🔰همرهان سستکمربند
✳️نشانهشناسیِ دشمنان امیرالمومنین، از جمله مباحث عبرتآمیز و پندآموزی است که میتواند اقدامات و فعالیتهای هر شخصی را تحتالشعاع قرار داده و آنان را جهتدهی کند؛ در مقابل عمارها و مالکاشترهایی که مسیر را برای حرکت حکومت علوی و استقرار عدالت هموار میکردند، افرادی هم بودند که با کارشکنی و اخلالگریهای متعدد، از موانع حکومتداری امیرالمومنین محسوب میشدند؛ لذا شایسته است در کنار بررسی و شناخت یاران امام علی، ویژگیهای دشمنان حضرت نیز مورد مطالعه قرار گیرد تا علاوه بر شناخت آن افراد، از قرار گرفتن در زمره آنان نیز پیشگیری شود؛ در این یادداشت میکوشیم به گوشهای -تاکید میشود گوشهای- از ویژگیهای گروهی از دشمنان امیرالمومنین -که به ناکثین مشهور هستند- بپردازیم؛ بخوانید!
1️⃣یکی از ویژگیهای این دسته، حسادت به امیرالمومنین میباشد؛ توجهِ دلها و اقبال عمومیِ مردم به امام علی، حسادت سران ناکثین را برانگیخته و یکی از دلایلی است که منجر به توطئههای بعدیِ آنان علیه حکومت میشود؛ خطبه69 نهج البلاغه که میفرمایند: «آنها از روی حسادت، بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده، به طلب دنیا برخاستهاند»، شاهد واضح این ادعاست.
2️⃣خصوصیت مهم دیگری که این دسته دارند، پُرادعایی و در عین حال بیعملی است؛ امیرالمومنین در خطبه9 نهج البلاغه، اظهارات و ادعاهای این افراد را به صاعقه بدون بارانی تشبیه میکنند که همگان را انگشت به دهان کرده و چشم و گوش انسانها را تسخیر میکند لکن بارانی در پی ندارد که عموم مردم بتوانند از آن بهره مند شوند؛ البته با همین اظهارات پر سر و صدا، این تلقی را برای برخی افراد سادهلوح به وجود میآورند که اگر حکومت دست آنان میبود، اوضاع بهتری رقم میزدند!
3️⃣از دیگر ویژگیهای این دسته، تمرکز بر نیروهای خودی و اختلافافکنی بین آنان میباشد؛ جامعه هدفِ ناکثین، افرادی هستند که از حامیان و طرفداران حاکم اسلامی محسوب میشوند و دلسرد و ناامیدسازی و در نهایت منصرف کردن آنان از حمایت و پشتیبانیِ حاکم اسلامی، ماموریت اصلی آنان میباشد؛ روشن است که چنین کاری به اسم اسلام و با گزارههایی نظیر این که « انقلاب نبوی رو به انحراف میرود!!» صورت میگیرد؛ امیرالمومنین در خطبه172 و در توصیف نیروهای آنان چنین میفرمایند: «لشگری را آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده بودند»؛
4️⃣حساسیت بالا نسبت به نقصها و کاستیها از دیگر ویژگیهای این دسته است؛ این افراد پس از آن که از حکومت علوی چیزی عایدشان نمیشود، تبدیل به زخم خوردگانی میشوند که اندک چیزی را بهانهای برای اشکالتراشی و تضعیف حکومت قرار میدهند؛ ناگفته پیداست که نسبت به دستاوردهای حکومت هم آنچنان واکنشی ندارند و ترجیح میدهند به آسانی از کنار آن عبور کنند! این که امیرالمومنین در خطبه 205 نهج البلاغه میفرمایند: «به اندک چیزی خشمناک شدید و خوبی ها را از یاد بردید!» حکایت از این ویژگیِ ناکثین دارد.
✳️در این یادداشت، گوشهای از ویژگیهای ناکثین را برشمردیم ولی اگر بخواهیم بیانی که جامعِ همه ویژگیهای ناکثین بوده و خصوصیات مختلف آنان را زیر چتر خود قراد دهد، میتوانیم به این فرمایش رهبری استناد کنیم:
✅«ناکثین، یعنی شکنندگان و در این جا یعنی شکنندگان بیعت. اینها اوّل با امیرالمؤمنین بیعت کردند، ولی بعد بیعت را شکستند. اینها مسلمان بودند و برخلاف گروه اوّل[قاسطین]، خودی بودند؛ منتها خودیهایی که حکومت علی بن ابی طالب را تا آن جایی قبول داشتند که برای آنها #سهم قابل قبولی در آن حکومت وجود داشته باشد؛ با آنها #مشورت شود، به آنها #مسؤولیت داده شود، به آنها حکومت داده شود، به اموالی که در اختیارشان هست - ثروتهای باد آورده - تعرّضی نشود؛ نگویند از کجا آوردهاید!77/10/18»
#ولایتمداری
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تخریب بیوقفه و شبانهروزی!!
