Bzn Bar Sar Sine (320).mp3
6.91M
به حال آل پیغمبر
در و دیوار میگرید
بزن بر سینه و بر سر
به حال آل پیغمبر
در و دیوار میگرید
پریشان شو تو گریان شو
پریشان شو تو گریان شو
بزن بر سینه و بر سر
به حال آل پیغمبر
در و دیوار میگرید
بکن رخت عزا بر تن
ببند شال سیه گردن
که زین العابدین
با حالتی بیمار میگرید
بزن بر سینه و بر سر
به حال آل پیغمبربر. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
4.88M
#زنجیرزنی #واحد #تک #حماسی
ای ساقی لب تشنگان
ادرکنی عباس
ناخورده از آب روان
ادرکنی عباس
ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل
سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل
دریا دل کرببلا
شیر شیرانی
تو پهلوان صف شکن
مرد میدانی
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
زیبا گل ام البنین
ادرکنی عباس
شیر امیرالمومنین
ادرکنی عباس
پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی
تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی
در راه دین گشتی فدا
جان به قربانت
ماندی سر عهد و وفا
جان به قربانت
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
حاجت گرفته اَرمنی
از خانه ی تو
ای جان فدای غیرتِ
جانانه ی تو
باب الحوائج هستی و درمان دردی
یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی
بر دل خدایی می کنی
سیدی عباس
مشکل گشایی می کنی
سیدی عباس
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی
enc_17216992210782282976905.mp3
2.78M
✅✅ «زیارت کربلا» |✅✅✅✅✅✅✅ سید رضا نریمانی
میخوام یه حرفایی بگم راجب
مستحبی که واسه من واجب
حسابش از تمام دنیا جداس
واجب من زیارت کربلاست
زیارت حرم برا من واجبه عینیه
خدا براش میسازه هر کی امام حسینیه
از همین جا دلت رو راهی کن
بگو آقا منم نگاهی کن
بیخیال غمای دنیا شو
با حسین باش و پادشاهی کن
جانم اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله
قشنگترین واژه ی دنیا حسین
خدا نوشته رو دلم یا حسین
خیلی رفیق دارم تو دنیا ولی
فرق میکنه رفاقت با حسین
رفیق هر کی باشه اصلا غصه نمیخوره
راه حسین به سمت جنت راه میون بره
فکر روزای بی پناهی کن
دلو خالی از هر گناهی کن
زندگی خلاصه ی این جمله س
با حسین باش و پادشاهی کن
جانم اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
... زیارت کربلا ...
Ali Abdolmaleki - Nashod (320).mp3
8.44M
علی عبدالمالکی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
خیلی دعا کردم؛ نشد ●♪♫
مشکوُ بغل کردم؛ نشد ●♪♫
داداش حسین، شرمندتم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد… ●♪♫
چشمام نمی بینه، داداش ●♪♫
بدجوری دستام خاکیه ●♪♫
هر کار میشد کردم؛ نشد ●♪♫
شرمنده… مشکم خالیه ●♪♫
از ناقه افتادم زمین ●♪♫
دستام، برام کاری نکرد ●♪♫
تا خیمه ها؛ راهی نبود ●♪♫
مشک آبروداری نکرد! ●♪♫
ندون گرفتم عشقت رو ●♪♫
سینه سپر کردم نشد ●♪♫
خواستم علمداری کنم ●♪♫
رفتم که برگردم؛ نشد ●♪♫
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
|⇦•دختر صبر مرتضی...
