eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد من ای خواهرم، قلبت خیلی خون نمیشه قلبت بگیره برای حضرت زهرا، گریه کن یادت بیار روضهٔ کوچه رو هر از گاهی برای منم روضه بخوان قرآن تلاوت کن وقتی که جان از بدنم بیرون میاد خواهرم آیت الله قمی از علمای قرن چهارم روایت رو اینجوری مینویسه: شب وقتی وارد حجره شدم. دیدم فرزند فاطمه سلام الله علیها خم شده داخل تشت وقتی نزدیک شدم دیدم پاره های جیگرش وارد شده تو تشت. زینب نشسته هی میزنه پشتش به کمرش بالا بیار داداش،جانِ زینب بالا بیار هر از گاهی وقتی بالا میاره میگه آخیش راحت شدم، زینب اینا اثر زهر نیست که زینب می‌دونی چند ساله جیگر من پاره پاره است؟ خدا رو شکر تو،تو اون کوچه نبودی زینب فراموشم نمیشه جریان کوچه باور کن خواهرم *جُناده میگه:دیدم تو این وضعه صدا کردم آقا جان کاری از دست من برمیاد یا نه ؟ دیدم سرشو از تشت بالا آورد خون از کنار لبهاش جاری میشد.سرشو چرخوند طرف من گفت "انا للّه و انا الیه راجعون" دیگه من رفتنی ام.جناده معلوم بود آدم زرنگیه گفت: آقا جان این لحظه آخر به جناده چیزی بگو من از شما چیزی یاد بگیرم آقا گفت:"ان فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب و بشبهاتها عتاب"جناده دنیا همینه ها برای دنیا گریه نکنیا. میگن تو همین حالت دیدم ابی عبدالله وارد شد. حسن علیه السلام همان لحظه که چشمانش افتاد به سید الشهدا بیا حسن فدات بیا.دیدم بدو بدو اومد سرش رو از زمین برداشت و گرفت تو آغوشش چشماش رو بسته بود اشک از چشمای اباعبدالله الحسین می‌چکید رو صورت امام حسن همین که اشک از چشمان امام حسین می‌ریخت رو صورتش چشماش رو باز میکرد.فرمود:حسین تو گریه نکن. حسین یادم نمیره بابام شب آخر مادرم به بابام گفت: علی نذاری حسین گریه کنه. گفت اگه حسین گریه کنه عرش بهم میخوره،دنیا بهم میخوره حسین تو گریه نکن. گفت: چجوری گریه نکنم داداشی مثل تو از دستم رفت. چطور گریه نکنم اینا همه نقشهٔ امام حسنه میخواست فرماندهی که آخرین پیامش به حسین نگاه کرد.گفت؛ آخرین پیامم حسین تا اینجا برا من بود حسین جان تو کوچه ها چیشد برا من بود حسین.کنار نزدیکان، شکستن هم برا من بود.حسین من کارم رو انجام دادم فقط یدونه ماموریت مونده اونم مال توعه حسین "لایوم کیومک یا اباعبدالله"بعد دیدن چشمش زوایای حجره رو میگرده گفتن آقا کی رو میخوای؟ یهو دیدن گوشه حجره زانو هاش رو بغل کرده نشسته زینب، برادرت بمیره زینب، من کوچه دیدم، زینب من افتادن مادرم رو دیدم، زینب خودم دیدم، خودم دیدم، لبهای مادرم لرزید. زینب خودم دیدم مادرم صورتش رو کنار اون نانجیب گرفته بود بی هوا زد.خودم دیدم تمام قدرتش رو گرفت دستش غدیر خم و تسویه حساب گرفت خودم دیدم پاشد مادرم یه نگاه به سمت راست و چپ کرد دیدم مادرم آرام آرام راه میره مادر کجا میری؟حسن بیا بریم حسن کجایی؟ کجا بریم؟حسن اینجا جای ایستادن نیست.خب پس چرا از اونجا میری پس؟ چیکار کنیم؟حسن گفت: مادر خونمون اینوره. زینب همه اینا رو دیدم من زینب اما من دیده هام حسین دیده هاش کل خانوادم یه طرف.. اما زینب همه چیزایی که تو دیدی یه طرف. زینب کار سخت مال توعه.