1️⃣برای کسانی که با انصاف و مروت بیگانه هستند و از هیچ دستاویزی برای تخریب مخالفین خود چشم پوشی نمیکنند، «فضای مجازی» و همچنین «سطحینگریِ» روزافزونی که به جوامع تحمیل میشود، فرصت بینظیری را فراهم آورده است! برخی افراد در هر وضعیتی و بدون توجه به چیستی اقدام صورت گرفته از طرف مخالفان خود، ماموریت تخریب و خردهگیری را بی هیچ کم و کاستی دنبال میکنند؛ در حکم نانوشتهای که برای ماموریت این افراد تعریف شده است، تحت هیچ شرایطی نباید تضعیف و تخریب مخالفان آنان متوقف شود و لازم است دامِ دائمی برای هر اقدام و موضع جبهه مقابل، پهن گردد تا اعمال و رفتار جبهه مقابل به بدترین حالت، قربانی شود! برای روشنتر شدن مقصود، به دو نمونه اشاره میکنیم؛
2️⃣اگر مشخص شود که یک مسئولی در رفاه زندگی میکند، این گونه بیان خواهد شد که «مسئولی که طعم فقر را نچشیده و در رفاه به سر برده است نمیتواند به فکر فقرا و نیازمندان باشد!» حال تصور کنید که برخلاف بیان قبلی، گفته شود «فرزندان فلان مسئول،مستاجر هستند»؛ اگر این رسانهها نتوانند صحت این خبر را زیر سوال ببرند خواهند گفت «مردم به ساده زیستی حاکم نیازی ندارند، به عدالت و صداقت او احتیاج دارند!» البته اگر برای این گفتههای خود، روایاتی را هم ضمیمه کنند، به خیال خود نقطهزنی کردهاند!
3️⃣به نمونه دیگری بپردازیم؛ این افراد فشار زیادی برای تغییر در کابینه دولت وارد کرده و چند ماهی بود که عدم تغییر در تیم دولت را ناشی از بی توجهی رئیس دولت به مطالبات عمومی، عنوان میکردند! حال پس از آن که تغییراتی - هر چند جزئی- در تیم دولت به وجود آمده است، با شیوه دیگری به مبارزه با دولت آمدهاند! به نظر میرسد راهکار کنونی آنان برای تخریب دولت آن است که این خط تبلیغاتی را دنبال کنند: «دولت ثبات و استحکام لازم را ندارد و شیرازه آن در حال فروپاشی است!»
4️⃣از بیان نمونههای دیگری که امروزه در فضای رسانهای کشور در جریان است خودداری میکنیم و خوانندگان را به دو یادداشتی که قبلا در این موضوع نوشتهایم ارجاع میدهیم؛ [https://eitaa.com/eghaal/65 و https://eitaa.com/eghaal/30] اما بیان گوشهای از ویژگیهای این افراد خالی از لطف نیست؛
5️⃣ویژگی شاخص این افراد آن است که همیشه اصرار دارند در جبهه خودی قرار گرفته و اظهارات خود را از جایگاه یک فعال دینی و انقلابی بیان کنند؛ این افراد برای آن که از حقوق و مزایای بالاتری برخوردار باشند و ماموریتهای بهتری به آنان واگذار شود، ناچارند درباره همه چیز نظر بدهند به امید آن که شاید یکی از این اظهارات، موثر واقع شود! تیزبینی و حساسیت بالای آنان نسبت به عیوب دیگران و همچنین بیتوجهی و غفلت از عیوب خود، از دیگر ویژگیهای این افراد است؛ در پایان این ابیات «واعظ قزوینی» را شرح حال این افراد میدانیم:
این حریفان که گهی زاهد و گه اوباشند
از پی وسعت روزی، نخود هرآشند
جمله بینا به عیوب هم و کور از هنرند
همه در شام سیه رویی خود، خفاشند
عیب هم را همه چشمند و زبان، چون مقراض[قیچی]
روز و شب همدم یکدیگر و در پرخاشند
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰فلسفهتراشی زیرکانه
✳️اقدامات کور و برخاسته از هیجانات زودگذر، اگر مستند به منطق مقبول یا حداقل دلیل ظاهرالصلاحی نشوند، زودتر از آن چه که تصور میرود به پایان میرسند؛ بیت «طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست//پایان بی دلیل دویدن،نشستن است» نیز ناظر به همین معنا بوده و از ناپایداریِ رفتارهایی که دلیل مقبول و پسندیدهای ندارند حکایت میکند؛
✳️در این میان کسانی که منافع آنان در استمرار و تداوم چنین اقداماتی است، برای جلوگیری از توقف زودهنگام، دلایلی را برای تمدید «دویدن»، القاء و تلقین میکنند که به نوعی در حکم «نفس مصنوعی» برای این گونه از اقدامات میباشد! در این یادداشت میکوشیم نحوه این فلسفهتراشی را بیان کنیم، بخوانید!