#روضه وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دختر صبر مرتضی، زینب
هل اتی زینب انّما زینب
افتخار قبیله، یا زینب
السلام ای عقیله، یا زینب
ای نبوت به شأن زن، زینب
اسداللهِ بت شکن، زینب
فاطمه، حیدر و حسن، زینب
یک تنه، کُل پنج تن، زینب
عمه جانِ امام های منی
بهترین احترام های منی
ازهمین جا به گنبد تو سلام
به نگهبان مرقد تو سلام
به مقامات بی حد تو سلام
به سپاه زبانزد تو سلام
گر غباری رسد به قبر شما
زیر و رو میکنیم دنیا را
نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی
تو تسلی به دیگران دادی
معجرت را به خواهران دادی
ساحل کشتی نجات شدی
سر پناه مخدرات شدی
سه برادر کبوترت بودند
بچه های برادرت بودند
راه بندان معبرت بودند
پاسبان های معجرت بودند
*الهی برات بمیرم عمه جان سادات...*
پاسبان های معجرت بودند
همه دور و بر شما، خانم
که مبادا به کوچه ها، خانم
چند روزه که کار منه اشک و آه
یادم نمیره گودال قتلگاه
با لب تشنه جون دادی داداش
برات بمیرم میزنی دست پا
وای با پا روی سینه ات نشست
وای خنجر شو گرفت رو دست
وای امید زینب رو شکست
حسین...... آرام جانم
رفتی و من موندمو این دخترا
تاولِ پا و غارتِ معجرا
مُردم از اون لحضه ای که راس تو
جلو چشم زدن روی نیزه ها
وای بدن تو جا موند تو گودال
افتاده بودی بی پر رو بال
سرپیراهن تو جنجال
*مگه میشه اسم بی بی زینب بیاد و اسمی از این عزیز نزد*
خوشی به قلبم دست رد
رقیه تو یکی لگد زد
یه شب بهونه تو همش می گرفت
یکی با سیلی خیلی بد زد
جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر
گیسوانم ریخت به هم بس کن شمر
آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را
از قفا حنجر او ریخت به هم بس کن
بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا؟
گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر
این چه رسمی است عرب نیزه خود می شکند
همه ی پیکر او ریخت بهم بس کن شمر
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
كربلايی حسين طاهری_صفر1401 - شب شهادت امام حسن مجتبی - روضه - حسین طاهری-1666595461.mp3
16.14M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
🎤کربلایی حسین طاهری👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی(ع)
عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ...
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره...
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن
مي گفت
مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيدخواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زدحسين جان تو چرا داري گريه ميكني؟برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود:لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن
يا امام حسن خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن،آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه
ناله بزن یاحسين
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شهادت_امام_حسن_ع_
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام 12
#با_حسین_علیه_السلام 387
#با_محرم 150
🔵⚪️ بیستممحرم دفنبدن مبارک #حضرت_جون_علیهالسلام
.
👈🏼👈🏼 در روز بیستم محرم جمعى ازبنى اسد بدن جناب جون راپيدا كردند درحالى كه #صورتش_نورانى وبدنش معطر بود و او رادفن كردند.
و ازجهتی که اراده خدا چنین بوده که شهداء کربلا را امام سجاد علیهالسلام نماز بخوانند ودفن بفرمایند.
بنابه قاعده برای دفن این شهید نیز امام به کربلا آمدند همانطور که در #دوازدهم آمده بودند.
🔸جناب جون را اميرالمؤمنين عليهالسلام به ۱۵۰دينار خريد و به ابوذر بخشيد. او با حضرت ابوذر به #ربذه رفت و بعداز جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد ودر خدمت اميرالمؤمنين و سپس در محضر امام مجتبى عليهماالسلام و بعد درخدمت سیدالشهداء بود تا با کاروان حضرت به كربلا آمد.
🔸هنگامى كه جنگ در عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسين عليه السلام آمد وبراى #ميدان رفتن اجازه خواست.
امام فرمودند: دراين سفر به #عافيت وسلامتى همراه ما بودى! اكنون خويشتن را بخاطر ما مبتلا مساز.
جون خود رابر قدمهاى مبارک امام حسين عليهالسلام انداخت وبوسيد وگفت: اى پسر رسول خدا، هنگامى كه شما در #راحتى وآسايش بوديد من #كاسه_ليس شمابودم، وحال كه به بلا گرفتار هستيد شمارا رها كنم؟
آقاى من، #بوى من بد است وشرافت خانوادگى هم ندارم ونيز رنگ من #سياه است.
#يااباعبدالله لطف فرموده مرا بهشتى نمائيد تا بويم خوش و #شرافت_خانوادگى بدست آورم و روسفيد شوم. من ازشما جدا نمیشوم تاخون سياه من باخون شما خانواده #مخلوط گردد.
