eitaa logo
معارف اعتقادی
2.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
475 فایل
✅ متعلق به موسسه فرهنگی اعتقادی احیاء. #تبیین_معارف_اعتقادی #پاسخ_به_شبهات_اعتقادی #نقد_فرقه‌های_انحرافی @Alizamani110 پاسخ به شبهات 🔹️ 🔹️ تبلیغ و‌ تبادل @Haghgoo_110313 🔹️مدیریت @sadid20
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ حوادثی که پس از رحلت پیامبراکرم(ص) رخا نمود و شماری خاص از یاران آن حضرت، مسئله و جانشینی پیامبراکرم به عنوان یک را با تخت و تاج شاهی به اشتباه گرفته و خود را برای ربودن امتیاز شاهی محقّ دانستند و مسیر امت اسلامی را نه برای یک دهه و سده، بلکه برای تاریخی پردامنه تا فراخنای قیامت از جاده مستقیم منحرف ساختند، چنان نبود که برای پیامبر(ص) یا صاحبان سرّ ایشان هم‌چون فاطمه، که به هنگام ولادت حسین(ع) از جفای امت بر او و شهادتش مطلع شد، شناخته‌شده نباشد. شاید راز ناآرامی‌ها و گریه‌های شدید فاطمه به هنگام احتضار پیامبر(ع) و سپس شادی پس از اطلاع‌یافتن از مرگ زودهنگام خود، همین نکته بوده است. به هر روی، فاطمه به فاصله چند روزی پس از وفات پیامبراکرم(ص)، نامهربانی‌ها و بلکه عداوت‌ها و بسیاری را که برای چنین روزهایی ساعت‌شماری می‌کردند، با تمام وجود خود شاهد شد. از سویی در خلافت را به ابوبکر سپردند، از سویی دیگر را مصادره کردند و از دیگر سو چنان حلقه محاصره علیه اهل‌بیت را روز به روز تنگ‌تر کردند که اهل خانه و سایر صحابۀ متحصّن را به آتش‌زدن خانه تهدید کردند و سرانجام با زور سرنیزه از امام‌علی(ع) بیعت گرفتند. آیا پس از رحلت پیامبر(ع)، می‌تواند متأثر از این حوادث نباشد؟! درست به همین خاطر است که امام‌علی پس از ، بر سر قبر او خطاب به پیامبراکرم(ع) چنین فرمود: ای رسول‌خدا، بزودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت چگونه برای دست به دست هم دادند. پس بسیار از او سؤال کن و از حقیقت حال از او بپرس... ای رسول‌خدا، در محضر خداوند دخترت پنهانی دفن می‌شود، حقش نابود می‌‌گردد و از ارثش بازداشته می‌شود و این در حالی است که دوران شما طولانی نشده و نام شما از یادها نرفته است. به استناد منابع روایی و تاریخی صدیقه طاهره(ع) به صورت آشکار دربارۀ دو مسئله با دستگاه خلافت و به ویژه در برابر ابوبکر به مخالفت و اعتراض پرداخت؛ نخست دربارۀ و دوم دربارۀ . دربارۀ اعتراض ایشان به غصب خلافت می‌توان به روایتی از امام‌باقر و امام‌صادق(علیهما السلام) اشاره کرد که فرمودند: پس از رخدادهایی که خلفا ایجاد کردند، روزی فاطمه(س) گریبان عمر را گرفت و به سوی خود کشید و آن‌گاه گفت: ای پسر خطاب، بدان به خدا سوگند، اگر نبود که من از رسیدن بلا بر بی‌گناهان بیم داشتم، می‌دانستی که من خدا را سوگند می‌دادم و او را در اجابت دعایم سریع می‌یافتم. چنین برخورد شجاعانۀ آن حضرت در برابر عمر، حکایت از آن دارد که ایشان به خوبی از نقش هدایت‌گری عمر در ماجرای سقیفه خبر داشت. از این روایت نیز می‌توان به جایگاه معنوی فاطمه(س) در نزد خداوند از زبان خود ایشان پی برد. در روایت دیگر از زبان ام‌‌سلمه، اعتراض ایشان نسبت به مسئله خلافت با صراحت بیشتری انعکاس یافته است. روایت این است: نزد فاطمه رفتم و پرسیدم: شب را چگونه سپری کردی ای دختر رسول‌خدا؟ فاطمه در پاسخ گفت: با اندوه روزم را آغاز کردم. پیامبر(ص) از دنیا رفته، به او ظلم شده، به خانواده او بی‌حرمتی شده و پیشوایی امّت به دست کسانی افتاده که نه در قرآن از آنان نامی برده شده و نه در سنّت پیامبر(ص) یادی از آنان به میان آمده است. باری، کینه‌های بَدر و اُحد بر دل‌های منافقان آشکار شده است. از این روایت سه نکتۀ اساسی قابل استفاده است: 1. در این روایت حزن، اندوه و تالّم فاطمه(س) نسبت به شرایط زمانه و به خاطر ستم به وصیّ پیامبر و بی‌حرمتی به خانوادۀ آن حضرت، به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. 