✳️برای فردی که عنوان متفکر،اندیشمند و... را یدک میکشد، تشویق و یا همراهی با اقدامات آنارشیستی، لطمه جبرانناپذیری بر حیثیت و اعتبار شخص وارد میکند و لذا این افراد تمایلی ندارند که اعتبار خود را پای حمایت مستقیم از چنین اقداماتی قربانی کنند؛ از طرفی به دلیل آن که تحقق اغلب اهداف این متفکرنماها، منوط به آشفتگی وضعیت کشور و هرجومرج دائمی میباشد، ناچارند به گونهای متفاوت نقش خود را ایفا کنند!
✳️در نقش جدیدی که این افراد برای خود در نظر گرفتهاند، ابتدا خود را به عنوان سخنگوی مردم معرفی کرده و در مرحله بعد آرزوها و علائق خود را در قالب تحلیلهای روانشاختی و جامعه شناختی(!) و به عنوان مطالبات و خواستههای مردم، روانه بازار مجازی میکنند!
✳️اغلب این تحلیلها حاوی عباراتی نظیر «مردم میگویند...» است اما با اندکی توجه میتوان دریافت که عبارت فوقالذکر در حقیقت، جایگزین «مردم باید بگویند...» شده است!! در توضیح بیشتر باید گفت که فیلسوفان مجازی تمایل دارند که اولا حلقه اطرافیان خود را به عنوان مردم معرفی کرده و ثانیا امیال و آرزوهای خود را در قالب گزارههای خبری ارائه کنند!! البته باید اعتراف کرد که پس از مدتی بر اثر تکرار فراوان و خارج از حد معمول، بخشی از این آرزوها تبدیل به خبر میشود!! در ادامه به بیان نمونههایی از این فلسفهتراشیها میپردازیم:
1️⃣مردم میگویند: «چون اختلاس و دزدی هست پس ما هم تا میتوانیم دزدی میکنیم و کسی نباید کاری با ما داشته باشد!»
2️⃣مردم میگویند: «ابتدا مشکلات اقتصادی را حل کنید، سپس به بحث پوشش بپردازید!»
3️⃣مردم میگویند: «چون برخی ناملایمات اقتصادی در کشور هست، پس لجبازی کرده و کشف حجاب میکنیم!»
4️⃣مردم میگویند: «چون به نوع پوشش ما گیر میدهند، پس ما هم عمامهپرانی میکنیم!»
5️⃣مردم میگویند: «چون به ما بی توجهی شده است لذا دست به آشوب و اغتشاش میزنیم و تقصیری متوجه ما نیست!»
6️⃣مردم میگویند: «اگر حکومت از قوانین سابق عقب نشینی نکند، دوباره به خیابانها میریزیم و عواقب آن بر عهده ما نیست!»
7️⃣مردم میگویند: «بگذارید بدون هیچ گونه قانون محدودکنندهای و آن طور که میخواهم زندگی کنم!»
8️⃣مردم میگویند: «چون گرانی هست لذا نباید برای امور معنوی هزینه شود و اصلا مراسمات مذهبی باید تعطیل شود!»
✅همان طور که پیداست بیان چنین جملاتی از سوی یک شخصیت علمی -اعم از حوزوی یا دانشگاهی- به منزله پایان عمر روشنفکریِ وی خواهد بود لکن این افراد در نهایت رندی، مردم مظلوم را سپر خود کرده و تمایلات قلبی خود را با زبان مردم به افکار عمومی ارائه میکنند! مراقب این جماعت زیرک و زبل باشید.
#مردم_میگویند
#مردم_باید_بگویند
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰نمودار دینداری؛ نزولی یا صعودی؟!
✳️از جمله مباحثی که ضرورت بحث و بررسی پیرامون آن بر کسی پوشیده نیست، ارزیابی و سنجش میزان پایبندی یک جامعه به دین و شریعت است؛ این موضوع زمانی اهمیت مضاعف مییابد که بخواهیم از مقایسه دو بازه زمانی مختلف، مشخص کنیم شاخص دینداریِ جامعه چه روندی را پشت سر گذاشته است؟؟
پیچیدگی این موضوع به قدری است که مانع از ابراز یک پاسخ سطحی و بسیط میشود؛ لذا برای پاسخ به پرسش مذکور ناگزیر از بیان مقدماتی هستیم!
✳️ابتدا به معرفی دو نوع مختلف از دینداری میپردازیم و برای توضیح آن دو، اصطلاح «دینداری حقیقی» و «دینداری ارثی» را برمیگزینیم؛ این دو دسته در مقابل یکدیگر قرار دارند و لذا با توضیح یکی از آنان، مقصود از قسم دیگر نیز به خودی خود مشخص خواهد شد؛
🔻دینداری ارثی بیش از آن که از منابع دینی تغذیه شود، از طرف آداب و رسوم و سنتهای محلی یک جامعه پشتیبانی میشود!
