🟣👈 بزرگتر از دنیا
🎤👈 حاج آقا حیدری
💠 روزی طلبهای از استاد صفایی رحمة الله علیه پرسید: چه کنیم تا دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد؟
💠 گفتند: باید از دنیا بزرگتر شوی، آن وقت راحت می شوی. چنانکه وقتی کوچک و کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی.
💠 ولی حالا که بزرگتر شدهای دیگر در آن دنیا نمیگنجی و به بچههای کنونی میخندی و از اسارتشان در شگفتی.
📚 مشهور آسمان، ص ۲۱۹
استاد علی صفایی(عین صاد)
وصیت.mp3
10.04M
تزاحم دعوت خدا و شیطان
🎙وصیت استاد علی صفایی به فرزندش
استاد علی صفایی(عین صاد)
نعمتها.MP3
642.6K
نعمت ها را چکار کردی؟
🎙صدای استاد علی صفایی
استاد علی صفایی(عین صاد)
🔰خسارتها
♻️اين خريدارها چيزى ندارند. چيزى به من ندادهاند و چيزى به من باز نمىگردانند و اگر لذت مىبرم به خاطر اين است كه نمىدانم چه از دست دادهام. درست مثل آن پيرزال كه بشقاب عتيقه را با يك دست بشقاب گلى رنگ مبادله كرده بود و خوشحال بود و لذت مىبرد، غافل از آن كه با همان بشقاب مىتوانست صدهزار تا از همينها را يكجا بخرد و درست مثل آن كودك كه اسكناس صدتومانى را با ده تا كاكائو عوض مىكند و زود در مىرود كه نكند طرف پشيمان شود و معامله را به هم بزند.
♻️ما امروز خوشحاليم كه خودمان را دادهايم و چند بارك اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشين و چند تا فلان و بهمان گرفتهايم و فرار هم مىكنيم كه نكند طرف معامله را به هم بزند.
غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند. و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظهى ما نيست. چه مىگويم، نه اينها كه تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمين و حتى تمام بهشت قيمت يك لحظهى ما نيست. ما در يك لحظه مىتوانستيم بيش از زمين و بيش از بهشت بدست بياوريم. مىتوانيم به رضوان و لقاء دست بيابيم، كه: «رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ».١ اما در يك عمر به پشيزى قانع شدهايم و خوشحال هم هستيم. درست مثل اينكه طبيبى كه در هر ساعت، هزار تومان مىتواند بدست بياورد، يك سالش را به صد كيلو ذرت بفروشد، زهى زهى تجارت.
📚رشد، صفحه 38
استاد علی صفایی(عین صاد)
🔅#شناخت عظمت انسان ، شناخت ارتباط انسان با #جهان_قانونمند و با جامعه مرتبط را #اسلام گویند. با این دو بینش دیگر نمی توانی سر در لاک و ولنگار باشی ، نمی توانی بی حساب بودن ها را تحمل کنی ،که در یک جامعه مرتبط زندگی میکنیم ، در یک کشتی و جامعه ای هستی که نمیتوانی در اتاقت را ببندی و از آنچه بیرون تو میگذرد چشم بپوشی ؛
🔅چون هنگامی که آنها دیوار های #کشتی را #سوراخ می کنند حتی اگر تو اتاق خودت را هم خوب نگهداری کنی ، ولی در اتاق خوب خودت ، #غرق خواهی شد و به دیدار مرگ خواهی شتافت. چرا که تو در رابطه هستی و در این ارتباط نمی توانی بی تفاوت بمانی و چشم بر هم بگذاری.
علی صفایی حائری (عین، صاد ) ، حرکت ، ص ۱۲۱ ، ۱۲۲.
استاد علی صفایی(عین صاد)
🟣👈 هماهنگ با نظام هستی
🔶 هنگامى كه كاروان نينوا به سمت مرگ مىآمد، أبا عبداللَّه علیه السلام در يكى از شبها بيدار شدند و به علىاكبر علیه السلام گفتند:«در خواب ديدم كه كسى مىگويد: اين كاروان مىرود و مرگ به دنبال آن است.»
🔶 على اكبر علیه السلام گفت:«پدر مگر ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «بلى»، پسر گفت:«اذَنْ لا نُبَالِى». حضرت علىاكبر همين كه مىفهمد روى مرز و بر حق است، وحشتى ندارد.
🔶 حضرت على علیه السلام مىگويد:«فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی وَقَعْتُ عَلَى الْمَوْتِ أَوْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيَّ»؛ من از مرگ ترسى ندارم؛ چه مرگ مرا بگيرد، يا من مرگ را.
🔶 كسى كه حساب خويش را كرده، تا خط آخر را هم خوانده، راه را هم شناخته و حتميّت مرگ را هم احساس كرده، مرگ را انتخاب مىكند.
🔶 هنگامى كه تو روى مرز هستى، ديگر وحشت از چيست؟ به قول رانندهها:«جاده مال توست، توقّف براى چيست؟ تقوى؛ يعنى اطاعت و روى مرز راه رفتن و همين تقوى به تو نيرو مىدهد و تو را از بنبستها بيرون مىآورد:«مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً».
🔶 بارها گفتهام: آن هنگام كه تو هماهنگ با نظام نيستى، دو ميليارد همراه هم كه داشته باشى، وحشت داشته باش و آن هنگام كه در مسيرى و هماهنگ با نظام، يك نفر و تنها هم كه هستى، مطمئن باش.