آدم به برادر بزرگش یجوری دیگه دل می‌بنده برادر بزرگ ستون میشه برای خواهرش یعنی حرفش رو برای هیچ کس نتونه بگه به برادر بزرگش میزنه..تصور کن زینب چند روزه از شام اومده کربلا و کربلا به مدینه برگشته عبدالله میگه دیدم زینب داره میره گفتم کجا میری؟ دخترای کوچیکش کنارش رو گرفت کجا میری زینب؟ میرم بقیع یه حرفهایی تو دلم مونده دختر های کوچک تو کربلا حرفاشون رو به عباس گفتن زینب حرفش رو تو کربلا نگفت نگه داشتم بیام اینجا بگم. اومد بقیع نشست سر قبر حسن اون کمر خم شدش رو یکم صاف کرد دیدن نقاب رو کنار زد زینب، یه نگاه کرد به حسن گفت پاشو یه نگاه بنداز به صورتم حسن، چشمات روشن داداش* خبرداری من را بازار بردن مرا در مجلس اغیار بردن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
@babolharam_net990704rasoli-roze.mp3
زمان: حجم: 22.73M
|⇦•حسن یک دانه از بسیار... و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیست‌ و هشتم صفر، صفحه‌ ای سیاه از تاریخ اسلام است؛ روزی که پیامبر مهر و رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص)، چشم از جهان فروبست و دل‌های مؤمنان را در سوگی عمیق فروبرد. روزی که مظلومیت و غربت سبط اکبرش، امام حسن مجتبی (ع)، با زهر کینه و پیکری تیرباران، تاریخ را به گریه انداخت. این تقارن تلخ، یادآور دو درد بی‌مرهم برای امت اسلام است.
و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تیرها گر چه به تابوت تو را دوخته اند لااقل پیکر خونین تو دارد کفن اشکهایش به مادرش رفته سینه ی پر شراره ای دارد نه به یک تشت اکتفا نکنید جگر پاره پاره ای دارد از علی هم شکسته تر شده است *وقتی اون مرد اومد آقا رو دید محاسن سفید شده، الان در طب ثابت شده میگه طرف داره دق مرگ میشه غمباد شده، میگن چی شده؟ میگن خبر ناگهانی شنیده یهو یه نفر بزنه تو گوش مادرت، تو هم ببینی..* از علی هم شکسته تر شده است علتش کینه ها حسادتهاست غربت چشمهای مظلومش سند محکم خیانتهاست خواهرش را کسی خبر نکند مادرش خوب شد که اینجا نیست لخته خونها سر لج افتادن هیچ تشتی حریف آنها نیست از غرور شکسته اش پیداست صبر همصحبت دل آقاست نه من از چشم سر نمیبینم کوچه ای شوم قاتل آقاست *کدوم کوچه رو میگی؟بلدی آدرسشو؟ میدونی کجاست؟؟* کوچه ای تنگ کوچه ای تاریک شده کابوس هر شب آقا برگه را پس بده نزن نامرد چیست این جمله بر لب آقا از صدای شکستن بغضش چشم دیوارها سیاهی رفت مادرش راه خانه ی خود را تا زمین خورد اشتباهی رفت تا که باغش میان آتش سوخت میله های قفس نصیبش شد کودکی نه، بگو خزان بهار پیری زودرس نصیبش شد نفسش بند آمده ای وای به خدا نای روضه خوانی نیست شکر دارد که گوشه ی این تشت لااقل چوب خیزرانی نیست راهمونو بست فکرشو نمی کردم مادرم نشست فکرشو نمی کردم گوشواره شکست فکرشو نمی کردم یکی نبود بگه نامرد، بس کن یه زنه فکرشم نمی کردم این جور بزنه قدّم نرسید آخر حالا منمو حسرت من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت آهِ مادر و، نه میره از یادم من دوشنبه رو، نه نمیره از یادم دیوار و سر و، من نمیره از یادم آخه به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا یکی از ضرب دست و آن یک ز دیوار *همچین که سیلی زد، میدونی چجوری زده؟ عین روایتو میگم دو دستی زد تو صورت مادرم..* سند غربت بابام امضا شده بود نه نمیره از یادم اون روی کبود لبخنده رو لبای بابامونو گرفتن بی دینای مدینه دنیامونو گرفتن روزگار من با غم دلم سر شد حال مادرم هر دقیقه بدتر شد درد پدرم دیگه چن برابر شد نمیدونم چرا دستاش بالا نیومد هی نفس نفس میزد حرفی نمیزد سنّی ندارم اما، موهام همه سفیده دیدیم سر جوونیم ناموس ما شهیده قدّم نرسید آخر حالا منمو حسرت من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت هیشکی نبود بگه این گل که پرپره این زن که میزنید ناموس حیدره از عمد مادر و پیش پسر زدند از عمد با لگد محکم به در زدند مادرم از قدیم می زد حرف مادرم سر به زیر می زد حرف مردک پست رذل، سیلی زد بی هوا با دو دست سیلی زد دل من ،شکست در کوچه مادرم تا نشست در کوچه استراحت نداشت مادر ما خواب راحت نداشت مادر ما *می دونی مادر ما چجوری میخوابید؟* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مادرم دل شکسته می خوابید می شد از درد خسته می خوابید با سر نیمه بسته می خوابید اکثراً هم نشسته می خوابید مادرم رفت و پیر شد بابام بعد از آن سر به زیر شد بابام *صدا زد خواهرشو، زینبم تشتی برام بیار، چندین بار به امام حسن زهر داده بودند بی بی دوید تشتی آماده کرد جلو داداشش گذاشت. آقا شروع کرد سرفه کنه زینبم داره دعا می کنه ان شالله مثل همیشه زهر و بالا میاره راحت می شه، ولی یهو همینجوری که دعا می کرد چشمش به لبان حسنش افتاد دید دور این لبا خونی شده دلت کجا رفت؟ زینب ببینه دور لبای داداشش خونی شده، تازه کسی نزده، سریع حسین اومد عباس اومد، اومدن زیر بغلای زینبو گرفتن چه خبره؟ زینب خون دیده ،کمک این خانم کردن دیدی یه نفر که داغ میبینه یکی دوتا زیر بغلاشو میگیرن یکی شونه هاشو میمالونه، عباس شونه های زینبو داره میماله حسینم زیر بغلای زینبو گرفته هی میگن غصه نخور خوب میشه بهتر میشه، خدا رو شکر اینجا دو سه تا داداش بودن کمک زینب کردن خود امام حسن فرمود: "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" کجا بودی اون لحظه ای که عمه ی سادات بالا تل ایستاده، اینجا لب خونی دیده، یه مرتبه یه نگاهی کرد دید دور گودال حلقه زدند یکی با شمشیر می زنه، یکی با نیزه می زنه، یه عده از دور ایستادن دارن سنگ می زنن دوتا دستشو رو سرش گذاشته هی می گه "وامحمدا.. واعلیا" داره بسمت گودال حرکت می کنه، اینجا لب خونی دیده، نمیدونم تو گودالم دیده یا نه، اون نامرد تا دید ابی عبدالله داره حرف می زنه مناجات می کنه "یا غیاث المستغیثین" میگه نیزه رو برداشت نمی دونم بی بی این صحنه رو دیده یا نه ، چنان با نیزه تو حلقوم حسین.....* خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود آقا می زدن سنگ سرش شکسته بود خسته بود آقا تنهای تنها بود تنهای تنها رفت آرومِ جونِ من زیر دست و‌پا رفت «ای حسین......‌» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shahadat Peyambar_Imam Hasan1403_03.mp3
زمان: حجم: 55.04M
|⇦•تیرها گر چه به تابوت... و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهادت امام حسن (ع)، گواهی بر بی‌وفایی روزگار و ماندگاری مظلومیت علوی است.