🔻در این قسم، نقش دین منحصر در ظواهر رفتار و اعمال جامعه میباشد و از روح و حقیقت دین آنچنان خبری نیست!
🔻این قسم از دینداری، دیرپا نیست و با توجه به آن که بر بینش مستحکمی استوار نبوده و پشتوانهای جز آداب و رسوم جامعه ندارد، به تدریج و در گذر زمان زائل میشود!
🔻در انتقال از نسلی به نسل دیگر به شدت آسیبپذیر است و نسلهای بعدی، هیچ الزامی نمیبینند که به آن چه نسلهای قبلی باور داشتند، معتقد باشند!
🔻دینداری ارزانقیمتی است که هزینهای را -اعم از مالی،جانی و آبرویی- متوجه انسان نمیکند و لذا در دستاندازهای روزمره زندگی که مستلزم مقاومت و ایستادگی است، صحنه از دینداران سنتی خالی میشود!
🔻دینداری ارثی سکوت و سکون را بر حرکت و فعالیت ترجیح میدهد؛ در حقیقت، دینداری سرد و ساکنی است که حرارت و حرکت نمیآفریند و به وضعیت موجود رضایت میدهد!
🔻مبارزه با ظلم و ظالم در دینداری ارثی جایی ندارد و لذا آنچنان مخالفتی را از طرف زورگویان و گردنکشان جهانی برنمیانگیزد!
✳️دینداری حقیقی در نقطه مقابل دینداری ارثی قرار دارد و لذا تلاش برای مقابله با آن، از اولویتهای اصلی کسانی است که از این دینداری متضرر میشوند؛ ناگفته نماند که میتوان از تعبیر «اسلام آمریکایی» برای دینداری ارثی و از تعبیر «اسلام ناب محمدی» برای دینداری حقیقی نیز استفاده کرد.
✳️از آنجایی که در گذشته، از گسترش دین حقیقی توسط حکومتها ممانعت به عمل میآمد، لذا آن چه از دینداری در جامعه وجود داشت، غالبا -و نه همه- از سنخ دینداری ارثی بود؛ لکن در سالهای اخیر و با استقرار اسلام ناب بر کرسی حاکمیت، عرصه برای گسترش دینداری حقیقی بیش از پیش فراهم شده است.
✅در مقام جمعبندی باید بگوییم به نظر میرسد با توجه به تحولات جاری کشور، شاهد یک پوستاندازی در جامعه دینی هستیم؛ طبق شواهد و قرائن اگرچه دینداری ارثی رو به افول میباشد لکن در دینداری حقیقی شاهد یک روند تصاعدی هستیم؛ جوانان و نوجوانانی که علیرغم فضای سنگین تبلیغاتی، همچنان زیست مومنانه را ترجیح داده و هزینه ناسزاهای مدعیان اخلاق و فرهنگ را به جان میخرند، یکی از شواهد این ادعا هستند؛ به زعم نگارنده اگر این پدیده به خوبی مدیریت شده و تعادل نسبی در میزان ریزش «دینداری ارثی» و رویش «دینداری حقیقی» برقرار شود، میتوان امیدوار بود که برطرف شدن برخی از مشکلات فرهنگی، دور از انتظار و خارج از دسترس نباشد!
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰هیزم فقر برای آتش کفر
✳️گزاره "فقر، کفر میآورد" از جمله گزارههای خوشاقبالی است که از تیغ مهجوریت در امان مانده و مورد استناد قاطبه افراد قرار میگیرد؛ این گزاره یکی از مهمترین دستاویزهای کسانی است که تمایل دارند با ادبیات دینی به مصاف اسلام ناب محمدی بروند لکن به نظر میرسد تفسیر ناقص و نارسای از این گزاره، راه را بر سوءاستفاده بدخواهان از مفاهیم دینی هموار کرده است! بخوانید؛
✳️پایه اصلی استدلال مطرح شده بر معنای نیمهتمامی که از فقر بیان میشود، بنا شده است؛ ابتداییترین معنای فقر که در صفحه ذهن انسان نقش میبندد، همان معنایی است که در کمبود امکانات مادی و رفاهی خلاصه شده است؛ طبق این معنا، فقر در مقابل شکمسیری قرار داشته و انسان فقیر کسی است که توانایی تأمین مخارج مالی خود و خانوادهاش را ندارد؛ اما آیا فقر منحصر در این معناست؟
✳️انحصار فقر به معنایی در مقابل شکمسیری، نمیتواند معنای صحیح و کاملی از فقر تلقی شود؛ معنای صحیح فقر را نه تنها در مقابل شکمسیری بلکه در مقابل مجموع "شکمسیری و چشمسیری" باید جستجو کرد؛ این که حضرت امیر در پاسخ به فرزند بزرگوارشان، امام حسن مجتبی عليهالسلام، فقر را به "حرص و طمع" معنا میکنند(۱) حاکی از همین معنا است که اغلب مورد غفلت قرار میگیرد؛
