eitaa logo
احسان سعدی | بساط فقیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
395 ویدیو
76 فایل
بگذار هرکه خواست فقیر کسی شود مارا چه کار با دگران؟ ما فقط حسیـن! ادمین هماهنگی و دعوت جهت مراسمات آیینی: @Saadi_invite
مشاهده در ایتا
دانلود
توی هزارتا کانال عضوه، هزارتا طرح از این‌ور و اون‌ور برداشته که فکر متربّی‌هاش رو راه بندازه، غافل ازینکه با این مصرف‌گرایی و روحیه تقلید محضی که پیدا کرده دربِ تنور فکر خودش رو بسته و پلمب کرده! عزیزم باش. رونویسی، ذهنت رو تعطیل میکنه. خودت باش! یک کار کن اما تولید‌ ملی خودت... وابسته شدی خبر نداری!!!! تولیدِ مشترکِ این و آن بودن، چه لذتی دارد که رهایش نمیکنی؟ خودت کوووو؟ @ehsanSaadi
‌ ✍ جز زیبایی ندیدم | استقبال! شب اعلام کرده بودیم مشق خادمی مادر. صبحش تا رسیدم مدرسه، اول رفتم سر کلاس‌ها و گفتم کاملا اختیاری کسانی که دوست دارن بیان نوکری کنن برای مادر سادات، زنگ خورد بیایند دفترم! هنوز زنگ‌نخورده، سر و کلّه‌ی چندتا از دانش‌آموزای کلاس هشتمی سبز شد و گفتن: آقا اجازه؟ بیاییم داخل برای موکب؟ گفتمشون: نه! صبر کنید. زنگ نخورده هنوز. دو سه دقیقه بعد که زنگ خورد، شبیه باز کردن سد، موج بچه‌های مدرسه سرازیر شد توی دفتر! خوشحالیم رو از این محبت‌ و حلال‌زادگی‌شون پوشوندم‌... جز زیبایی ندیدم اونجایی که مثلا از دو تا از کلاس‌ها، فقط دو سه‌تاشون نیومده بودن و باقی به انتخاب خودشون اومده بودن به مادر خدمت کنن! با خنده گفتمشون شما اگر بخواهید موکب بزنید، پس کی پذیرایی بشه؟ یکی گفت: آقا خب انتخاب کنید و بقیه رو حذف کنین و بفرستین بِرَن. گفتم: نه! بنده حق ندارم از درِ این خونه کسی رو حذف کنم و بفرستم بره! همه باشید و بمانید. دلم سوخت... که این جمع شدن درب خانه کجا و اون جمع شدن درب خانه‌ی فاطمه! جاتون خالی بود شیر پاک‌خورده‌ها. پوستر بالای متن رو ببین. نوشته بودیم: این خدمت است حال آنکه باطناً اختیاری نیست‌... و @ehsanSaadi
اگر تابلوی مدرسه‌‌ای رو بردارن، جاش تابلوی دیگه‌ای بزنن که : ⚠️ احتیاط! نسلی در حال ساخته شدن است. معلم‌ها مشغول کارند... چقدر قابل باوره؟ @ehsanSaadi
این نگاه چقدر در مهم است: نظارت لازم، اما دخالت ممنوع! ✓ بقیه‌اش رو از مرحوم آیت‌الله حائری بخونید: «مثلا یک معلم کارش این است که شبهه‌هایی را که شاگردان میشنوند و مطرح میکنند جواب میدهد. [دخالت] یک معلم دیگر هم هیچ شبهه‌ای را مستقیم مطرح نمیکند؛ بلکه با بچه‌ها صحبت [معاشرت] میکند تا قوت [ایمان] پیدا کنند و هرکس شبهه‌ای مطرح کرد، خود بچه‌ها بتوانند جواب آن‌را بدهند. [نظارت] این تربیت دومی شبیه تربیت انبیا است. انبیا ، انسان‌های رافعِ شبهه تربیت میکنند. آن‌ها دوست دارند که خود شخص بتواند شبهات را جواب بدهد.» و @ehsanSaadi
