eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
-1329324286_985249317.mp3
زمان: حجم: 3.94M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور شهادت امام محمّد باقر علیه السلام سبک رویِ لبهام نغمه‌یِ ...... تا مدینه پر می‌گیره قلبِ بی‌تابم روضه‌خونِ شاهدِ غمهایِ اربابم کینه‌هایِ مدینه آتیش زده به سینه حسین حسین نوایِ ..... لبِ امامِ دینه‌ شاهدِ دشتِ کربلا شده گرفتارِ بلا لحظه‌یِ آخر میگه لا یوم کَ .... یومکَ یا اباعبداللّه حسین ارباب /۳/ پر می‌گیرم تا بقیعِ خلوتش امشب دم می‌گیرم مثلِ آقام از غمِ زینب یادش نمی‌ره عمّه از کینه‌یِ امیّه کنجِ خرابه دیده دق کردنِ رقیّه رویِ دستایِ عاشقا داره میشه تشییع آقا غسل و کفن شد امّا نداره کفن شهیدِ کربلا حسین ارباب /۳/ روضه‌خونا روضه‌خونِ کربلا پر زد مرغِ دلها پر کشید و به حرم سر زد تو روضه‌هایِ آقا مدینه و کربلا حس میشه پس فاطمه حتماً میاد به اینجا بگیرید از دستِ زهرا براتِ شیش‌گوشه‌َ رو تا اینبار میونِ روضه بمیریم پایِ زیارت عاشورا حسین ارباب /۳/ بویِ غمهایِ محرّم می‌رسه امّا باز عذابم داره میده دوریِ آقا کاشکی یه روز با آقا با آه و اشک و غوغا تو کربلا بخونیم روضه‌یِ مشکِ سقّا هر کی تو روضه‌یِ سقّا زمزمه می‌کنه زهرا مهرِ براتِ کرب‌وبلاشو می‌زنه امشب ایشااللّه حسین ارباب /۳/
1478369025_-1378378239.mp3
زمان: حجم: 2.38M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ واحد شهادت امام محمّد باقر علیه السلام سبک صلی‌اللّهُ علیکَ یا اباعبداللّه ( صلَّی اللّهُ علیکَ یا اباعبداللّه هر که دارد هوسِ کربلا بسمِ‌اللّه ) /۴/ مجلسِ عزایِ یادگارِ حسینه دلامون مسافرِ بین‌الحرمینه واجبه به وَاللّه لعنت بر امیّه روضه‌هایِ امشب داره بویِ رقیّه می‌سوزه وجودِ پورِ علی و زهرا مدینه می‌خونه زیارت عاشورا ( صلَّی اللّهُ علیکَ یا اباعبداللّه هر که دارد هوسِ کربلا بسمِ‌اللّه ) /۴/ کسی که رو نیزه دیده سرِ بریده رنگش از شعله‌یِ زهرِ ستم پریده دویده با پایِ برهنه رویِ خارا آتیش‌وُ دیده رویِ دامنِ بچّه‌ها شاهدِ کربلا نفس نفس می‌زنه رو لباش روضه‌یِ سلطانِ بی‌کفنه ( صلَّی اللّهُ علیکَ یا اباعبداللّه هر که دارد هوسِ کربلا بسمِ‌اللّه ) /۴/ کسی که شاهدِ غصّه و دردِ شامه کشته‌یِ فتنه و دشمنیِ هُشامه روضه‌یِ کوفه و شامو می‌گه زیرِ لب تو نفسِ آخر میگه خدا وای زینب شیعه در عزایِ گلِ علی می‌ناله فاطمیون می‌گن أدرکنی اباصالح ( صلَّی اللّهُ علیکَ یا اباعبداللّه هر که دارد هوسِ کربلا بسمِ‌اللّه ) /۴/
زمان: حجم: 197.9K
امام محمد باقر علیه‌السلام مدینه گریه کن برایم بزن به سینه در عزایم شدم کشته اگر چه از زهر ولی شهید کربلایم وای از کربلا مصحفِ خدا شده ورق ورق وای از کربلا مونده زیر دست و پا جمالِ حق مدینه نوحه کن برایم بِکِش به قبله دست و پایم که با دستای بسته رفتن به شام و کوفه عمه هایم وای از شهر شام داغ شام بدتره از آتیشِ زهر وای از شهر شام ناموس خدا و کوچه های شهر مدینه ناله کن برایم که من شاهد نینوایم جدا جدا تنی