جون میگفت و گريه میكرد بحدى كه امام حسين عليه السلام گريستند واجازه فرمودند.
🔸 با آنكه پيرمردى ۹۰ساله بود، ولى بچهها درحرم بااو انس فراوانى داشتند. به كنار خيمهها براى خداحافظى و طلب حلاليت آمد، ولی صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف اورا گرفتند. وداعی #شبیه به #وداع خود ارباب شد. هريک رابه زبانى ساكت كرد وبه خيمهها فرستاد ومانند شيرى #غضبناک روى به آن قوم ناپاک كرد.
جنگ نمايانى نمود و عدهای را بدرک واصل کرد.
تاآنكه اطراف اورا گرفتند و زخمهاى فراوانى به او زدند. هنگامى كه روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
🔸 ازبركت دعاى حضرت روى #غلام مانند ماه تمام درخشيد وبوى عطر ازپیکرش بلند شد. چنانكه وقتى بدن اورا بعد از ۱۰روز پيدا كردند صورتش منور و بويش معطر بود.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
🏴زبانحال حضرت زینب(س)
زینـبم من روزگـاری ،هفت بـرادر داشتم
هفت برادر نه،بگو هفت سایۀ سرداشتم
هیچکس جرات نداشت برمن نگاه چپ کند
پـاسبــان! نـام آور، عبــاس دلاور داشتم
قامتـم را چــرخ بی مهـری دنیــا کـرده خم
روزگـاری قـامتی همـچـون صنـوبـر داشتم
یـاد ایامـی که مـن همـراه خـود در کربلا
عون وفضل واکبر وشش ماهه اصغر داشتم
داغ هفتـادو دو گـل آتش زده بـرجان من
چون عزیز فاطمه در خون شناور داشتم
ظهر عاشورا در آن هنگامـه ی دشت بلا
آتشی در سینه هم ،آتش به معجر داشتم
تاکه دیدم پیکر صد چاک وعریان حسین
آه از دل میـکشیـدم، کـــاش مـادر داشتم
غارت خیمه چه گویم قوم بی شرم و حیا
پیش چشمم محشری راقبل محشر داشتم
گـوشه ی ویـرانسرا در کـوفـه و شــام بلا
روی دستم غنچه ای پژمرده پرپر داشتم
بوده ام از کودکی من عاشق نامت حسین
روز یا شب در فراقت حال مضطر داشتم
میدهد جـان زینب غمـدیده امـا همچنان
منـتظـر بـر راه تـو بـا دیـده ی تــر داشتم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
افتخارم این بُوَد در این جهان،سنگ صبور
نـوکـری ! بـر نـوکـرِ ، اولاد حیــدر داشتم
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
یوسف ترین شهید خدا پیرهن نداشت
او رفت تا که زنده کند رسم عشق را
ازخود گذشته بود، غم ما و من نداشت
آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود
آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت
خورشیدِ شعله ور شده بر روی نیزهها
کنج تنور رفتن و افروختن نداشت
هر کس شنید غربت او را سؤال کرد
بعدازسه روزجسم عزیزش کفن نداشت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شاعر/ یوسف رحیمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_کوفه
چهها که با دل زینب نکرده این کوفه؟
تو نیسوار و منم کوچهگرد این کوفه
چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من
به دستهای زن و طفل و مرد این کوفه
من از فراق نگارم عزا گرفتهام و
گرفته جشن ظفر فرد فردِ این کوفه
ادامهدار شده خاطرات کرب و بلا
چه آتشیست به پا در نبرد این کوفه
به جای نان و رطبهای هر شب بابا
چه لقمهها که نصیبم نکرده این کوفه
به خاندان رسول خدا کنایه زدند
چه داغ کرده دلم، قلب سرد این کوفه
نخوان دگر سر نیزه برایشان قرآن
که سکه میخورد آقا به درد این کوفه
بخوان دعای فرج تا بیاید آن مردی
که پاسخیست خدایی، به عهد این کوفه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حسین_حاجی_لو