‌ از قشنگیای اینه که وسط یه اجرای مفصل ، یهو می‌بینی شاگردات جلوت سبز میشن و حسابی انرژی می‌گیری! ✓ در حاشیه اجرای یادواره شهدای امشب کنار چندتا از شاگردها... باقی‌شون توی عکس نیستن @ehsanSaadi
‌ ✍ | کمِ بسیار! توی حیاط مدرسه بودم که با لباس ورزشیش دوید و اومد پیشم. ابتدای زنگ ورزششون بود... خودش هم حسابی پر جنب و جوش! از باقی بچه‌ها جُدام کرد و آروم با یه خواهشی گفت: آقا میشه بریم با هم بیرون مدرسه؟ گفتم چطور؟ گفت: کردم کیک و آبمیوه‌ام رو بدم به یه تهیدستی! بهش گفتم: بله بریم. نفهمیدم چطور رفت توی کلاسشون و سر کیفش، که تا برگشتم سمت درب مدرسه، کیک و آبمیوه‌ای که فکر کنم تغذیه‌اش بود رو آورده بود و ایستاده بود کنارم. فوری و بی‌معطلی! رفتیم. اخلاصش حس میشد! پیرزن تهیدستی که یک کوچه پایین‌تر از مدرسه نشسته بود رو دیدیم... سعی کردم بقیه‌اش رو نبینم و یواشکی فاصله گرفتم... بی‌تشکر یا تشویقی! @ehsanSaadi
کاری که بر دوش معلّم است، یکی از بزرگترین کارهایی است که بشر میتواند انجام دهد. او مهمترین است؛ انسان فرزانه و آگاه و کارآمد. مقام معظم رهبری ، ۸۳/۲/۱۲ و @ehsanSaadi
وسط میدان، معلّم است! این ارزش افزوده معلّم [ یعنی تربیت نوجوان ] ، قابل مقایسه با ارزش افزوده تولید هیچ مصنوع و هیچ شیء دیگری نیست! حتی اگر ما از خاک طلا بسازیم. ارزش کار معلّم از آن بالاتر است. اگر انرژی هسته‌ای به‌وجود بیاوریم، ارزش کار معلّم از آن بالاتر است. شما انسان تربیت می‌کنید! مقام معظم رهبری ، ۸۶/۲/۱۲ و @ehsanSaadi
‌ ✍ | رونمایی ما فکر میکنیم عامه مردم همان خوراک خبری که ما می‌بینیم و مطلع میشویم را مصرف میکنند! اما بعد، از کمیِ بصیرت آن‌ها به ستوه می‌آییم! فردای شهادت بعد از تدریس درس، قاب عکس یحیی رو که همراه داشتم روی میز گذاشتم. کمی که کنجکاوی بچه‌ها کم شد، گفتم کاغذی بردارید و برای صاحب این عکس احساستان را بنویسید یا اصلا ماجرا را تعریف کنید. با اینکه خبر را شنیده بودند، اما کلیپ معروف نحوه رشادت و شهادت یحیی را ندیده بودند. - همان کلیپی که فکر میکنیم عالم و آدم دیده‌اند و تاثیر گرفته‌اند! - کلیپ را مجدد پخش کردم. بچه‌ها دعوا داشتند که ردیف‌های جلویی بنشینند تا لحظه‌ای از کلیپ از دستشان نرود؛ حتی آنهایی که معمولا ارتباط چندانی با این مسائل برقرار نمیکنند! اول فکر نمیکردم که این تصمیم -که فقط ۱۰ دقیقه پایانی کلاس را گرفته- اینقدر مورد اقبال قرار بگیرد و بدون هیچ مشوقی مثل دریافت نمره یا جایزه، طوفانی از جوهر بر سفیدی کاغذها ایجاد کند! دلشان پر بود. معلوم بود. همانجا به ذهنم رسید که کار خاص‌تری با این ابراز احساسات مقدس کنم. سه چهار نفر از بچه‌های کلاس را صدا کردم و گفتم نفری چند کاغذ از نوشته‌های همکلاسی‌هاتان بردارید و کمکم کنید تا زودتر تایپ شوند. عصر نشده، تقریبا همه نوشته‌ها تایپ و تحویل داده شد. طراحی جلد و صفحه‌ هم که کامل شده بود و خیلی زود، شاید اولین کتاب چاپ شده برای شهادت آماده چاپ شد! فردای آن روز، کسی باور نمیکرد که زیر پارچه‌ی کشیده‌شده بر تابلو و سه‌پایه، طرح جلد کتاب کلاس نهمی‌ها باشد که رونمایی می‌شود! @sarayeHekmat