2. فاطمه صدیقه(ع) در این روایت تصریحا کرده که پیشوایی امت پس از پیامبر(ص) به‌دست کسانی افتاده که در قرآن و سنت نبوی یادی از آنان نشده است. این سخن به آشکاری تمام، به فقدان شایستگی خلفا برای احراز مقام خلافت دلالت دارد. 3. عبارت: «کینه‌های بَدر و اُحد بر دل‌های منافقان آشکار شده است»، معانی زیادی را در بردارد و پرده از اسرار زیادی از تاریخ اسلام برمی‌دارد. در برخی دیگر از روایات، حضرت امیر(ع)، زبیر و گروهی دیگر در خانه فاطمه(س) در اعتراض به غصب خلافت گزارش شده است. اعتراض و احتجاج صديقه طاهره(ع) با خليفه اول بر سر غصب فدک، دومین مورد از موارد اعتراض آن بانو به دستگاه خلافت است که تاریخ برای ما بازگو کرده است. ابوبکر با استناد به که تنها خود آن را از پيامبر نقل کرد، یعنی روایت: «لا نورث ما تركنا صدقة» فدک را از حضرت زهرا تصاحب کرد و به بيت‌المال ملحق نمود. صدّيقه طاهره با شجاعت بی‌نظیر و با استناد به آياتي از قرآن کریم که از احاطه علمی ایشان به قرآن حکایت دارد، به مناظره با ابوبکر پرداخت. بخشی از گفتار ایشان چنین است:
اي پسر ابي‌قحافه! آيا در قرآن آمده است كه تو از پدرت ارث مي‌بري، اما من از پدرم ارث نمي‌برم؟! ادعاي زشتي كردي! آيا عمداً كتاب خدا را رها كرده و آن را به پشت سر خود افكنده‌ايد؟ آيا خداوند نمي‌فرمايد:((وَ وَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ)) و در آن‌جا كه داستان يحيي‌بن‌زكريا را بازگو مي‌كند، نمي‌فرمايد:((فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْک وَلِيا يرِثُنِي وَ يرِثُ مِنْ آلِ‌يعْقُوبَ)) و آيا نفرمود:((وَأُوْلُوالْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ فِي کتَابِ‌اللَّهِ)) و آيا نفرمود:((يوصِيکمْ اللَّهُ فِي أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيينِ)) و در جاي ديگر نفرمود:((إِنْ تَرَک خَيرًا الْوَصِيةُ لِلْوَالِدَينِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ)) کوبندگی این سخنان و قدرت آن را زمانی می‌توان دریافت که تصور کنیم فاطمه(س) در حالی که کمتر از بیست سال دارد، در برابر کسی این چنین او را مخاطب ساخته و زشتی رفتار و مخالفت عامدانۀ او با قرآن را به او گوش‌زد نموده است، که اینک بر اریکه قدرت نشسته و با و ، بیشتر صحابه و مسلمانان را به بیعت با خود وادار ساخته است. در روایتی دیگر چنین آمده است: صدقةبن‌مسلم از امام‌صادق(ع) پرسید: چه کسی شهادت داد که فاطمه از پدرش ارث نمی‌برد؟ امام فرمود: ، و مردی از عرب به نام اوس بن حدثان. آنان با شهادتشان نزد ابوبکر، باعث محروم‌شدن فاطمه(س) از میراث پدرش شدند. از روایت ذیل به‌دست می‌آید که اهل‌بیت(ع) سال‌ها پس از ماجرای فدک نیز هم‌چنان بر به خود تأکید داشتند: روزی امام‌کاظم نزد مهدی عباسی آمد و دید که او مظالم را بازمی‌گرداند. امام به او فرمود: چرا حق ما را برنمی‌گردانی. مهدی پرسید: کدام حق؟ امام به او توضیح داد که . افزون بر روایات اهل‌بیت(ع) در برخی از روایات صحابه و تابعان نیز اعتراض‌های فاطمه(س)‌ نسبت به ماجرای فدک منعکس شده است؛ برای مثال عایشه نقل می‌کند: فاطمه(س) و عباس نزد ابوبکر آمده و از او میراث خود از رسول‌خدا در فدک و خیبر را درخواست کردند، اما ابوبکر گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم و میراث پیامبر صدقه است. در روایت دیگر ابوالطفیل چنین نقل می‌کند: «پس از رحلت پیامبر، فاطمه(س) نزد ابوبکر آمد و از او سهم خود از میراث نبوی را درخواست کرد، اما ابوبکر مخالفت کرد.» در روایت دیگر به نقل از عایشه پس از انعکاس مطالب پیشین، چنین آمده است: «فاطمه(س) خشمگین شد و