🔶 وقتى فرياد رسول اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم در كنار كعبه بلند شد و صداى ضعيف او پردههاى كعبه را لرزاند، هر كس آن جمع را مىديد، باور نمىكرد كه ادامه پيدا كنند و وقتى هم كه فرياد قدرتها در تخت جمشيد بلند شد، كسى كه آن صدا را مىشنيد، باور نمىكرد كه اين جشن دو هزار و پانصد ساله، به نابودى و انهدام بينجامد.
🔶 اين طبيعى است كه يك خروار گندم، وقتى بيرون از نظام و بر روى زمين مانده است، خوراك كلاغها و سوسكهاست و زياد نمىشود، ولى يك دانه گندم كه هماهنگ با نظام در خاك افتاده و در مسير شكل گرفته، سنبله و صدها دانه مىشود.
🔶 كسانى كه روى مرز حركت مىكنند و هماهنگ با نظامها و سنتها هستند، اگر چه هم كم باشند، زياد مىشوند و آنها كه بيرون از مرزند زيادشان هم به نابودى مىانجامد.
📚 حرکت، ص ۱۷۵
استاد علی صفایی(عین صاد)
🟣👈 جلوه عنایت خدواند
🔷 باز هم قصهاى از خودم برايتان بگويم. اميدوارم كه در اين قصهها، جلوهها و عنايتهاى خدا را شاهد باشيد. نه تنها قصهاى را كه براى من اتفاق افتاده.
🔷 جوان بودم، يك لباس و قباى نو و قشنگى را پوشيده بودم و از گذرخان (نام محلّهای در قم) مىآمدم و خيلى هم لذّت مىبردم و سينه را سپر كرده بودم.
🔷 ناگهان صدايى آمد. نگاه كردم ديدم يك چوب با ميخش چنان قباى مرا كشيده و پاره كرده كه هيچ طور نمىشود آن را پوشاند.
🔷 خدا شاهد است اين مسأله به قدرى مرا متحوّل كرد و به من تعليم داد و مبهوت و شرمنده ساخت، كه گويى سر تا پاى وجودم را محبّت و عنايت خدا در برگرفته.
🔷 به گفتهى پير رى: به بيابان رفتم، عشق باريده بود، چندان كه پايم در عشق فرو مىرفت.
📚 شرحى بر دعاهاى روزانه حضرت زهرا(س)، ص ۲٠
استاد علی صفایی(عین صاد)
🌸مژدهی آمدنت قیمت جان میارزد
🌸تاری از موی تو آقا به جهان میارزد
🌹سالروز میلاد با سعادت منجی آخرالزمان ، حضرت مهدی «عج» مبارک باد
استاد علی صفایی(عین صاد)
✅سستی :
🔅این روایت که ظهور امام« بَعْدَ ماٰ مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوْرٰا » است، جداً خورد کننده است! این بزرگترین مدرک بر بیکاری ماست!
👈 وقتی ما کار نمی کنیم باید زمانه کار ما را انجام بدهد؛ بگذارد دمل ها پر و سرشار شود تا مرور زمان، آن را برساند. ما باید روی دمل ها مرهم بگذاریم تا زودتر باز شوند، باید آمادگی ایجاد کنیم و سازندگی داشته باشیم؛ ولی وقتی همراه زمان نیستیم و عقب تریم ، امام تنها می ماند و اینگونه می شود!
جمع ها و حاصل جمع ها ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲۱.
استاد علی صفایی(عین صاد)
✅عصمت :
🔅ملاک انتخاب رسول ، نه ثروت اوست ، نه قدرت او و نه ایل و تبارش.
ملاک، #آزادی و #آگاهی اوست؛
👈 آزادی از کشش ها و جاذبه ها و آگاهی به راه ها .آزادی از اینکه خود باتلاق و بتی برای دیگران باشد و آگاهی به راه ها و باتلاق هایی که بر سر راه دیگران است.
👈 در یک کلام ملاک انتخاب رسول عصمت است و عصمت یعنی همان آگاهی و آزادی.
👈نتیجه این آگاهی و آزادی عصمت است و معصوم کسی است که اشتباهی برایش نیست و خلق را در خود نگاه نمی دارد؛ هم پاک است و هم آگاه ؛ آگاه است به تمامی راه ها و پاک است از تمامی کشش ها و جاذبه ها...
علی صفایی حائری (عین.صاد) ،حرکت؛ ص ۸۵ ،۸۶.
🌸استاد علی صفایی(عین صاد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چند با تو بودن را هنوز نياموختهام
ولى با غير تو بودن را هم نمىتوانم.
مىدانم با تو بودن، پايى چون طوفان
و دستى هم پيمان و تيغى چون آذرخش مىخواهد.
مىدانم طوفان در من پايم را بسته، دستم شكسته و پيمانم گسسته است.
مىدانم ولى چگونه مىتوانم با تو باشم؟
اى تولد اميد، آيا اميد چارهاى هست؟
هر چند با تو بودن را نياموختهام، ولى با غير تو بودن را هم نمىتوانم
آسمان بلند اينها، سقف كوتاهى است
كه سرهاى آرزو را بر زانوى ماتم مىنشاند.
آتش گرم اينها، براى من كه گرمى تو را چشيدهام، زمستان است.
اگر باور نمىكنى، انتظارم را ببين، و چشمهايم را... كه بر راه افتادهاند.
اى دستهاى محبّت، اين چشمهاى طلب،
اين فرزندان راه را چه كسى برمىدارد؟
📚 تو میآیی، ص ۱۱۵
استاد علی صفایی(عین صاد)