اون یه روز خوش ندیدم ⬅️آب میدید،گریه میکرد ⬅️طفل شیرخواره میدید،گریه میکرد ⬅️دختر 3ساله میدید،گریه میکرد ⬅️جوون با قد و قامت رشید میدید،گریه میکرد ⬅️گوسفند ذبح میکردن جلوش،گریه میکرد 💠تن تورو رو خاک و سرت رو، رو نیزه دیدم 💠بریدم تو حال احتضارم پامو با زحمت باباجون، سوی قبله کشیدم 💠ظهر عطش نه، برادرام نه غصه زیاد دیدم 💠نامحرما،دور مارو گرفتن گوشواره بچه هارو گرفتن راستی خودت که بودی و میدیدی بگذرم از این که به ما چی گذشت محله یهودیا،چی گذشت خودت که ناسزاهارو شنیدی تو که بالای نیزه،همه چیو میدیدی بابا بابا بابا بابا بابا بابا... 💠دور عمه نامحرم، دور من جمع مستان 💠تنها گیرم آوردن جات نبود خالی بابا ✴️خیزران و لب تو ✴️خیزران و دل من ✴️بعد شام و خرابه ✴️خیزران قاتل من 🌐این برا شماست،میخوام غیرتی گریه کنی برا آخریش ✴️بزم می،جای ما نیس ✴️خاک ما از بهشته ✴️چشماشون خیلی هیزه ✴️حرفاشون خیلی زشته انقدر گریه کرد، ده ها سال از واقعه عاشورا گذشت به هر بهونه ای عاشورا داشت به هربهونه ای،یاد کوفه و شام گریه میکرد گفتن آقا بسه دیگه... پیر شدی خسته شدی هر روز گریه هرساعت گریه هروقت و به هر بهونه ای یاد کربلا میفتی و اشک میریزی 🔹چطور گریه نکنم؟؟ یعقوب پیغمبر 8تا پسر داشت، یه دونه از پسراش گم شده با علم پبغمبری که میدونست یوسفش زندس، انقده گریه کرد چشاش نابینا شده 🔹چطور گریه نکنم؟ یوسفای پیغمبرو جلو چشای خودم،سر بریدن 🔹چطور گریه نکنم؟ خودم بدن ارباًاربای یوسف حسین، علی اکبرو دیدم 🔹چطور گریه نکنم؟ خودم با چشمای خودم حلق بریده علی اصغرو دیدم 🔹چطور گریه نکنم؟ خودم بدن پاره پاره بابای غریبم،حسینو دیدم 🔹چطور گریه نکنم؟ خودم دیدم قاتل رو سینه بابام نشست، سر بابامو بریده 🔺بازم بگم؟؟! 🔹چطور گریه نکنم؟! ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن، رو بدن بابای غریبم تاختن 🔹چطور گریه نکنم؟ دستای عمه جان،زینبو بستن چطور گریه نکنم؟ دستای رقیه3ساله رو بستن 🔘بالاتر بگم،،، 🔘شمام غیرتی گریه کنید 🔹چطور گریه نکنم؟ ناموس آل الله رو وارد بزم شراب کردن 🔹چطور گریه نکنم؟ جلو چشای خودم،بی حیا چوب خیزران گرفت 🔹چطور گریه نکنم؟ یه نامرد سرخ مو،وارد بزم شراب شده 🔹چطورگریه نکنم؟ به سکینه اشاره کرد 🔹چطور گریه نکنم؟ مارو از محله یهودیا عبور دادن انقدر سنگ زدن... 😭😭😭
528.4K
سلام وادب استاد عزیز در زیارت عاشورا گاهی مستمع برئت الی الله رو بامداح تکرار میکنن حالا میگن کراهت داره تکرار نکنید علت رو میفرمایید باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
2.03M
سوال دوم اینکه استاد باوجودیکه عاشق اهل بیتم اما در روضه خوندن هیچ تغییر حالتی در درونم ایجاد نمیشه یعنی دل نمیشکنه آیا این مداحی مورد رضایت اهل بیت واقع میشه خیلی نگران این مسئله ام السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
512.1K
سلام.استاد‌‌ ازاین متنهاا که پایین ارسال میکنم. به نام ناسخ التواریخ زیاد داره دست بدست میشه لطف میکنید نظرتون رو بفرپایین👇 داغ رقيه سلام الله علیها کمرم را شکست و مویم را سفید کرد... زنان مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه زینب کبری علیها السلام برای تسلیت جمع شدند و حضرت قضایای کربلاو کوفه و شام را بیان می‌کرد و زن های مدینه اشک می‌ریختند. حضرت فرمودند: بدانید که داغ رقيه سلام الله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد. ناسخ التواریخ نقل کرده اند: در شام زنی بود به نام "حمیده"؛ پسری داشت به نام "سعید". روزی پسرش غبارآلود آمد خانه؛ حمیده پرسید: کجا بودی؟ گفت: به دیدار اسيران رفته بودم؛ از مدینه پیامبر صلی اللّه علیه وآله بودند. حمیده برخواست آمد سمت خرابه؛ دید غلامان زنگی و ترکی و رومی با لباس سرخ ایستاده اند بر در خرابه و به کسی اجازه ورود نمی‌دهند. حمیده دید طفل کوچکی آن قدر گریه کرده که چشمانش متورم شده و یک طرف صورتش خاکی است. حمیده پرسید: شما کیستی؟ حضرت فرمود: دختر امام حسین علیه السلام از پدر و عمویش پرسید؟ بی بی فرمود:همه را کشته اند. حمیده گفت: کاری نداری انجام دهم؟ حضرت با صدای آهسته فرمود: قدری آب و نان می خواهم. حمیده رفت آب و نان آورد،هر کار کرد نگهبانان نگذاشتند،پنج مرتبه تلاش کرد در آن شب نتوانست آب و نان را برساند تا اینکه صبح آمد دید جمعی از زنان دور قبری خاکی گریه می کنند. زینب کبری صلوات اللّه علیها رو به حمیده فرمود: آب و نان را برگردان که آن دختر دیگر بین ما نیست... مقتل خطی جامع المجالس ص١٢٩
1.26M
سلام علیکم استاد با توجه به احکام شرعی و با توجه به آسیب های فرهنگی بکارگیری لوازم موسیقی در نوحه ها و تشکیلات حسینی خواهشمندم به ادمین ها بفرمایید انقدر مداحی استدیویی و نوآهنگ و سرود مختلط دختران و پسران را در کانالهای مربوط به روضه خوانی اصیل بارگزاری نکنند شاید هم این تلنگر به مزاج بعضی خوش نیاید ولی هزینه دادن بابت حفظ نظامات شرعی و اصیل تشکیلات حسینی ارزش هزینه دادن دارد شاید ترویج این نوآهنگ ها برای علاقمندان و اهالی موسیقی بابت استماع در این ایام کاری مناسب باشد ولی برای ماها که ریزخوار و خوشه چین روضه و دم نوحه هستیم چرا باید با این حجم ترویج شود ؟! متاسفانه همین نوآهنگ ها و ... اول مستمعین و بعد مداحان نوجوان و جوان رو از اطلاع حادثه و حماسه منحرف و به احساسات مقطعی و فصلی منتقل کرده و میکند
837.1K
محمد مهدی: سلام خسته نباشید استاد ببخشید چطوری روضه حضرت علی اصغر رو به امام حسن گریز بزنیم؟؟
1.17M
سلام و ادب و احترام استاد بزر.گوار عذر خواهی میکنم مصدع اوقات شریفتون شدم ی سوال بنده دیروز جایی بودم زیارت مفجعه حضرت زینب سلام الله علیها میخوندن خواستم نظر جناب عالی و در رابطه با این زیارت بدونم ایا زیاراتی که در مفاتیح الحنان هست فقط بخونیم و این بدعت هست؟؟؟؟یا خوندنش اشکال نداره؟؟؟؟؟ممنون میشم پاسخ بفرمایید
‍ روضه امام حسن ع در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ. آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟ مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود: حسین گریه نكن آشنا رسید آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید چشم انتظار بودم و دیدی مادرم آخر برای بردن غم نامه ها رسید همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو بس كن حسین زینبم از راه آمده آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید. بس كن حسین زینبم از راه آمده این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم. بگذار روضه های مگو را بگویمت از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت دستی به روی مادرمان بی هوا رسید گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان: اگر چه ضرب سیلی را ندیدم ولیكن من صدایش را شنیدم 🥀🥀🥀 بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید. با هشتک نوای مقتل
4_401129415502725508.mp3
13.73M
حاج 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید. با هشتک کانال نوای مقتل تلگرام
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه مدینه..♥️ [امان از غم حسن(ع)] 🌴🕌 ✅ کانال نوای مقتل ✅ کانال باب الحسین ع در شرح زیارت عاشورا و مقتل 🌴🕌 بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید. با هشتک کانال نوای مقتل تلگرام
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. -
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم -