eitaa logo
عفاف امین
106 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3هزار ویدیو
171 فایل
کانالی به یاد قهرمان عرصه عفافگرایی شهید امین،نوجوان ۱۷ ساله که رفتن به جبهه را به ماندن در کنار دخترخاله فتنه گرش ترجیح داد.در این کانال مطالب کتاب درسنامه عفاف را عرضه می کنیم .هم چنین پیام های کانال های دیگر در موضوع عفافگرایی را فورواد می کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسیر عفافگرایی
🔺 عصر یکی از روزها، وقتی از سرکار به خانه می‌آمد، نگاهش به افتاد که با مشغول صحبت بود. 🗣 🔺 چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. دختر سریع رفت و ابراهیم در مقابل پسر قرار گرفت. 🔺 ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن. 🤗 پسر ترسیده بود😥 اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. ☺️ 🔺 قبل از این که دستش را از دست او جدا کند، گفت: "تو محلۀ ما این چیزها سابقه نداشته؛ من تو و خانواده‎ات را کامل می‎شناسم، اگر واقعاً این دختر رو می‎خوای من با پدرت صحبت می‌کنم که..." 🔺 پسر گفت: "تو رو خدا به بابام چیزی نگو، اشتباه کردم، ببخشید و...🙈" 🔺 ابراهیم گفت: "منظورم رو نفهمیدی! پدرت خونه بزرگی داره و تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی. امشب تو مسجد با پدرت صحبت می‌کنم که انشاءالله بتونی با این دختر کنی"😃 🔺 جوان خجالت زده گفت: "بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه".😱 🔺 ابراهیم جواب داد: "حاجی را می‌شناسم. آدم منطقی و خوبیه". 🔺 شب بعد از نماز 📿، ابراهیم با پدر جوان صحبت کرد. 🔺 از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج داشته باشه و همسر مناسبی پیدا کنه، باید ازدواج کنه❤️ و این بزرگترها هستند که باید جوانها را کمک کنند.💪 🔺 فردای آن روز هم، مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و... 🔺 یک ماه گذشت. ابراهیم وقتی از بازار برمی‌گشت شب بود.🌚 🔺 آخر کوچه چراغانی شده بود. 🎊🎉 🔺 بر لبان نقش بسته بود. 📚 کتاب "از یاد رفته،جلد ۲" https://eitaa.com/umefafgaraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه بود پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 ❤️ التماس دعا هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر همه انانیکه رفتند تاما امروز درآرامش وامنیت زندگی کنیم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 💚