زمان: حجم: 126.3K
زنجیر_زنی . ‍ ▪️🎤سینه زنی امام حسن.امام رضا و پیغمبر حضرت_فاطمه_عزابپامیکند 🌴🌴▪️🌴🌴_____ _ حضرت فاطمه /عزا به پا می‌کند گریه در ماتم/ سه مقتدا می‌کند ریزد از دیدۀ،/ شیعه اشک عزا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ درمدینه عیان / نشانۀ محشر است آسمان تیره در/ ماتم پیغمبر است بسته شد دیدۀ،/ خاتم الانبیا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ شیعه دست اَلم / به سینه و سر بزن تیرباران شده / پیکر پاک حسن گریه کن گریه کن، در غم مجتبی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ فاطمه ناله از / غم پسر می‌کند قاسم بن الحسن / پدر پدر می‌کند گشته از گریه‌اش / ،خون دل مصطفی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴_ _ وامصیبت که در/ آخر مـاه صفر کُشته گردد رضا/ زادۀ خیرالبَشر قلب او می‌شود،/ خون ز زهر جفا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ __ _ در خراسان به پا / محشر کبری شده تازه داغ دل / حضرت زهرا شده کشته شد کشته شد، / نجل خیرالنّساء یا نبی یا حسن، یارضایا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا اجرا:مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام: 🎤 هدیه محضر امام حسن مجتبی ع صلوات
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 السلام ای مرد تنهای وطن جان به قربان غریبی ات حسن ای ز مَحرم از محبت بی نصیب ای غریب بن غریب بن غریب ای امیر بی بدیل و کم سپاه می چکد از هرنفس های تو آه ای کریم اهل بیت و بی حرم چون حسین در هر دوعالم محترم ای عـزیـز دُردانـۀ پـروردگار وی ستم ها دیده ای از غیرو یار ای شجاعت طفل دانشگاه تو وی سخاوت شد گدای راه تو گرچه یارانت بتو نارو زده صبر پیش صبر تو زانو زده می زنم از دل صدایت یا حسن جان من بادا فدایت یا حسن بس که دیدی رنج ومحنت هاو درد ماهی دریا برایت گریه کرد برق اشک حضرت صاحب زمان شد چراغ قبر تو ای مهربان بس که بودی مادری ای با کرم مثل مادر هم تو هستی بی حرم بس که آقایی کرم داری حسن در دل شیـعه حرم داری حسن ای به قربان تو و برصبر تو کاش شمعی می شدم بر قبرتو تا بسوزم همچو خاکستر شوم تـا زداغـت لالـۀ پـرپـر شوم بهترین یارِ شه بی کفنم جان عالم بفدایت حسنم چون پدر دادی به اسلام آبرو بغض خود پنهان نمودی در گلو چشم هستی، دیدۀ هر مرد و زن اشک خون می بارد از داغت حسن عالمی را غرق ماتم کرده ای تو صفر را هم مُحرم کرده ای بر یتیمان تو آن شب چون شده قلب عبدالله و قاسم خون شده ای چه خونها که نکردند در دلت عاقبت شد همسرتو قاتلت من بمیرم، زیر این سقف کبود مَحرمت هم ای حسن یارت نبود پاره های دل که آمد بر لبت پاره پاره گشته قلب زینبت زینب ازداغت به سرمی ریخت خاک ناله ها زد یا حسین ادرک اَخاک ای غریب و آشنا را دستگیر زار می زد بر تنت هفتاد تیر با حسین آن شب عباس رشید تیرها را از تنت بیرون کشید داغ تو سوزانده بنیاد حسین تا فلک می رفت فریاد حسین من نه تنها که عزادارت شدم ای برادرجان دگر غارت شدم باز«مداح»بر حسن خون گریه کن بر غریب در وطن خون گریه کن
اللهم عجل لولیک الفرج (498).mp3
زمان: حجم: 1.89M
سرت سلامت یا بقیة الله دوباره شد سینه ی تو پر از آه با دو چشم گریان آمدی خراسان جدّت رضا شاه ولایت کشته شده در بین غربت یابن الحسن آجرک الله... یا عجّل فرج بقیة الله... 🌸 در بین حجره دست و پا می زند ای منتقم تو را صدا می زند جدّ توست خون جگر شد دگر محتَضَر بر خاک ِحجره سر نهادَه ست او دیده بر راه ِجواد است یابن الحسن آجرک الله... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🔴نشرمطالب فقط بانام کانال مجاز است.🔴
. |⇦•کسی که بهر تو... روحی له الفدا ویژه شهادت علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ،وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ"  کسی که بهر تو دست دعا بلند کند به عرش طالع او را خدا بلند کند ترحمی به زمین خورده مسیرت کند مرا مگر که دعای شما بلند کند ز مکر شعبده بازان دهر ترسی نیست نشسته ایم که موسی عصا بلند کند اگر صدا زدمت تو اجازه داده ایم که دیده است گدا هم صدا بلند کند *ما بی ادب نیستیم ما در خونه ات رزق و روزی جدتو خوردیم آقا..ما سر این سفره بزرگ شدیم..خوب جایی بزرگ شدیم..* غبار روی عَبای توام غمم این است مباد باد مرا از عَبا بلند کند بگیر دست مرا که ثوابها دارد کسی ز خاک گرفتار را بلند کند پس از ظهور سر خاک من بیا یک دم بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم پس از ظهور سر خاک من بیا یک دَم دمت مرا ز دل قبرها بلند کند گرفته است دل ما خدا کند که حسین نسیمی از طرف کربلا بلند کند چه حکمتی ست بسوزد در و حرامی شهر بیاید به در خانه و پا بلند کند «حالا آقاتو صدا کن ..یابن الحسن» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... 👇
. |⇦•سلامِ دورِ ما.... و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه " سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهاییها غریب ابن غریبِ وادی نا آشنایی ها تویی که مرزهای نقشه ها را خطّ بُطلانی سلام ای هستی اعراب، فخر آریاییها سلامِ دور ما جان داد در راهِ علیک تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی ها کمی هم کاسه های چشم مان را پر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گدایی ها *گرچه فرمودند: آشی که میپزید نمکشم از اهل بیت بخواین..فرمودند: راحت باشید دنیا بخواید اما آقا !مرا با دینار کاری نیست آقاجان من خودتو امشب میخوام...چیزای بزرگ بخواید. یه کسی اومد به حضرت گفت آقاجان یابن رسول الله ! مگه این نیست پیغمبران به پشت میخوابیدن؟ فرمود: درسته..مگه این نیست خواب مومن به راسته خواب منافق به چپه خواب شیاطین به روست؟ حضرت فرمودن: درسته..گفت: آقا! من هر کار میکنم نمیتونم شب به راست بخوابم هر کار میکنم باز به چپ عادت کردم حضرت یه نگاه کردن گفتن بیا جلو، اومد جلوحضرت فرمود: حالا دستاتو ببر زیر عبا.. حضرت دو تا دست خودش رو از عبا آورد بیرون دستشو برد سمت دست این شخص سه بار اشاره کرد از چپ به راست از چپ به راست.. میگه دیگه بعد اون نتونستم به چپ بخوابم. تا اینجا اینجوری از حضرتت میخواستن.. .