YEKNET.IR - roze - fatemieh 99.10.19 - haj hasan khalaj.mp3
9.99M
🔳 #فاطمیه
🌴روضه حضرت زهرا(س)
🌴روزی که روز از تیر شب هم تیره تر بود
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🎤حاج #حسن_خلج
⏯ #روضه_حضرت_زهرا
YEKNET.IR - roze - hafteghi 02 tir 1402 - khalaj.mp3
20.21M
⏯ #روضه_حضرت_زهرا
🍃#فاطمیه (س)
🍃باران گرفت و سینه پر از عطر یار شد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🎙حاج #حسن_خلج
YEKNET.IR - roze - hafteghi 28 mehr 1402 - haj hasan khalaj.mp3
7.06M
⏯ #روضه_حضرت_زهرا
▪️ #فاطمیه
🍃روضه حضرت زهرا(س)
🍃دل سراپردهی محبت اوست
🎙حاج #حسن_خلج
دل سراپرده ی محبتِ اوست
دیده آیینه دارِ طلعتِ اوست
من که سَر خَم نیاورم به دو کَون
گردنم زیر بارِ منتِ اوست
من که سَرخَم نیاورم به دو کَون
گردنم زیرِ بارِمنّتِ اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دارِ حَریمِ حُرمتِ اوست
بی خیالش مباد مَنظرِ چَشم
زان که این گوشه جایِ خلوتِ اوست
هر گلِ نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبتِ ماست
هر کسی پنج روز نوبتِ اوست
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فَقرِ ظاهر مَبین که حافظ را
سینه گنجینه ی محبتِ اوست
YEKNET.IR - monajat - hafteghi 28 mehr 1402 - haj hasan khalaj.mp3
7.4M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃جز سفره کرامت مولی الموالیام
🍃اگر از این در خانه برانیام چه کنم
🎙حاج #حسن_خلج
جز سفرهی کرامت مولی الموالیام
حاجت نبرده پیش کسی دستِخالیام
سنگ تو را به سینه زدن کار من نبود
بغض ترک نشسته به روح سفالیام
ای ابر ِ بی مضایقه قدری به من ببار
من سالهاست هم نفس خشک سالیام
از تو به غیر مهر و محبت ندیدهام
با اینکه دیدهای چه قدر لاابالیام
ای چشمهی نگاه تو آیینهی بهشت
من تشنه کام جرعهای از آن زلالیام
یک روز میرسد که بغل میکنی مرا
هرشب اسیر ساحت این خوش خیالیام
از این گدا بدون نگاهت گذر مکن
من مستحق این نظر احتمالیام
آری بدم ولی بهخدا دوستدارمت
با دوری از حرم ندهی گوش مالیام
دستم تهیست دست به دامان ساقیام
گریان روضهی علم و مشک خالیام
ای قد بلند اینهمه کوچک شدی چرا؟
مات تنت شده است نگاه سوالیام
ای ماه تیر خورده،زمین خوردهام ببین
تو قامتت کشیده شده ؛ من هلالیام
محمدحسن بیاتلو
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
zahra-monde-yek-tane-karami.mp3
1.44M
#زمزمه
در رو داره میشکنه
زهرا مونده یک تنه
یکی داره مادرم رو میزنه
چهل تن یک تنو زدن
گل گلشنو زدن
مرد بودن اونا که یک تنو زدن
آتیش به باغ میزنه
رو سینه داغ میزنه
روی دستاش داره شلاق میزنه
کس ندیده است
چهل تن بزنن یک زن رو
#علی_کرمی
#فاطمیه
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#رباعی برای #ایام_هفته
(این رباعی ها در طول سال مورد استفاده ذاکرین محترم قرار میگیرد)
تقسیم بندی بر اساس روایت امام هادی علیهالسلام
رجوع شود به کتاب مفاتیح الجنان
🔸#شنبه (رسول الله صلی الله علیه و آله )
در شنبه طلوع فیض بی حد باشد
در شنبه شمیم باغ سرمد باشد
با صادر اوّل ، اوّل هفته ی ما
عِطر افشان از نام محمّد باشد
🔸#یکشنبه (حضرت علی و حضرت زهرا س)
یکشنبه ز انوار جلی میگوید
از دو افق لم یزلی می گوید
یا فاطر و یا فاطمه بر لب دارد
یا عالی و یا علی علی می گوید
🔸#دوشنبه (امام حسن و امام حسین علیهما السلام )
دل زائر آیات حسین است و حسن
پروانه ی مشکات حسین است و حسن
در روز دوشنبه ها نه بلکه یک عمر
مدیون عنایات حسین است و حسن
🔸#سه_شنبه (امام سجاد امام باقر و امام صادق علیهم السلام)
بر نور سه شنبه های عاشق صلوات
بر خاک بقیع از مشارق صلوات
بر جبت و به طاغوت دمادم لعنت
بر آن علی و باقر و صادق صلوات
🔸#چهار_شنبه (امام کاظم امام رضا امام جواد و امام هادی علیهم السلام )
ما زائر روز چار شنبه هاییم
مرغ سه هوای پاک و روح افزاییم
با کاظم و یک رضا و دو ابن رضا
در مشهد و کاظمین و سامراییم
🔸#پنج_شنبه (امام حسن عسکری علیه السلام )
با زائرتان نام مرا بنویسید
هر هفته گدای سامرا بنویسید
مهمان امام حسن عسکری ام
در دفتر پنج شنبه ها بنویسید
🔸#جمعه (امام زمان عجل الله تعالی فرجه )
ما جمعه به جمعه بی تو سرگردانیم
از آینه تا آینه ما حیرانیم
با ندبه ی خود دعای اللّهم
عجل لولیک الفرج میخوانیم
#رباعی
#رباعی_ایام_هفته
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ...
