#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#شهادت
تنها نشسته است و دلش غرق ماتم است
قربان آن دو چشم که سرشار شبنم است
سر را درون حجره به زانو گرفته است
داغ پدر برای پسر داغ اعظم است
قربان آن سری که به دیوار غربت است
قربان آن دلی که درونش محرم است
قربان آن امام ، ز وقتی امام شد
دشمن زیاد دارد و یاران او کم است
در «سر من رای» به بلا گشته مبتلا
این «ساء من رای» ست زمینی که پر غم است
روز شهادت پدر صاحب الزمان
روز عزای اشرف اولاد آدم است
در این عزا خود زهراست نوحه خوان
گریه کنش علی و میاندار خاتم است
جبریل گشته سینه زن بزم روضه اش
اوضاع عرش خدا نیز در هم است
#سید_حسن_رستگار
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
عدد ابجد زینب به همه ثابت کرد
شصت و نه روز عزاداری ما حکمت داشت
#محسن_قاسمی
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
شهی که بگذرد از نُه سپهر افسرِ او
اگر غلامِ علی نیست خاک بر سر او
علی عادل والا، امیرِ عرش جناب
که هست خسروِ خاور، کمینه چاکرِ او هم
در مدینه علم، آن که از کمالِ شرف
فتاده اند سران همچو خاک بر درِ او
ز قید خسروی هر دو کون آزادست
کسی که از دل و جان شد غلامِ قنبر او
محبّت شهِ مردان مجو زِ بی پدری
که دستِ غیر گرفته ست پای مادرِ او
شها غلامِ تو بیرم گر از محبّتِ تو
شده ست سلطنتِ ظاهری میسّر او
ولی به خاک درت چون رُخ نیاز نسود
از آن چه سود که بر چرخ سود افسرِ او
بیرمخان هندی
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
شعر مدح امیرالمونین
اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید
که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید
علی را گر که بردارند ازبین شهادت ها
صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید
نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم
یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید
چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش
صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید
همینگونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش
نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید
دهانم بازشد ذکر علی سوزاند دنیا را
به جز آتش که از آتشفشان بیرون نمی آید
شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش
به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید
نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا
بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید
به لطف صاحبم راضی ام اینگونه ، که ازخانه؛
سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی آید
چه زحمت می کشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن؛
نخواهد حیدر کرار جان بیرون نمی آید
مهدی رحیمی
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
#سالروز_ازدواج_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیهما
#پیامبر
#حضرت_خدیجه
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکندند
ولی ، کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود
ولی نزد پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را یاوری می کرد
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
لبالب بود از قران و آن روزی که مادر شد
به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد کاش او آنروز را می دید
که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل فریاد یا زهرا به لب آورد
به یاد خاطراتی که مروری گریه آور داشت
.
.
.
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه، ای کاش مادر داشت...
سالروز ازدواج آسمانی پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه ام المؤمنين (س) مبارک
#مجید_تال
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
بسم الله الرحمن الرحیم
زهراآفرین
از همان آغاز، چشم آسمانها و زمین
تا ابد دیگر نمیبیند زنی را اینچنین
بهترینهای دوعالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترینها بهترین
در همان عصری که اهلشهر با شک کافرند
او به آیین محمد رومیآرد با یقین
همردیف هاجر و آسیه و مریم شدهست
هر زنی از توشهی اخلاقاو شد خوشهچین
گوهری مانند او شد زینت بیتُالنَّبی
غبطهی اینخانهرا خورده اگر عرش برین
تکیهگاهش شد خدیجه، ذوالفقارش شد علی
سرنخواهد داد پیغمبر دم: «هَل مِن مُعین»
میوهی خوب از درخت خوب حاصل میشود
پس فقط دامان پاک اوست زهراآفرین
«چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست»
غیر او بر دیگران عنوان؛ «اُمُالمُومِنین»
از تمام خواستگارانت اگر رد میشوی
دلخوشی که عاقبت سهم محمد میشوی
پس خدا بخشید در عالم پیمبر را به تو
بهترین بودی و بخشید از تو بهتر را به تو
شد همه دارایی تو خرج راه دین حق
در عوض داده خدا چندین برابر را به تو
دخترت زهرای مرضیهست، دامادت علیست
لایقش بودی که داده این دو گوهر را به تو
تو همان سرچشمهی خیر کثیر عالمی
داد ازاینرو چشمهی جوشان کوثر را به تو
تا ابد ذریّهی سادات از نسل تواند
چون عطا کرده خدایت قوم برتر را به تو
از ارادتمندهای توست جبریل امین
میرساند تا سلام حیّ داور را به تو
از همه سبقت گرفتی در صراط مستقیم
هدیه داده ربِّ اعلی اوج باور را به تو
در قیامت چونکه کار خلق دست فاطمهست
میسپارد اختیار روز محشر را به تو
شک ندارم در قیامت هم قیامت میکنی
دوستان اهلبیتت را شفاعت میکنی
شد خدیجه مادر اسلام و دختر فاطمه
جان زهرا شد نبی، جان پیمبر فاطمه
نام زهرا میدرخشد در میان اهلبیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلام حق که با «هُم فاطِمَه» آغاز شد
در میان پنجتن هم بوده محور فاطمه
در بهای آفرینش از نبی و از علی
با «حدیث قدسی لولاک» شد سر فاطمه
هردو یکروحاند اما در دوتن، با اینحساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن با مرتضی و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان میدهد
خطبهخوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هرکه در راه خدیجه یکقدم برداشتهست
پاسخش را میدهد چندین برابر فاطمه
مادر زهرا شدن کار کسی غیر از تو نیست
خیر، معنایی ندارد هرکجا خیر از تو نیست
شان تو یکروز در عالم هویدا میشود
آن زمان که دخترت امابیها میشود
در جهان جاهلیها زندگانی رسول
با حضور گرم تو بسیار زیبا میشود
شمّهای از شان تو این است که در نشر دین
ثروت تو همردیف تیغ مولا میشود
مریم عذرا اگر آورده دنیا یکمسیح
هرکدام از خاندانت یک مسیحا میشود
با تو حتی میشود شعب ابیطالب بهشت
بیتو عامالحزن ما، هر سال دنیا میشود
دوستداران تو جزء برترین زنها شدند
هرکه با تو دشمنی دارد «حمیرا» میشود
ای پناه و تکیهگاه خستگیهای نبی
میروی و دخترت بعد از تو تنها میشود
بیکفن بودن فقط سهم حسین فاطمهست
پس کفن سهمیهات از عرشاعلی میشود
سهم زهرا از جهان بعد از تو تنها آه شد
عمر یاس پرپرت بیباغبان کوتاه شد...
#مجتبی_خرسندی
#پیامبر_اکرم
#حضرت_خدیجه_سلاماللهعلیها
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
#استوری | #تاریخ_نگار
نگاهی به مناسبتهای دوازدهم ربیع الاول؛
از ورود پیامبر به مدینه تا سقوط بنی امیه!
۲۶ شهریور ۱۴۰۳