جزئیات زندگیشون رو..فرمودن بخواید، کمم نخواید هر چی دوست دارین بخواید ازشون..یکی داشت از کنار امام حسن عسکری رد میشد یه لحظه به ذهنش اومد یعنی خدا به منم فرزند میده.. حضرت داشتن رد میشدن فرمودن: بله. خدا به تو هم فرزند میده. یهو یه لحظه گفت یعنی خدا به من پسر میده حضرت فرمود: نه خدا به تو دختر میده یه مدت گذشت خدا بهش دختری عنایت کرد. بخواید کمم نخواید زیادم بخواید اماخودتونو پابند همین مسائل ریز و دم دستی و مسائل ریز دنیوی نکنید گرچه اینارم فرمودن بخواید..بگو یا امام حسن عسکری من ازت میخوام دستمو تو دست مهدی بگذاری اینجوری بخواه..بگو آقا ما دور افتادیم یا بقیه الله..امشب شب یتیمی شماست. اما پیغمبر فرمود: "أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ"پیغمبر فرمود: یتیمتر از اون یتیمی که پدر از دست داده اونیه که از امامش دور افتاده. یا بقیه الله منم دور افتادم ازت، منم یتیمم، اما حواسم نیست. همینکه بفهمم دور افتادم خودش کلیه..من شأن امامو نفهمیدم درک نکردم آقاجان! اون باورو امشب به من بده.آقاجان! اون اعتقاد راسخو به من بده..* (*بعضیا از اول محرم تا به امشب لباس مشکی به تنشونه شصت و نه شب به عشق حضرت زینب لباس مشکی به تنشون بود..بعضیا بالاخره شام غریبان امام رضا لباسو درآوردن بعضیا گفتن این ایام وفات حضرت سکینه و شهادت امام عسکری تا امشب لباس سیاه تنشون بود. از زبان اونها دو سه خط بگم..‌*) شبهای آخر است گدا را حلال کن این هم بساط نوکر بی دست و پای تو ما را ببخش گریهٔ سیری نکرده ایم چشمان خشک ما خجل از این عزای تو کی دست خالی از در این خانه رفته است دستِ پر است تا به قیامت گدای تو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .👇
. علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── تنها بلد شدیم تباکی کنیمو بس گریه کند برای تو صاحب عزای تو گریه کن تو حضرت زهراست والسلام جانم فدای فاطمه و بچه های تو طواف کعبه دور قبله اش قسمت نشد آخر بحق عاشق و معشوق ظلم است این جدایی ها *نقل داریم شیخ علی فشندی بود شب عرفه امام زمان «عج» رو دید. اما حضرت رو‌ نشناخت. امام زمان یه مبلغی بهش داد حضرت فرمود: اینو از طرف پدرم حج به جا بیار. گفت: من بگم از طرف کی اسمش رو بگین.. حضرت فرمود: از طرف حسن ابن علی. بازم نشناخت. بعد گفت آقا من فردا شما رو کجا ببینم؟ آقا فرمود: من میام خیمه اتون سر میزنم. گفت آقا خیممون من کجا منتظرتون باشم؟حضرت فرمود: چون شما روضه اباالفضل میخونین من میام ..* طواف کعبه دور قبله اش قسمت نشد آخر به حق عاشق و معشوق ظلم است این جداییها زمان ای کاش برمیگشت ما را با خودش میبرد که شاید پیش مرگت میشدن از ما فدایی ها حسن یعنی فقط زخم از نمک نشناسها خوردن گره خوردن به غم در پاسخِ مشکل گشاییها سکوت خسته ات یک حنجره فریاد میخواهد صدایت زخم خورد از خنجرِ بی هم صداییها تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا، از بی وفایی ها *نقل اینه حضرت به شدت تحت نظر بود شش سال امامت کرد ولی تو این شش سال حضرت رو یا ممنوع المعاشرت کردن یا ممنوع الملاقات. نمیذاشتن مردم پیش حضرت بیان.