51.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 📞 چند روز پیش : ارتباط تلفنی زنده با ویژه‌برنامه مقاومت شبکه خوزستان در رابطه با طرح اختــصاص تمام سود فروش بوفه مدرسه‌ به مردم مقاومت و @ehsanSaadi
| سلامِ صبح سلام صبح دوشنبه‌های مدرسه، با قرائت جمعی زیارت آل یاسین، در این روزگار غربت و غیبت ، واقعا حال دل خیلی از ما رو خوب می‌کنه! تقریبا از همون فراز اول که میخونیم: "سلام علی آل یاسین" صدای بچه‌ها بلند میشه به همراهی و زمزمه! انگار نه انگار ساعت حوالی ۷ صبحه و این بچه‌ها همون بچه‌هایی بودند که چند دقیقه قبل، به زور پدر و مادرشون بیدار شدند. اینقدر این همراهی بچه‌ها پررنگه که گاهی اجازه نفس گرفتن هم نمیدن! تا میخوای نفس بگیری و ادامه بدی خوندن رو، می‌بینی یکی دو کلمه عقب افتادی... نه سیستم صوتی داره برنامه و نه دکوری. فقط یه تعداد زیارت آل یاسین پرس شده که تعدادشون از تعداد شرکت‌کننده‌ها کمتره! البته عمدی. چون به نظر اینطوری که با هم میخونن، دلها نزدیکتر میشه. معمولا پنج دقیقه‌ای هم یکی دو فراز از زیارت رو ترجمه می‌کنیم و بعد متن زیارت رو میخونیم. زیارت ! امروز دعا که تموم شد، مثل همیشه بدون هیچ اضافه و حاشیه‌ای، گفتم صلوات بفرستید و پا شدم از بین بچه‌ها خارج شم. یکی از کلاس هفتمی‌های امروزی مدرسه‌مون اومد پیشم و گفت: آقا میتونم این برگه پرس شده زیارت رو ببرم، بخونیم توی خونه؟ بهش گفتم: نه! برای استفاده دانش‌آموزها توی مدرسه‌است. هنوز توی فکرشم... واقعا از اعجازِ اکسیرِ یاد چقدر بهره می‌بریم؟ @ehsansaadi
| چراغ خاموش ده دقیقه‌ای از طلوع آفتاب زمستانی شهر گذشته بود که وارد مدرسه شدم. مثل همیشه از کنار آشپزخانه مدرسه که رد شدم، دیدم مسئول آشپزخانه‌ی مدرسه در تاریکی و بدون چراغ مشغول جوشاندن آب و دم کردن چای شده. پرسیدم: چرا چراغ خاموش؟ چراغ رو برداشت و گفت سوخته! یکی از دانش‌آموزان کلاس نهمی تا شنید، دوید و چراغ رو برداشت و برد. هنوز ده دقیقه‌ای نگذشته بود و ساعت صبحگاه هم نرسیده بود که چراغ سوخته با فشردن کلیدش روشن شد. تعمیر شده بود. هفت و نیم صبح! از بچه‌های باعرضه و کاربلد خوشم می‌آید! از نوجوون‌هایی که گلیمشون رو خودشون از آب بیرون می‌کشند... راستی مسئولیت‌های مدرسه‌ی ما، مثل همین مسئولیت آشپزخانه به‌دست خود دانش‌آموزهاست. تمام سال. آن هم واقعی! مثلا مدرسه عمدا سرایدار ندارد‌. سالهاست. ما بچه‌های کاربلد را دوست داریم و کاربلدی نتیجه‌ی ریسک‌پذیری و میدان دادن است؛ نه نشستن و حرف زدنِ خالی و مکرر! و @ehsanSaadi