رو دیدم عزادارِ سرِ جدایم ای وای از حسین سنگ و تیر و نیزه خورد از یه سپاه ای وای از حسین زیر و رو شده میون قتلگاه میثم مومنی نژاد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه شهادت امام محمّد باقر علیه السلام سبک رویِ نیزه‌ها بی‌تابه.... داره جیگرم می‌سوزه  چشمایِ ترم می‌سوزه انگاری حرم می‌سوزه دیدم آتیش افتاده به جونِ حرم دیدم دختری می‌گفت عمّه معجرم دیدم خورده سنگِ کینه قاریِ نِی دیدم رو دست وُ پایِ بچّه‌ها وَرم دیدم لگد زد طفلی گفت آی کمرم دیدم کعبِ نی بر لب زدن تو بزمِ مِی داغم خیلی سنگینه وای آخه دیدم می‌شینه وای ظالم بر رویِ سینه وای غریب امامِ باقر وای/۳/ روضه‌ها پیشِ چشمامه جایِ غل هنوز رو پامه یاحسین دمِ لبهامه دیدم گوشه‌یِ خرابه طفلِ سه ساله دیدم پایِ سر می‌زنه لطمه و ناله دیدم بوسه زد به رگِ پاره پاره دیدم می‌گفت از صورتی که نیلیه دیدم می‌گفت بابا این جایِ سیلیه دیدم لَخته‌خون داره به جایِ گوشواره خاکیه صحن و سرام وای روضه‌خونِ کربلام وای رو خاکه جسمِ آقام وای غریب امامِ باقر وای/۳/
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت امام باقر علیه السلام ده سال روضه بخونید تویِ منا ده سال جایِ من بگید وای کربلا کرب‌وبلا روضه کرب‌و‌بلا غوغا سرها رویِ نیزه آتیش گرفت خیمه‌گاه حرم سوخت بال و پرم سوخت حرم سوخت دلِ مادرم سوخت حرم سوخت یکی صدا زد عمّه معجرم سوخت کربلا واویلا /۴/ ده سال روضه بگیرید برایِ من ده سال جایِ من بگید ای بی‌کفن ای بی‌کفن حسین شاهِ شیبُ الخضیب دور از وطن حسین غریبِ ابنِ غریب حسین جان سیّدَ العطشان حسین جان جان سنه گوربان حسین جان تنِ بی‌ِکفنت بر خاک بیابان کربلا واویلا /۴/ ده سال روضه‌یِ آب و قحطیِ آب ده سال یادِ رباب و تیر و عذاب به یادِ گهواره به یادِ لالایی به یادِ گوشواره روضه‌یِ زهرایی واویلا به نیزه سرها واویلا معجرِ زنها واویلا مَحرم مابینِ نامحرم‌ها کربلا  واویلا /۴/
زمان: حجم: 222.1K
ای - بقیع تو قبله ی جان ها ای - گل کرده نامت بر زبان ها نقش نگین علم - حبل المتین علم روح الیقین علم - یا باقر العلوم یا باقر العلوم (۳) تو - بر فاطمه نور دو عینی تو - جان حسن جان حسینی روح صلح و قیام - بر تربتت سلام ای پنجمین امام - یا باقر العلوم یا باقر العلوم(۳) تو - شاهد روز کربلایی دل - خسته ی داغ لاله هایی از کربلا به شام - از سنگ لب بام زخمت بی التیام - یا باقر العلوم یا باقر العلوم(۳) از - زهر جفا سوزد دل تو شد - داغ شهیدان قاتل تو دلت درد اشنا - با یاد نینوا پیوسته در نوا - یا باقر العلوم یا باقر العلوم(۳)
زمان: حجم: 127.7K
■ روضه خوان عشق شهر مدینه شد -  کرببلای تو دلهای عاشقان - ماتمسرای تو ذکر لب همه - در شور و زمزمه یا باقر العلوم زهر جفا نزد آتش به جان تو غمهای نینوا سوز نهان تو جاری شد از دو عین - اشک تو بر حسین یا باقر العلوم ای روضه خوان عشق از کربلا بگو از ساقی عطش از لاله ها بگو از آن شیب الخصیب - از ان خد التریب یا باقر العلوم مهرت خورده گره با سرنوشت من صحن بقیع تو باشد بهشت من بر تربتت سلام - ای پنجمین امام یا باقر العلوم