البته اینم نکته ایست چون مردم باید کم کم به فراق و غیبت عادت میکردن باید مقدمه میشد برای غیبت امام زمان عج الله...* به دستت کاسه ی آب و به چشمت کاسه ی اشک است لبت سیراب شد با روضه های کربلاییها هشت روز است که با درد مدارا دارد کوه صبری که در این بستر غم جا دارد *اول این ماه حضرت مسموم شد مثل فردا روزی به شهادت رسید. هشت روز حضرت مسموم بودن و درد و زجر کشیدن..* هشت روز است که از زهر به خود میپیچد هشت روز است که از مرگ تمنا دارد هشت روز است که جان کندن او را دیده همسری که به کنارش غم عُظما دارد ذره ذره نفسش سوخت تنش آب شده هشت روز است که اینگونه تقلّا دارد *یه وقت حضرت فرمود: عقید برو پشت پرده پسرم مهدی رو خبر کن.اومد پشت پرده آقازاده رو دید حضرت داشت گریه میکرد مشغول عبادت و سجده بود این آقای پنج شش ساله ...گفت آقا! پدر شما رو طلب کردن.اومد محضر پدر تا پدر و دید گریه کرد.پدر پسر و دید گریه کرد فرمود: پسرم آبی به لبم برسون.من دیگه رفتنیم. یه جوشانده ای هست تو تاریخ که آماده کردن دست آقا دادن آقای ما تا لحظه دفنِ پدرش علنی نشد اینقدر نامردا دنبالش بودن این آقازاده رو گیر بیارن بکشن خیلی دنبالش بودن..همونطور که پیغمبر ما وقتی میخواست به دنیا بیاد یهود بشدت دنبال این بود پیغمبر آخر الزمان به دنیا نیاد که عبدالله پدر پیغمبر ما رو یهود کشت . اما دو ماه بود که نطفه منعقد شده بود..امام زمان ما هم همینطور حتی نقل اینه آثار وضع حمل در نرجس خاتون نبود این اراده خداست. بچه رو چطوری بزرگ کردن؟ تو سرداب خانه حتی گاهی کنیز خانه حضرت جاسوس بود. گدا میومد در میزد در و که باز میکردن داخل خونه رو نگاه میکرد طفلی هست یا نه..عجیبه ها اینم بگم یه روز امام حسن عسکری منزل نبود سر زمین بود دیدارها گاهی اینقدر مخفیانه بود خارج شهر سر زمین .حضرت تحت نظر بود هر کسی با حضرت ارتباط میگرفت، ارتباطه گاهی براش دردسر میشد. از این طرف نرجس خاتون بچه رو تو سرداب با اینهمه سختی بزرگ میکرد یه روزی بچه گرمش شد بیقراری میکرد مادر بچه رو از سرداب آورد بیرون امام حسن عسکری منزل نبود بچه رو آورد بیرون، کنیز منزل حضرت خبر داد ریختن تو خونه امام حسن عسکری درو شکستن. نرجس خاتون میفرماید یه لحظه به من الهام شد این بچه رو تو چاه بندازم بچه رو تو چاه انداخت. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .👇
. و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── مامورا هر چه گشتن این بچه رو پیدا نکردن و رفتن. امام حسن عسکری تا برگشت نرجس خاتون گفت: آقا من بچمو از تو میخوام. ریختن تو خونه مجبور شدم بچه رو تو چاه بندازم. این اتفاق توی کودکی برای امام حسن عسکری هم افتاده بود حضرت بچه که بود یه بار توی چاه افتاده بود .زنها اینقدر به سر زدن گریه و شیون کردن..امام هادی فرمودن: غصه نخورید بچه بدون اینکه حتی تنش خیس شده باشه میاد بیرون آب چاه اومد بالا و امام هادی دیدن امام حسن عسکری اومدن بیرون...اراده الهی ست امام زمان ما هم همینطور.