با ابوبکر قهر کرد و این قهر و ناراحتی تا زمان وفات او استمرار داشت.» بر اساس همین تلخ‌کامی‌ها صدیقه طاهره در روزهای آخر حیات خود افزون بر خلفا، تمایلی به عیادت مردان و زنان صحابه از خود نشان نداد. وجود این دست از روایات در معتبرترین جوامع حدیثی اهل‌سنت، نظیر صحیح بخاری افزون بر منابع حدیثی شیعه، می‌تواند به عنوان شواهدی محکم و معتبر در بازشناساندن اسرار تاریخ اسلام به کار آیند و نشان دهند که تا چه اندازه صدیقه طاهره(ع) از شرایط دوران پس از ارتحال رسول‌اکرم(ص) متأثر بوده است. برگرفته از کتاب اثر استاد علی نصیری eitaa.com/alinasirigilani https://chat.whatsapp.com/HBCIiMqqvOtIl4afxpDcHN www.maref.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها: اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
✍️ فرا رسیدن نهم دی ماه، سالروز حضور تاریخی ملت بابصیرت ایران اسلامی در راهپیمایی دشمن شکن حمایت از ولایت و آرمان های جمهوری اسلامی، بر حماسه سازان غیور و مردمی انقلاب، گرامی باد. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش 🌷🌷🌷 ❓مراد از این جمله «لله الشفاعة جمیعا»؛ (شفاعت مخصوص خداست) چیست؟ پاسخ : 📌منظور از اینکه شفاعت براى خداست این نیست که خداوند نزد کسى شفاعت کند؛ زیرا، بالاتر از خداوند کسی نیست که خدا نزد او شفاعت کند. بلکه مراد این است که امر شفاعت به دست اوست و بدون اذن خدا هیچ کس حق شفاعت ندارد. اصل این مطلب اساساً صحیح است. از آیات قرآنى نیز همین مطلب استفاده مى شود؛ مثل این آیه شریفه: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلّا بِإِذْنِهِ» (۱)؛ (کیست که در نزد او، جز به فرمانش شفاعت کند؟!) این مطلب که شفاعت فعل خداست و به همین دلیل در خواست چنین فعلى از غیر خدا شرک است، یعنى چه؟ ◀️اگر منظور این است که ما به غیر خدا بگوئیم: این فعل را تو بدون این که از خدا نیرو بگیرى و خدا به تو قوت داده باشد براى ما انجام بده، مثلاً در همین مسأله شفاعت، ما از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بخواهیم که ما را شفاعت کند، ولى اصلاً کارى با اذن خدا نداشته باشیم، یا با این اعتقاد که و لو خدا اذن ندهد یا حتى نهى کند، ما را شفاعت کند. یا از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بخواهیم که فعلى براى ما در این دنیا یا در جهان آخرت انجام دهد بدون این که از خداوند نیرو و قدرت بگیرد، این بدون شک شرک خواهد بود و اختصاص به پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و یا شفاعت هم ندارد. در همه افعال و همه اشخاص این نوع درخواست شرک مى باشد؛ امّا کدام مسلمان است که این گونه از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در خواست کند؟ مگر ما وقتى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) یا امام حاجت مى خواهیم یا طلب شفاعت مى کنیم چنین اعتقادى داریم؟ اگر این اعتقاد را داشته باشیم که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بدون اینکه خدا به او اذن و قدرت و توانى بدهد، قادر است شفا بدهد این شرک است، اما واقعاً اگر از شخص عوامى بپرسیم که حضرت ابوالفضل(علیه السلام) چطور فرزندت را شفا می دهد؟ مسلّما خواهد گفت: از خدا مى خواهد و خدا شفایش می دهد و یا ممکن است بگوید: خداوند بدو چنین قدرتى داده است. (۱). سوره بقره، آیه ۲۵۵. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درگاه مجازی نشست(به عنوان میهمان کلیک کنید)👇👇 https://www.skyroom.online/ch/bonyadamin/neshasthayehya
لطفا کانال را به سایرین معرفی فرمایید. 🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam https://telegram.me/ehyakalam https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d