دل مى‏ طپد براى تو يا باقر العلوم  جان گشته آشناى تو يا باقر العلوم  كون و مكان گداى تو يا باقر العلوم  بر سفره عطاى تو يا باقر العلوم  ذكر لبم نواى تو يا باقر العلوم   سر چشمه جلال و تجلاى سرمدى  در علم و حلم و فضل و كرامت سرآمدى روح مجسمى تو و عقل مجردى  آئينه كمال و جمال محمدى    رمز جنان ولاى تو يا باقر العلوم   اى هفتمين حقيقت معصوم در زمين  روشن شود ز مهر تو  فانوس عقل و دين روح‏الامين ز خرمن فيص تو خوشه چين  حبل المتين اهل يقين روز واپسين   يك رشته از عباى تو يا باقر العلوم   تو كعبه‏ اى و سعى و صفا ركنى و مقام  خورشيد در طواف حريم تو صبح و شام بهر تو اى ولى خدا پنجمين امام  آورد جابر از طرف مصطفى سلام   بوسيد خاك پاى تو يا باقر العلوم   در سينه ات حكايت مردان مرد بود  از كربلا كه قصه ايثار و درد بود چشم تو قاب غربت روز نبرد بود  پيوسته اشك گرم تو با آه سرد بود   غم بود و لحظه‏ هاى تو يا باقر العلوم   پائيز را به غارت گلزار ديده‏ اى  در موج خون شهادت ايثار ديده‏ اى در علقمه شكوه علمدار ديده‏ اى  در كربلا كه غربت بسيار ديده‏ اى   پيداست ردّ پاى تو يا باقر العلوم   ديدى به باغ حادثه گلهاى چيده را  فرق شكسته ديدى و دست بريده را خونگريه ی برادر قامت خميده را  هفتاد و دو شهيد به خون در طپيده را   بود از ازل قضاى تو يا باقر العلوم   از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام  دست تو بسته بود به زنجيرها مدام زخم زبان زدند تو را جاى التيام شد پيش منطق تو ستم لال در كلام  از خطبه رساى تو يا باقر العلوم   جور هشام بر دل تو بيشمار شد  آنسان كه تار در نظرت روزگار شد زهرا ز داغ ماتم تو بيقرار شد زهر جفا بهانه ديدار يار شد اين بود ماجراى تو يا باقر العلوم
نور است بر مدار تو یا باقرالعلوم خورشید ریزه خوار تو یا باقرالعلوم هستی است در تصرف دست اشاره ات "جبر" است اختیار تو یا باقر العلوم در جبهه ی جهاد ، علی ذوالفقار داشت علم است ذوالفقار تو یا باقر العلوم تا که یزید خطبه ی غرای تو شنید شد مات اقتدار تو یا باقر العلوم آقا شنیده ام که در اندوه و درد بود «یا فاطمه» شعار تو یا باقر العلوم باغ وجود در غم تو شد سیاهپوش تا شد خزان بهار تو یا باقرالعلوم تنها نه من که خاطر هفت آسمان شده است آشفته ، بیقرار تو یا باقر العلوم سر می کشد ز سینه ی من شعله های آه دل گشته داغدار تو یا باقر العلوم گلقطره های پرپر اشک مرا ببین همراه جان ، نثار تو یا باقر العلوم طوف بقیع و تربت افلاکی تو را خواهم ز کردگار تو یا باقر العلوم شعر "کمیل" را ز محبت قبول کن لطف و صفاست کار تو یا باقر العلوم