حضرت فرمود: غصه نخور این بچه آرام آرام تو چاه بود. آب اومد بالا بچه رسید به دست مادر..یه مادر بیقرار و مضطربی بچه بهش رسید نگران بود بچه جان نداده باشه یه وقت اما بچه سالم اومد بغلش یه اشاره کنم..یه مادریم دم خیمه منتظر بود گفت: الان بچه ام سیراب برمیگرده از شدت عطش این بچه فرمودن محتضر شده بود یعنی آبم میرسید به این بچه فایده نداشت...* ذره ذره نفسش سوخت تنش آب شده هشت روز است که اینگونه تقلّا دارد سر او روی زمین مانده در این مدت نه.. پسری هست به دامن سر بابا دارد *حضرت اومد بالا سر پدر آب رو یا اون جوشانده رو که به دست بابا داد امام عسکری اومد بخوره اینقدر دست حضرت میلرزید. حتی این هشت روزه خدا لعنت کنه نامردا رو طبیب درباری میفرستادن منزل حضرت به بهانه اینکه طبابت کنه اما ببینه آیا تو خونه طفلی هست یا نه..* *روایت میگه زمانی امام عسکری رو دفن کردن مردم متفرق شدن خلیفه و اصحابش ترسان و مضطرب شدن گفتن دنبال این پسر هر جور هست باید بگردیم. چون دیدن حضرت بر بدن امام حسن عسکری نماز خوند. هیچکی تا حال ندیده بود ایشون رو هیچکی.. عموش جعفر کذاب اومد نماز بخونه بر امام. حضرت عمو رو کنار کشیدگفت اونی که باید نماز بخونه منم ..نماز خوند بر بدن امام معصوم... بلافاصله بعد نماز دیگه کسی حضرتو ندید. سلطان و اصحابش مضطرب دنبال آقای ما حجه ابن الحسن گشتن‌‌..از اینجاش یه اشاره روضه داره.. دیگه شروع کردن تفتیش همه خونه ها اینقده ریختن تو منزل حضرت گشتن دنبال این آقازاده نتونستن پیداش کنن...حتی جسارت کردن.. خانه اش کرب و بلا حجره او گودال است هشت روز است به لب وا حسینا دارد هشت روز است که در خلوت خود میخواند چقدر گودی گودال مگه جا دارد روضه میخواند چرا آن همه طولش دادند یک نفر تشنه مگر آن همه بلوا دادند یا بقیه الله! وقت دادند سه ساعت سر فرصت بزنند شمر آنجاست ولی با همه دعوا دارد آه از آن سینه که سنگینی پا را حس کرد وای از آن تیغ که بد کینه از آقا دارد شمر مشغول حسین است گهی هم میزد خواهری را که به سر چادر زهرا دارد *چند جمله ام برا وفات حضرت سکینه بخونم..* بیقرار و حزین تو منم دختر تو سکینه منم همونی که اگه تو بری به غم تو میشینه منم گفت بابا! الهی سکینه ت بمیره فکر من کجاها نمیره نکنه بی حیا شه سَنان موهاتو توی دست بگیره اینقدر این بانو روضه داره.. بحث وداع شد اینم بگم.. آخرین وداع ابی عبدالله این بود رفت برگشت سمت خیمه راوی میگه هر نفسی که ابی عبدالله میزد از لای این زره خون بیرون میزد حالا اومده داره وداع میکنه این وداع چه کرد با ابی عبدالله... یه وداعم اینه ابی عبدالله میخواست حرکت کنه دید اسب حرکت نمیکنه دید یه نگاه کرد دید سکینه جلوی اسبو گرفته بابا بیا پایین از مرکب تا نیای حرف نمیزنم بچه رو بغل کرد بابا قربونت بره چرا اینقدر گریه میکنی؟ گفت: بابا! یادته خبر مسلمو آوردن دختر مسلم حمیده رو بغل کردی من اونجا فهمیدم حمیده یتیم شده تو دست نوازش رو سرش کشیدی.. گفت بابا منم میدونم بری یتیم میشم منم همونطوری بغل کن دست نوازش رو سرم بکش* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .👇