همه قرار من این است یارِ تو باشم
قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم
به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی
که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم
برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن
که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم
غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا
دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم
تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر
و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم
تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت
بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم
در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است
الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم
در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا
خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم
اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف
سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم
به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید
خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم
*حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان .......
دلم تنگ است و غم بسیاردارم
من امشب با ابوالفضل کاردارم
من امشب از ابوالفضل توشه گیرم
زیارت کردن شش گوشه گیرم
در اینجا عطر بوی یاس گیرم
من امشب دامن عباس گیرم
غریق منتم کرده ابوالفضل
که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل
دراینجا با دلی محزون و خسته
نشسته بانوی پهلوی شکسته
بدستش شاخه های یاس دارد
به لب هم ذکر یا عباس دارد
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چون طفلان این سخن ها رو شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
وای بمیرم برات آقا جان
اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه
غیرتش به جوش آمد
صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان
امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار
خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما
یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد
اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد
اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند
اما هنوز امید داره هنوز اب داره
وای بمیرم
امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت
امیدش نا امید شد
الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم
یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند
از روی اسب به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست
الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
(آه برآر توه بمیرم)
کنار علقمه غوغا بَهِیّه
دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه
علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا
که وِ نِه فرقِ سر دِتا بَهِیّه
دست عمو هر ده جدا بهییه
خیمه دله غوغا به پا بهییه
راه دکته عمو سوی علقمه
شط کنار بوین غوغا بهییه
آخ مه کمر توه دتا بهییه
××××××××
الهي به اين سفره بركت بده .....
به اين مائده شكر نعمت بده
همه شاد گردیم در اين زندگي .....
به باني اين سفره رحمت بده
به آشپز و ميزبان و هم ميهمان .....
تن سالم و شان و شوكت بده
نصيب همه دوستان علي(ع) .....
زحق سفره ي خير قسمت بده
الهي به روز جزا بهر ما ......
طعام بهشتي ز جنت بده
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ،وَ بَرِحَ الْخَفآءُ،وَانْکشَفَ الْغِطآءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ،وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ،وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى،وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ،وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ،فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ،يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ،يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ،اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ،وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ،يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ،الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى،السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ،يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
641.6K
#فاطمیه
کربلایی اميرحسين یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
#فاطمیه کربلایی اميرحسين یعقوبیان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_زهرا
#زبانحال_حضرت_زهرا
آن شب که بین هالهای از نور بودم
بین پَر و بالِ ملک مستور بودم
وقتی مرا بردند از پیش پیمبر
تا خانهی مردِ دلیرِ بدر، حیدر
گفتم: علی جان گرچه ناموس خدایم
اما برای تو کنیزی مینمایم
من آمدم در خانهات سوسو کنم من
با عشق زیر پات را جارو کنم من
گفتم علی جان کارهای خانه با من
گردیدن دور تو چون پروانه با من
گفتى: تو كه باشى دلم گرم است زهرا
با تو تنور خانهام گرم است زهرا
آوردمت در خانهام ريحانه باشى
بانوى من خانوم اين كاشانه باشى
گفتى: بيا تا جان به پاى تو بريزم
گفتى براى اولين دفعه "عزيزم"
گفتى: اگر چه خواجهی لولاک هستم
زهراى من بر ساحت تو خاک هستم
از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم
زهرا كه دارم، پس زره را میفروشم
گفتى' كه میبالم به پيوند تو زهرا
جانِ على قربان لبخند تو زهرا
گفتى تو را احمد امانت داده بر من
بيرون نيا از خانهات حتى اگر من...
با دست بسته رفتم و زانويم افتاد
يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد
زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است
آرى زمين افتادنِ ناموس سخت است
از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند
ایكاش بين كوچه چشمم را ببندند
بلكه نبينم زير دست و پا میاُفتی
در كوچه تا پا میشوى از جا میاُفتی
حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد
ميخ درِ خانه به پهلويت نگيرد
حيدر بميرد با مغيره در نيفتى
بر روى خاکِ كوچهها با سر نيفتى
حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو
يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو
آن شب به او گفتم علی یار تو هستم
هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم
گفتم تحمل کردن مسمار با من
افتادن بین درودیوار با من
گفتم که پژمردن میان کوچه با من
حتى زمین خوردن میان کوچه با من
گفتم علی جان سایهی بالاسرم باش
کوچه که رفتم خواهشاً دوروبرم باش
هردم کنارم باش بارِ من نیفتد
در بین کوچه گوشوار من نیفتد...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان و #محمدجواد_پرچمی
کربلایی اميرحسين یعقوبیان 🎤
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.https://eitaa.com/eetazeinab