باید پذیرفت که اگر اهمیت و ارزش چشمسیری بالاتر از شکمسیری نباشد، کمتر از آن هم نیست! واقعیت آن است که میتوان با لقمه نانی -هرچند ساده و اندک- از چاله شکم رهایی یافت ولی چاه حرص انسان را چگونه میتوان پر کرد؟
✳️ در پایان گفتنی است تفسیر درست جمله "فقر، کفر میآورد" را باید با در نظر گرفتن معنای جامع فقر به دست آورد؛ قدر مسلم آن است که برای مبارزه با فقر، ناگزیر از به کارگیری توأمان "خرمن ثروت" و "کاسه قناعت" هستیم؛ وگرنه هیچ گاه غربال ذهن انسان از ثروت بی انتهایی که در او ریخته میشود، سیر نخواهد شد!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
➖➖➖➖➖➖➖
(۱)بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۶۲ [http://noo.rs/JQde8]
🔰مغالطه ترکیب مُفصّل
✳️صحرای پُرخار مجازی، مالامال از دامهای متعددی است که برای به اسارت درآوردن فکر و اندیشه جوامع گسترانیده شده است؛ بدون تردید برای مصونیت از دامهای خدعه و فریب، لازم است که با دیده خِرد و عبرت به حوادث و تحرکات بیگانگان نگریسته شود؛ لذا شناسایی راه و رسم شکارچیان برای درامان ماندن از شکار، ضرورتی انکارناپذیر است؛ در این یادداشت میکوشیم مغالطه پرکاربردی را که از آن با عنوان "مغالطه ترکیب مفصل" یاد میشود، مورد بررسی قرار دهیم.
✳️در این مغالطه، حکمی را که برای تکتک اجزاء به صورت مجزا صحیح است، به مجموع گزارهها نسبت میدهند؛ حال آن که صحت چنین حکمی برای مجموع آنها محل اشکال است؛ برای توضیح بیشتر ناگزیر از بیان مثالی هستیم؛ نسخهای را که یک پزشک برای بیماری تجویز کرده است، در نظر بگیرید؛ فرض کنید "نسخه پزشک" در قله اعتبار علمی و "مواجهه بیمار با نسخه" در قعر پایبندیِ عملی قرار دارد؛ حال با این اوصاف میتوان عدم بهبودی بیمار را به ضعف علمی پزشک و نسخه او نسبت داد؟ پر واضح است که هر کدام از "نسخه پزشک" و "مواجهه بیمار با نسخه" احکام مجزایی دارند که نمیتوان به دیگری سرایت داد.
✳️بروز چنین مغالطهای را در عرصههای مختلفی میتوان مشاهده کرد؛ به عنوان مثال زمانی که "کارآمدی منطق حکمرانی یک نظام" با "کارکرد عوامل اجرایی آن" و یا زمانی که "ارزش و منزلت یک دین" با "اعمال و کردار متدینین" یکی پنداشته شده و حکم واحدی برای آنان صادر میشود، جملگی حکایت از این مغالطه دارد.
✳️در پایان گفتنی است در صورتی که نقد علمی یک اندیشه و گفتمان از توان یک شخص خارج باشد، لاجرم چنگ هوچیگری را به چهره مواردی خواهد انداخت که ناخواسته بر چنته خالی از دانشِ خود صحّه بگذارد.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تازیانه جهالت بر پیکره شریعت
✳️شاید بتوان اوج مظلومیت دین را در اظهارات پوچ و بیمایه افرادی دانست که از حداقلِ اطلاعات دینی بیبهره بوده و در عین حال خود را موظف به سخنپاشی درباره دین میدانند! افرادی که هنر و رسانه را برای تزیین اندیشههای نه چندان متین و مستدل خود به استخدام گرفته و با ادعاهای ظاهرالصلاحی همچون جهانیسازی دین، مفاهیم عمیق دینی را از معنای خود تهی میکنند!
✳️میتوان مدعی شد که تقريبا هیچ موضوعی از مباحث دینی، از تیررس توپخانه تحریفِ این جماعت در امان نمانده و هر کدام، به گونهای مجروح تفسیرهای ناصوابِ عدهای جاهل -و البته گاهی مغرض- گشتهاند؛ مباحثی نظیر آزادی در اسلام، عدالت علوی، جهاد، وحی، معجزه، شفاعت، جبر و اختیار، بهشت و جهنم، زن در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، حکومت اسلامی، ولایت فقیه، تقیّه، انتظار فرج و... از مهمترین مواردی هستند که آماج حملات بهاصطلاح نواندیشان دینی قرار دارند.
