eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
209 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 زنی که صاحب فرزند نمی‌شد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و می‌گوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه... پیامبر دعا میکند ، وحی می‌رسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و می‌رود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می‌کند و می‌رود. سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند. با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟ او که بدون فرزندخلق شده بود!؟ وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می‌کند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن. هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا... الحمدلله رب العامین علا کل حال
🔻 🔻 قاب پر زرق و برق 📱موبایلم رو تازه خریدم.دوستام گفتن حیفه که بدون قاب باشه،خراب میشه...یه قاب ساده براش انتخاب کردم. زنگ خورد، جواب دادم.همین که گفتگوم تموم شد، همکارام با صدای بلندی خندیدند و شروع کردند به دست انداختنم...که ای بابا،گوشی ۴۰ میلیونی خریدی،بعد دلت نیومد یه قاب درست و حسابی بخری 😔 خلاصه تو اون روزا، هر کسی گوشیم رو میدید،دوست ،فامیل،همین رو میگفت. منم بالاخره تسلیم شدم. رفتم یه قاب خیلی شکیل و زیبا خریدم...کلــــــــــی تو چشم بود... 😱 الان تو راهروی کلانتری روبروی سارق گوشی ام نشستم...مقصر اصلی اونه یا من؟ 🤩 آخه تو اتاق بازپرس که بودیم، میگفت:《گوشی ش از دور بهم چشمک می زد،وسوسه شدم...آخه خیلی قشنگ بود...آخه ....》 😢 یادم اومد که چادرم رو هم همینطوری از دست دادم،اطرافیان گفتن حیف نیست جوونی و هیکل زیبای خودت رو زیر اون چادر مشکی پوشوندی؟ اول یه چادر آستین دار زرق و برق دار...بعد نگین هاش بیشتر شد...دیگه زیر چادرِ جلوبازم بلوز شلوار میپوشیدم.....و حالا چند وقتیه چادرم رو گذاشتم کنار ؛ تونیک و شال و خرمن مویی که با باد میرقصه... یک آن به خودم اومدم ...من کی بودم...به کجا رسیدم‼️ خدایا!.... امان از حرف مردم !...امان از بی فکری!...امان از سستی در ایمان... ☺️ گوشی ام رو که پس گرفتم،حتما یه لباس مناسب تن ش میکنم.وقبل از گوشی ام،باید خودم رو درست بپوشونم. اینطوری در امان تریم ✍️نویسنده: خانم حقیقی