اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ،وَ بَرِحَ الْخَفآءُ،وَانْکشَفَ الْغِطآءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ،وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ،وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى،وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ،وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ،فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ،يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ،يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ،اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ،وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ،يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ،الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى،السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ،يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
641.6K
#فاطمیه
کربلایی اميرحسين یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
#فاطمیه کربلایی اميرحسين یعقوبیان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_زهرا
#زبانحال_حضرت_زهرا
آن شب که بین هالهای از نور بودم
بین پَر و بالِ ملک مستور بودم
وقتی مرا بردند از پیش پیمبر
تا خانهی مردِ دلیرِ بدر، حیدر
گفتم: علی جان گرچه ناموس خدایم
اما برای تو کنیزی مینمایم
من آمدم در خانهات سوسو کنم من
با عشق زیر پات را جارو کنم من
گفتم علی جان کارهای خانه با من
گردیدن دور تو چون پروانه با من
گفتى: تو كه باشى دلم گرم است زهرا
با تو تنور خانهام گرم است زهرا
آوردمت در خانهام ريحانه باشى
بانوى من خانوم اين كاشانه باشى
گفتى: بيا تا جان به پاى تو بريزم
گفتى براى اولين دفعه "عزيزم"
گفتى: اگر چه خواجهی لولاک هستم
زهراى من بر ساحت تو خاک هستم
از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم
زهرا كه دارم، پس زره را میفروشم
گفتى' كه میبالم به پيوند تو زهرا
جانِ على قربان لبخند تو زهرا
گفتى تو را احمد امانت داده بر من
بيرون نيا از خانهات حتى اگر من...
با دست بسته رفتم و زانويم افتاد
يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد
زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است
آرى زمين افتادنِ ناموس سخت است
از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند
ایكاش بين كوچه چشمم را ببندند
بلكه نبينم زير دست و پا میاُفتی
در كوچه تا پا میشوى از جا میاُفتی
حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد
ميخ درِ خانه به پهلويت نگيرد
حيدر بميرد با مغيره در نيفتى
بر روى خاکِ كوچهها با سر نيفتى
حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو
يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو
آن شب به او گفتم علی یار تو هستم
هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم
گفتم تحمل کردن مسمار با من
افتادن بین درودیوار با من
گفتم که پژمردن میان کوچه با من
حتى زمین خوردن میان کوچه با من
گفتم علی جان سایهی بالاسرم باش
کوچه که رفتم خواهشاً دوروبرم باش
هردم کنارم باش بارِ من نیفتد
در بین کوچه گوشوار من نیفتد...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان و #محمدجواد_پرچمی
کربلایی اميرحسين یعقوبیان 🎤
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.https://eitaa.com/eetazeinab
هدایت شده از کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
|⇦•به حق خانومِ...
#روضه وتوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به حق خانوم پهلو شکسته خواهشاً برگرد
به حق رد خون مانده بر تیزیِ مسماری
نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخِ در، نه مهلت داد دیواری
*شب رحلتِ شهادت گونه ي حضرت معصومه سلام عليهاست...*
باز هم میشوم کبوترتان
زائر این گنبد منوّرتان
من نمکگیر سفرهات شدهام
دست خالی نرفتم از درتان
مادر من کنیزتان بوده
پدرم نیز بوده نوکرتان
جای کربوبلا و طوس و نجف
شدهام خاکبوس محضرتان
ما عَجَمها چقدر خوشبختیم
شده ایران مسیرِ آخرتان
اشکهایم دخیل میبندند
به ضریح فرشتهپرورتان
از ضریح تو یاس میریزد
مثل چادر نماز مادرتان
چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگی برادرتان
خسته از راه دور آمدهای
خستهای از فراق دلبرتان
مثل مادر خمیدهای اما
نگرفته به میخ در پرتان
محملت پرده داشت؛ شُکرِ خدا
سایهبان بوده روی سرتان
گرچه شد حمله بر عشیرهی تو
شکر؛ غارت نگشته زیورتان
در میان هجومِ در نخورد
دست نامحرمی به معجرتان
شد خزان گرچه نوبهارِ شما
کم نشد لحظهای وقار شما
غصّهی از همه بریدنِ تو
غمِ روی رضا ندیدن تو
گرچه آواره گشتهای خانم
گرچه غم دارم از خمیدن تو
ناقهات بین ازدحام نرفت
بیخطر بود این پریدن تو
چادرت زير چكمه گیر نکرد
لحظهی تلخِ پر کشیدن تو
بی برادر میان کوچه ندید
پشت مرکب کسی دویدن تو
ثبت شد بر جریدهی تاریخ
قصههای به قم رسیدن تو
آمدی شهر قم گلستان شد
پیش پایت زمین گلافشان شد
شهر قم بر تو احترام گذاشت
پیش رویت فقط سلام گذاشت
*مَردم قم شنيدن خواهرِ امام اومده، همه مي اومدن سلام مي كردن، چرا يه عده هم رفتن روي پشت بام ها گُل مي ريختن... *
پیر قوم و بزرگ مردم قم
سر به پای تو چون غلام گذاشت
بهر تو قم گذاشت سنگ تمام
کی دگر سنگ روی بام گذاشت؟
کِی به قم دخترِ ولیّ خدا
پای در مجلس عوام گذاشت
بهترین جای قم سرایت بود
کِی میان خرابه جایت بود؟
غمِ طفلی عزیز یادت هست؟
روضهی پُر گریز یادت هست؟
دختری با سَرِ پدر میگفت
آن همه چشم هیز یادت هست؟
بر سر غارتِ خیام حرم
بین دشمن ستیز یادت هست؟
وسط شعلهها مرا دیدی؟
پابرهنه گریز یادت هست؟
ماجرای شراب یادم هست
ماجرای کنیز یادت هست؟
معجر و گوشواره ام به کنار
غارتِ سینه ریز یادت هست؟
*بابا! يكي از اين سنگ هايي كه ميزدن به دهن من خورد...*
بدنم درد میکند بابا
دهنم درد میکند بابا
#شاعر: محمد جواد پرچمی
نوشتن وقتي بي بي حضرت معصومه سلام الله عليها ميخواست جون بده، نامه ي داداشش امام رضا رو توي بغل گرفت، شايد هي نامه رو مي بوسيده به چشم ميذاشته، داداش! به عشق تو اومدم...
يه خواهر ديگه هم من سراغ دارم يه پيراهن خوني لحظه ي آخر تو بغلش گرفته بود، اما هيچي مثل سر بريده نميشه، يه دختر سه ساله سر باباش رو توي بغل گرفته بود... اما نمي دونم روز عاشورا دَم خيمه كسي بود جلوي چشماي رقيه رو بگيره، جلو چشماي بچه هاي حسين رو بگيره؟ تو مجلس يزيد وقتي اون نامرد چوب به لبهاي حسين ميزد، بي بي حضرت زينب سلام الله عليها نذاشت سكينه و رقيه و بقيه بچه ها ببينن، از مادرشون فاطمه ياد گرفتن، آخه مادرشون يه بار نذاشت بچه هاش زخم بازوش رو ببينن، به اميرالمؤمنين هم فرمود: علي جان! من رو از زيرِ پيراهن غسل بده، ميخواد يه وقت بچه هاش زخم هارو نبينن، بچه ي كوچيك اين صحنه ها تو ذهنش مي مونه، بخدا بي بي رقيه تو خرابه ي شام دق كرد، آخه اين سَرِ بريده رو وقتي بغل گرفت، گفت:بابا! كربلا كه عمه نميذاشت ببينم، بابا! چرا لبات اينجوري شده، چرا دهنت اينجوري شده، آخه نيزه تو دهن بخوره، سر به نيزه بره ديگه چيزي ازش باقي نمي مونه، من نميدونم چرا اين سَرِ خوني رو دست اين دختر دادن؟ اي حسين!...*
4.02M
صلوات حضرت زهرا علیهاالسلام
دعای فرج صاحب الزمان عج
اشعار ابتدای جلسه
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان
951K
مدیحه سرایی ام الائمةالنجباءعلیهم السلام
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان 🎤
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
هدایت شده از آسمان
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبه داور بخوانمت
دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت
دیدم تویی هر آینه، آیینه علی
گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت
دیدم قیامت است درِ خانۀ شما
گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت
گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سورۀ کوثر بخوانمت
ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت
هدایت شده از آسمان
ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی
بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی
ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی
دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی
شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی
ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی
بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی
ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی
وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی
با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی
قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی
آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی
خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی
داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e