✳️پرسشی که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد این است که آیا این افراد قادر هستند در برابر استنباط و خوانش علامه طباطباییها و شهید مطهریها از دین نیز اینچنین قلمفرسایی و ریشجنبانی کنند یا صرفا پهلوانپنبهای هستند که در مصاف با عروسک خودساخته، خودنمایی میکنند؟!
✳️گفتنی است اساس اظهارات این افراد بر پایه تلقّی ناقص و معیوبی است که خود از دین ارائه میدهند و سپس به انتقاد از آن، دست به کار میشوند!
قدّاره انکار و یا تحریف برخی از ضروریات دین توسط این اشخاص، با سوهان سطحینگری تیز میشود؛ لذا افزایش آگاهی عمومی و عقلانیت دینی، در حکم قاتل این تفکر بوده و به منزله سپری است که در برابر تازیانه جهالت این افراد، قرار خواهدگرفت.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تحقیر با روکش تکریم‼️
✳️فردی که پیش از این، عهدهدار بالاترین مقام اجراییِ کشور بوده است، طی اظهاراتی مدعی شده است: "در یک دورهای حتی در مترقیترین نگاه به زن گفته میشد که «مرد از دامن زن به معراج میرود»، اما الان این نگاه وجود دارد که چرا زنان خودشان نباید به معراج بروند و چرا باید فقط به عنوان وسیلهای برای رشد مردان در نظر گرفته شوند و چرا این رشد، در وجوه معنوی، در قالب تصویری مردانه صورتبندی میشود و زنان در این نگاه کجا هستند؟"
✳️قریب به یقین، سخنران که این مطالب را در قالب پرسش مطرح کرده است، بیاطلاع از پاسخهای آن نیست؛ اما به هر دلیلی به تزریق پرسش بسنده کرده است؛ به جهت تکمیل کار ناقص گوینده، چند سطری سیاهه میکنیم؛ بخوانید!
✳️پرسش مذکور بیتوجه به تفاوتهای ذاتی زن و مرد و بر پایه شبیهانگاریِ مسیر معراج آن دو، پدید آمده است!
این مطلب بیشباهت به آن نیست که کسی مدعی شود "قبلا گفته میشد که یک ورزشکار به واسطه تربیت مربی، قهرمان میشود ولی هم اکنون گفته میشود چرا خود مربی به مسابقات قهرمانی نرود؟!"
✳️پرسشی که بیدرنگ به ذهن هر انسان خردمندی خطور خواهد کرد این است که آیا مسیر قهرمانیِ مربی، همان مسیری است که ورزشکار طی میکند؟ اساسا آیا قهرمانی مربی چیزی غیر از قهرمانی ورزشکار است؟ آیا ارزش کار مربی تا این حد تنزل داده میشود که اگر خود در مسابقات شرکت نکند، گویی هیچ اقدام مثبتی انجام نداده است؟ و بالاخره آیا این نگاه تکریم مقام مربی است یا تحقیر آن؟!
✳️به نظر میرسد چارهای جز اذعان به این نکته نیست که همچنان مترقیترین نگاه به زن آن است که "مرد از دامن زن به معراج میرود".
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
پ.ن: مطالعه یادداشت "تازیانه جهالت بر پیکره شریعت" پیشنهاد میشود؛👇👇https://eitaa.com/eghaal/83
🔰قانون "پایستگی خصومت و دشمنی"‼️
✳️بررسی اظهارات و مواضع برخی از فعالان و کنشگران سیاسی، حکایت از آن دارد که عدهای با صرف نظر از آنچه که در تحولات کشور در جریان است، همواره در شمایل یک مخالف ظاهر گشته و هرگونه تغییر و تحولی در روند اداره کشور، در تغییر خصومت و دشمنی آنان بی تاثیر بوده است؛
✳️به نظر میرسد موضعگیری این رسانهها در برابر حوادث و رخدادهای جاری کشور را باید ذیل قانون پایستگی خصومت، به تحلیل نشست؛ مطابق این قانون دشمنی و عداوت با جمهوری اسلامی از بین نمیرود بلکه از صورتی به صورت دیگر و از بهانهای به بهانه دیگر تبدیل میشود!
✳️به بیان نمونهای بپردازیم؛ در سالهای اخیر شاهد تغییر و تحولی در عرصههای داخلی و خارجی بودیم که بسیاری از کشورهای خارجی را به فکر تجدیدنظر در روابط خود با جمهوری اسلامی انداخته و واسطههایی را برای احیای روابط، راهیِ ایران کردهاند؛ برخی بیتوجه به این چرخش سیاسی، خواستار تداوم سیاست پیشین در قبال آن کشورها بوده و سیاست جدید کشور را مورد مذمت قرار میدهند؛ برخی دیگر نیز که زیرکتر هستند، زبان طعن و کنایه را در پیش گرفته و چنین القاء میکنند که "بالأخره فشارهای خارجی منجر به این شد که جمهوری اسلامی از سیاستهای خود عقبنشینی کند!" تکیهگاه اصلی سخنان این دسته آن است که چرخش سیاسی را نه متوجه طرفهای خارجی که متوجه جمهوری اسلامی قلمداد میکنند!