─‌┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ام البنــین ، ام الادب ، ام الفضایل ! ای شهره برحجب وحیا بین قبایل ! نامت بلند و جـایگاهت آسـمان است ای آسـمان بر مقـدمت گردیده مایل گلــواژه ای در شـأن نامت نیست زیرا دریایـــی از فضلی پر از نیکو خصـایل هــرجا توســل بر تو کردم لطــف دیدم از سـوی تو حاجت روایی گشت حاصل از خــانهٔ تــو دســت خـــالی برنگـــردد هـر کـس که بر درگــاه تو گردیده سائل چـــون شد مُقـدّر ، مــادر عبـاس باشی از دامنـت ســر زد مَـــهِ زیبــا شــمایل ماه از خجالت خم شد و در سجده افتاد وقتی تو بخشـــیدی به دنیا مـــاه کامل در کربلا آن کوه غیـــرت ، کف العباس بر رتبــهٔ کهف الحسیــنی گشـــت نائل وقتی صـــدای العطش را در حرم دید مَشــک و عَلَـم را کرد بر شانه ، حمایل در علقــــمه ، شَــقُّ القمر تکرار شد باز دور و بــرش پر شــد از ارباب رذایل یک سو حسینش را بدون یار می دید یک سو هجـــوم لشکـــری را در مقابل دست علم گیرش قلم شد تا که باشد دستان عبــاس تو حـــلّال المـســـائل دستی به بازویش نبود آن دم ، گذارد بیــن زمیـــن و روی ماه خویش حائل زهـــرا به جای تو برایش مـادری کرد تا بر مقـــام ابــن زهــــرا گشــت نائل این سفــرهٔ شعـــر و غزل ، نذر تو بانو ! هـر چنـد شعــرم نیست در پای تو قابل ─‌┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منکه هستم پیشوای عالمین باقرُالعِلمم، شفیعِ نَشاتِین یادگار کربلا، سبطُ الحسین سیلِ اشکم، هست جاری از دو عین کربلا را چون قیامت دیده‌ام من خودم، ذِبحِ امامت دیده‌ام بس‌که سنگین است، غم‌های دلم سوختم چون شمع، در پای دلم مانده از من ارث، غوغای دلم روضه‌ی جدم، مسیحای دلم من وصیت کرده‌ام تا در منا سالهای سال شد، روضه بپا من تمام ماجرا را دیده‌ام جاریِ خونِ خدا را دیده‌ام بر فرازِ سینه، پا را دیده‌ام خود ذَبیحاًبِالقفا را دیده‌ام دیده‌ام مظلوم، می‌زد دست و پا سَروَرم، مغموم، می‌زد دست و پا چونکه از دریای خون کردم عبور جسمِ عریان دیدم و سمِّ ستور دیدم آنجا، صحنه‌ی شامِ نشور اشکِ من جاری‌ست، تا صبحِ ظهور دیده‌ام آن دیده‌های خسته را دنده‌های از لگد بشکسته را دیده‌ام در دستِ قاتل، ریش و مو خطِّ خنجر را، به پهنای گلو نیزه‌های در دهان، رفته فرو ذبح می‌کردند، اما با وضو عمه‌هایم شاهدانِ ماجرا بعدِ قتلِ صبرِ او، غارت چرا آه از، گُلگونیِ شَیبُ الخَضیب وای از، مظلومیِ خَدُّالتَّریب گفت مادر: ای غریب اِبنُ الغریب غارتِ پیراهنَت، داغی عجیب خیمه را زین غم، خجالت داده‌اند خواهرت را هم، خجالت داده‌اند بعد از آن، بابِ اسارت باز شد دست‌ها هم بر جسارت باز شد پای دژخیمان، به غارت باز شد مَسحِ قرآن، بی طهارت باز شد دست‌ها، تا چادرِ عصمت رسید چند معجر، دستِ بی غیرت رسید بعد از آن شامِ غریبانِ غمین کربلا، کرب و بلا شد اینچنین: ماند آن اجسادِ عریان بر زمین بی‌کفن، بی‌سر، همه اهلِ یقین تا چهل منزل نهان شد، آهِ ما راسها بر نیزه‌ها، همراهِ ما گریه‌ها را گاه، پنهان دیده‌ام عمه‌هایم را، به زندان دیده‌ام خنده بر اشکِ یتیمان دیده‌ام درد را، در شامِ ویران دیده‌ام درد ما، از تیرِ هیزی بود و بس بدترین تهمت کنیزی بود و بس انقلابِ اشک، اینجا شد شروع خطبه‌های ناب، از ما شد شروع راهِ ما، هر روز، هرجا شد شروع کربلا را، کربلاها شد شروع روضه و روشن‌گری، تا انتقام همچو زینب، کارِ خوبان، والسلام حاج محمودژولیده