✳️چنین رویکردی در مواجهه با سیاستهای کلان کشور، پدیده تازهای نبوده و سابقه آن به اندازه عمر انقلاب است؛ در طول جنگ تحمیلی که نیاز به وحدت و همدلی برای دفاع از کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشد برخی تردیدافکنی درباره ادامه جنگ را بر عهده گرفته بودند و همینها پس از پذیرش قطعنامه با تغییر نقش خود، مدافع ادامه جنگ شدند!
✳️امام خمینی ره در قسمتی از پیام خود که مناسبت پذیرش قطعنامه صادر کردند این چنین میفرمایند:
"چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبههگیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم میزدند امروز نیز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند؛ و جیرهخواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملیگراهای بیفرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند(۱)." 1367/04/29
✳️لازم به ذکر است که قدر مشترک فعالیت برخی از رسانهها، دشمنی با جمهوری اسلامی است؛ لذا برقراری یا قطع ارتباط با کشورهای خارجی، اهمیت چندانی ندارد! مهم آن است که جمهوری اسلامی بازیگر اصلی این حوادث بوده و باید اقداماتش زیر سوال برود!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
➖➖➖➖➖
(۱)بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/OmCYBsb
🔰ابلاغ یا تبلیغ؟!
✳️شاید در نگاه اول، تفکیک دو مقوله "ابلاغ" و "تبلیغ" بیاهمیت تلقی شود؛ خصوصا آن که در موارد بسیاری این دو واژه به جای هم به کار رفتهاند؛ لکن تفکیک این دو، زمانی اهمیت مییابد که مشخص شود برنامهریزی و اقدام برای هر یک از این موارد، ابزار و روشهای متفاوتی میطلبد و اگر این تفاوتها لحاظ نشود، بازدهی مطلوبی حاصل نخواهد شد؛ برای توضیح تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ، بیان مثالی را مقدمه میکنیم؛
✳️تصور کنید ترمینال مسافربری را برای سفر خود انتخاب کردهاید؛ پس از ورود به ترمینال با صدای رانندههایی مواجه میشوید که هرکدام برای مسافرگیری، مقصد سفر خود را فریاد میزنند؛ قطعا تصدیق میکنید هیچ انسان عاقلی پیدا نمیشود که به خاطر صدای خوب راننده، شیک بودن اتوبوس و... مقصد سفر خود را تغییر دهد بلکه تقريبا همه افراد قبل از ورود به ترمینال مقصد خود را انتخاب کرده و تنها دنبال اتوبوسی هستند که آنها را به مقصد از پیش تعیین شده برساند؛ به نظرتان فریاد راننده، از جنس ابلاغ است یا تبلیغ؟!
با این مقدمه، به بیان تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ میپردازیم:
🔻تبلیغ رساندن به دل است و ابلاغ رساندن به گوش
🔻تبلیغ، تدریجی بوده و در طول زمان حاصل میشود و ابلاغ دفعی بوده و در یک لحظه رخ میدهد
🔻تبلیغ ذائقهسازی است و ابلاغ، ارضای ذائقه
🔻تبلیغ ایجاد تقاضا است و ابلاغ پاسخ به تقاضا
🔻تبلیغ، تشنه کردن است و ابلاغ سیراب کردن
🔻تبلیغ بینش میآفریند و ابلاغ روش میدهد
🔻تبلیغ، استخراج دردهای پنهان است و ابلاغ استخدام روشهای درمان
✳️به مثال ابتدای یادداشت بازگردیم؛ چه مواردی منجر به این میشود که یک شخص، مکان خاصی را برای مسافرت انتخاب کند؟ آیا فریاد یک راننده برای انتخاب مقصد کفایت میکند؟ یا باید زیباییها و جذابیتهای مقصد نیز برای انسانها تبیین شده تا آنان را تحریک به مسافرت کند؟ آژانسهای مسافرتی چگونه عموم مردم را تشویق به مسافرت میکنند؟ و سوال پایانی این که برای سوار کردن انسانها در اتوبوس دینداری چه باید کرد؟!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱
📌این برنامه مربوط به تیر۱۴۰۰ و قبل از روی کار آمدن دولت سیزدهم است.
🆔@eghaal
🔰ریشه دشمنی با حکومت دینی؛ عقلایی یا عقدهگشایی؟؟
1⃣ابتداییترین کار یک طبیب در درمان بیمار، شناخت صحیح بیماری به جهت تجویز نسخه متناسب با آن میباشد؛ اگر دارویی که برای یک بیمار تجویز میشود، سنخیتی با مرض وی نداشته باشد نه تنها منجر به درمان نمیشود چه بسا ممکن است به وخامت وضعیت بیمار نیز بینجامد؛ با این مقدمه در پی یافتن پاسخ برای این پرسش هستیم که چرا عدهای با حکومت دینی و ارزشهای آن، سَر سِتیز دارند؟ آیا سرکشی آنان از هنجارهای حکومت دینی بر پایه استدلالهای منطقی استوار است یا عوامل دیگری منجر به شکلگیری چنین رفتاری شده است؟ بیان حکایتی از ملای رومی ، ما را در یافتن پاسخ این پرسش یاری خواهد کرد؛
2⃣دختری به سن ازدواج رسیده و به دلیل نبود همسری در شأن و منزلت خود، ناگزیر به وصلت با شخص نه چندان موجهی شده بود؛ پدر دختر نیز با این که ناچاری و استیصال فرزندش را درک میکرد، در عین حال به دخترش توصیه کرده بود که به دلیل غیر قابل اعتماد بودن همسرش، از حاملگی پرهیز کند؛ چرا که هر لحظه امکان داشت آن شخص، همسر و فرزندش را رها کرده و آنان را تنها بگذارد؛ دختر نیز این سفارش پدر را از عمق جان پذیرفته و با خود متعهد میشود که از درخواست پدر تخطی نکند؛ ولی علیرغم پیمانی که با خود و پدرش بسته بود پس از مدتی حامله شده و خشم پدر را برمیانگیزد؛ دختر داستان در پاسخ به توبیخ پدر میگوید: "من چگونه میتوانستم خودم را از او برحذر بدارم درحالی که مرد و زن شبیه آتش و پنبه هستند و نمیتوان آن دو را کنار یکدیگر گذاشته و انتظار داشت که پنبه، آتش نگیرد!" پدر که عصبانیتش از این پاسخ، فزونی یافته بود، میگوید: " گفته بودم زمانی که همسرت در اوج شهوت به سر میبَرد، نزدیک او نشده و از او دوری کنی؛ نشانهاش را هم گوشزد کرده و گفته بودم که چشمانش در حالت اوج شهوت، خمار میشود" اما پاسخ دختر این بود که " اگر چشمهای او خمار میشود، چشمهای من هم از شدت شهوت، کور میشود!!"
3⃣واقعیت آن است که تاثیر احساسات بر عقل انسان، انکارناپذیر بوده و تنها "عقل پیامبرانه" هست که تحت تأثیر احساسات مختلف همچون خشم، شهوت، حرص و... قرار نمیگیرد و همچنان مسیر صحیح را میپیماید؛ به ناچار باید پذیرفت که نمیتوان از عموم مردم چنین انتظاری داشت؛ هنگامی که مشاهده میشود برخی بدیهیات عقلی زیر تیغ انکار میرود، راه چاره را باید در جای دیگری جستجو کرد؛ باید از خود پرسید که مگر عقل سالم میتواند حیا و عفاف را کنار گذاشته و هرزگی و بیبندوباری را به عنوان یک ارزش تلقّی کند؟ مگر عقل سالم میتواند چشم خود را بر جنایات یک رژیم ظالم ببندد و به محض پاسخ از طرف مظلوم، نسبت به گسترش جنگ هشدار دهد؟ مگر عقل سالم میتواند در مناقشات بینالمللی همواره جانب دشمن را گرفته و کشور خود را در جایگاه متهم بنشاند؟ مگر عقل سالم میتواند پیشرفتهای کشور خود را انکار کرده و در عین حال برای کشورهای رقیب، پیشرفتتراشی کند؟
پاسخ همه این سؤالات، منفی است.
4⃣جمعبندی کنیم؛ به نظر میرسد مخالفتها با حکومت دینی در اغلب موارد مبتنی بر یک استدلال عقلایی نبوده و ناشی از نوعی عقدهگشایی است که عوارض آن در اشکال مختلف، پدیدار میشود؛ به عنوان مثال کسی که در خانواده از محبت نزدیکان خود محروم است، جبران این خلأ عاطفی را در خیابان و به وسیله خودنمایی جستجو میکند و در صورت ممانعت از این اقدام، به مخالفت با متولیان قانون برمیخیزد؛ کسی که انتظار تصدی پست و مقامی را در کشور داشته و به دلیل عدم صلاحیت، نتوانسته به مقصود خود برسد، تلاش میکند حقد و کینه شخصی خود را پشت انتقادات به ظاهر منطقی پنهان کند؛ کسی که به هرزگی و عیاشی عادت کرده و حکومت دینی را مانع لاابالیگریهای خود میبیند، وضعیت اقتصادی را به نقد میکشد! حال آن که مشکل او در جای دیگری است و...
5⃣و بالأخره کسانی که دغدغه بیان حقایق و واقعیتهای کشور و به عبارتی دغدغه جهاد تبیین دارند، شایسته است به این نکته توجه کنند که ضرورت تغذیه عاطفی اگر بیشتر از تغذیه عقلی نباشد، قطعا کمتر نیست.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal