eitaa logo
استاد علی صفایی(عین صاد)
455 دنبال‌کننده
372 عکس
96 ویدیو
2 فایل
سلام استاد علی صفایی معروف به عین صاد از جمله شخصیت های فوق العاده ای است که ناشناخته مانده است. راه اندازی این کانال برای آشنایی با کلام و سیره و شخصیت ایشان است. لطفا برای معرفی ایشان کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید. آیدی مدیر @mahsolatsafa
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه : کسانی که در می گیرند، نمی توانند اقدامی بکنند و کاری از پیش برند که باید مجموعه مسائل و همه راه ها را در نظر داشته باشند. وقتی بزرگترین رودخانه های ما آسیاب دشمن را می چرخاند، نمی توانیم چشم رو ببندیم و در لحظه، برای همان لحظه تصمیم بگیریم؛ که این کار در حکم انتحار و خودکشی و نابود کردن کسانی است که طرحی به همراه دارند. در این است که به ما یاد می‌دهد طرح ها را چه وقت کنیم و برنامه‌ریزی‌ها را چه هنگامی داشته باشیم. علی صفایی حائری ، حرکت، ص ۲۱۲. 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
🎤👈 حاج آقا حیدری 🔷 استاد صفایی رحمةالله علیه به یکی از بچه‌ها گفت: چرا ازدواج نمی‌کنی؟ او گفت: هنوز زود است. 🔷 استاد گفتند: اگر کسی لباس گرم زمستانی یا نفت چراغش را زودتر تهیه کند، بهتر نیست؟ 🔷 به جوان دیگری هم، همین توصیه را کرده بود، اما او گفته بود: آخر کی به ما زن می دهد؟ 🔷 حاج شیخ پاسخ دادند: وقتی تو خودت روی خودت حساب باز نمی‌کنی، چه طور دیگران روی تو حساب باز کنند. 📚 مشهور آسمان، ص ۴۱ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
انسان و خسران : ✍.....پس انسان در است مگر وقتی به برسد؛ ایمان علاوه بر اینکه در جدا شدن از خسارت ها نقش دارد، خود عامل ایجاد عمل صالح است. عمل صالحی که وسعتش شامل سه حوزه رشد ؛ یعنی رشد خود انسان، سازندگی دیگران ، و شکیبایی و استقامت انسان است.... جمع ها و حاصل جمع ها ، علی صفایی حائری ، ص ۷۲. 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
💠 من مى‏خواهم از دو شكل حمايت حضرت فاطمه خلاصه ‏اى بياورم: يكى حمايت‏هاى تاريخى و فراموش شده و توجيه شده و ديگرى حمايت‏هاى زنده كه تا امروز رسا و گوياست. 💠 كوچه‏هاى سرد مدينه و خانه‏هاى بى ‏بار انصار و در كوبه‏هاى مكرر و سرهاى ذليل و زبان‏هاى بسته، گواه فاطمه است، همانطور كه ديوار مسجد و شعله‏ى سركش و در سوخته و پهلوى شكسته و فرزند در خون نشسته، به شهادت ايستاده‌اند. 💠 ولى مى‌توان از اين شهادت و گواهى، خاموش گذشت و يا آنها را توجيه كرد؛ كه گلايه از دوست بوده و شكايت از حبيب و بقيه پرگويى رافضى و آتش افروزى خارجى است. 💠 اما شكل دوم حمايت حضرت فاطمه، قبر پنهان و كلام گويا و فرياد سنگين اوست؛ كه از گذشته تا امروز را پر كرده ‏اند و در تمامى محكمه‏ها به گواهى ايستاده ‏اند و به شهادت زبان باز دارند. 💠 رسول خدا، تنها يك يادگار دارد؛ كه سيدةالنساء است، كه بضعة الرسول است، كه أمّ أبيهاست؛ كه محبوب خداست. و رضا و سخط خدا به رضا و سخط او گره خورده است. و همين نشان مى‏دهد كه او جز رضايت و سخط خدا، رضايت و سخطى ندارد. و از هرگونه انگيزه‌ى دنيايى و نفسانى و شيطانى جداست و همين نشان مى‏دهد كه معصوم است و صادق است و ذوالشهادت است. 💠 اين يادگار رسول در جوانى (نمى‏گوييم مظلوم و مقتول) كه لااقل به گونه‌اى مرموز و مجهول در خاك رفته و حتى از قبر او هيچ نشانى نمانده. و معلوم نيست كه در مسجد است، كه در كنار رسول خدا است، كه در بقيع است! اين بى‌نشانى، نشان چيست؟ آيا نشان قهر فاطمه و دنيا طلبى فاطمه و زياده خواهى فاطمه است؟ 💠 اين از چه حكايت مى‏ كند؟ از تجاوز فاطمه و از عدالت و قاطعيت خلفاء، كه حتى بر زياده ‏طلبى‏هاى تنها يادگار رسول شمشير مى‏كشند و بر بازوى او مثل دُمْلُج (زیوری که بر بازو می بندد) مى‏گذارند و آتش مى‌افروزند و خانه را مى‏سوزانند، حتى اگر فاطمه در آن باشد. 💠 آنها كه بر تجاوز خالد و قتل و فتنه و زناى او نياشفتند و آنها كه بر چپاول معاويه در شام آن هم به مدت بيست سال چشم فرو بستند، آن هم در هنگامى كه ابوهريره و الاغ لخت او را با قانون از كجا آورده‌اى، محاكمه‏ مى‏كردند. آنها فاطمه را متجاوزتر و زياده طلب‏ تر از خالد و معاويه مى‌دانستند و يا او را تنهاتر و محدودتر از ابوهريره‏ى حاكم بحرين به حساب مى‌آوردند⁉️ 💠 در هر حال اين يك گواه است كه شهادت مى‏دهد كه حضرت فاطمه با سردمداران همراه نبوده و از آنها رضايت نداشته و بر آنها غضب كرده، حتى پس از مرگش از حضور آنها نفرت داشته است و قبرش را پنهان مى‏خواسته است. 💠 مگر اينكه بگوييم اين كار حضرت فاطمه نبوده، كه كار على علیه‌السلام و يا بازماندگان فاطمه است و حضرت على از حضرت فاطمه جداست و حضرت فاطمه بر حضرت على غضب كرده است. و به خاطر تزويج على علیه‌السلام بر سر حضرت فاطمه، رسول‏ خدا فرموده كه خدا به خاطر غضب حضرت فاطمه غضب مى‏كند. 💠 و گواه زنده‏ى ديگر كلام اوست (خطبه فدک) كه اينگونه سركش و رساست؛ كه اكنون پيش روى شماست. 📚 روزهای فاطمه، ص ۱۸ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
✅👈 روشنگر جای پای شرک 🔷 روزی یکی از شخصیتهای فرهنگی که در صدا و سیما برنامه‌اش گرفته بود، حاج شیخ را به منزلش دعوت کرد. 🔷 فرد مذکور به حاج شیخ گفت: آقا من در کارهای تبلیغی وقتی برنامه‌ای اجرا می‌کنم و توفیقی پیدا می‌کنم خیلی شاد می‌شوم و بهجتی وجودم را می‌گیرد. 🔷 به برخی اساتید این حالت را گفته‌ام. و مقصودش این بود که من از این حالت که در من است نگران‌ام؛ چون اگر قاعده این باشد که خدا توفیق می‌دهد و او مقلب القلوب است. پس دیگر چرا باید من این قدر شنگول باشم؟! 🔷 و ادامه داد که اساتید به من گفته‌اند: ای بابا افراد نوعاً از معصیت هم متذکر نمی‌شوند. آن وقت تو در این کار خوب وسواس داری؟ استاد ساکت بود و چیزی نگفت. 🔷 چند لحظه بعد ناگهان دست همان شخص به فانوس خورد و نفت روی موکت پاشید و آتش گرفت. او با دستپاچگی به خاموش کردن و مهار آتش پرداخت و با پتو یا عبایش آتش را خاموش کرد. 🔷 ناگاه شیخ فرمود: آتشی که از ما یک موکت کم قیمت می‌سوزاند، با همه لانی آن را مهار می کنیم. اما از شرکی که همه هستی ایمانی ما را می‌سوزاند و سرمایه اصلی را بر باد می‌دهد به سادگی می‌گذریم و می‌گوییم: اینها چیزی نیست. 🔷 این پاسخ به موقع، خیلی به دل طرف نشست و به اصطلاح امروز حرف را گرفت. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۶۳ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
مؤمن و زمان : کسانی که جلوتر از و جلودار زمان نیستند، باید کمر آنها را قوی کند. آنهایی که نمی‌خواهد ورزش کنند تا قدرت پیدا کنند، باید به مرور زمان مدام قوی شوند؛ با رسیدن به به تدریج و با مرور زمان، زمانه باعث قدرت آنها می‌شود؛ در حالی که مومن برتر است؛ حتی برتر از زمان ! جلودار زمانش است : «اَنتُمُ الْاَعْلون ان کُنتُم مُوْمِنین » او نمی نشیند تا زمان، زمینه ها را فراهم کند ... جمع ها و حاصل جمع ها ، علی صفایی حائری ، ص ۱۱۹. 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
🎤👈 حاج آقا حیدری ❇️ یک بار یکی از بستگان را که پزشک بود، نزد استاد صفایی رحمة الله علیه بردم و ایشان بعد از گفتگوهای جالب و دلنشینی در تحقیر دنیا، که دوای درد آن پزشک بود. ❇️ با حالتی مخصوص به خودش به دکتر گفت: دکتر به بیماری ما هم برس. دکتر با خجالت تأملی کرد و گفت: آخر رشته‌ی ما درد شما نیست. ❇️ استاد پرسید: مگر تخصص شما چیست؟ دکتر گفت: ناباروری زنان و عقیمی! ❇️ حاج شیخ بلافاصله فرمود:«دکتر! ما هم عقیم هستیم. باید بارور شویم و تولیدی و تولدی داشته باشیم». ❇️ دکتر دوباره گفت: ولی ما انگشت کوچک شما هم نیستیم. شیخ فرمود: نه، کوچک نباشید. ما دوستان بزرگ می‌خواهیم. 📚 مشهور آسمان ص ۵۰ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
🎤👈 حاج آقا حیدری 🔶 یکی از دوستان تعریف می کرد: جوانی اهل جنوب کشور قبل از انقلاب با دختری آشنا شده بود. آن دختر در جریان انقلاب متحول گردیده و ناگهان غیبش زده بود. 🔶 پسر که آدرسش را در قم یافته بود به قم می‌آید و با نشانی‌هایی می‌فهمد که آن دختر نزد آقای صفایی آمده و به درس حوزه مشغول شده است. 🔶 پس با توپی پر و قیافه‌ای با موهای بلند و گردن بندی بزرگ در گردن به در منزل استاد می‌آید و می‌گوید: آقای صفایی کجاست؟ می خواهم ببینمش استاد دم در رفته، میگوید: خودم هستم. 🔶 پسر جوان با پرخاش داد می‌زند: این دختر مال تو نیست. استاد آرام می‌گوید: مال تو هم نیست! تا به خود بجنبد ادامه می‌دهد که تو هم مال خودت نیستی. همه مال خداییم. 🔶 و جوان می شکند و فرود می آید. او با آن که طلبه نشد، اما جوانی دین دار و لوطی صفت شد. دختر هم بعد از مدتی به ازدواج فردی مناسب درآمد و از قم رفت. 📚 مشهور آسمان، ص ۹۹ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
📚خورشید ولایت: از هنگامی که اسلام از مسیر بیرون آمد، از همان هنگام غروب کرده بود، گر چه واپسین شعاع‌های طلایی آن تا هزار و سیصد سال بعد ادامه داشت. اما این شعاع‌ها دیگر حرارت و زایش و نوری نداشت، سرد و تاریک و غمرنگ بود. از مرگ، از غروب خبر می‌داد. ✍عین.صاد. 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
✅👈 بوی دلبستگی 💠 استاد صفایی رحمة الله علیه شب آخر، قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند. 💠 ایشان می‌گفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد و از جمله فرمود: این دعا که:«خدایا تا ما را نیامرزیده‌ای از دنیا مبر». دعای خوبی نیست. 💠 همه پرسش شدیم که چرا؟ فرمود: چون بویی از دل بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد. و ادامه داد باید چنین گفت: «خدایا ما را بیامرز و ببر!» 💠 سپس دراز کشید و چشم هایش را بست و گفت: خدایا من آماده ام! بیامرز و ببر. بعد از سکوتی نیم خیز شده گفت: مرگ شیرین است بچه ها! و راستی که مرگ نزد او چنین بود. 💠 بارها می‌گفت: من سال‌هاست که منتظرم. تشبیه زیبایی می‌کرد که در جاده کمربندی دیده‌ای که بعضی با ساک دنبال اتوبوس می‌دوند و می‌گویند:«روی بوفه هم سوار می‌شوم؟». من این طور با ساک دنبال مرگم. 💠 همان توصیفی که در نهج البلاغه درباره خطبه متقین آمده است:«وَلَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِی كَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ». اگر نبود مدت و اجلی که خداوند متعال برای آنها نوشته است، روح‌های آنان از اشتیاق ملاقات خدا در بدن‌هایشان یک لحظه آرام نمی‌گرفت. 📚 مشهور آسمان، ص ۱٠٠ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
وحی: 🔅چه بسیار عوالمی که هنوز به آن نرسیده ایم و تجربه اش نکرده‌ایم و چه بسیار مراحلی که هنوز از آن بی‌خبریم و غافلیم . 👈 و به خاطر این در و این در است که به سوی خدا می شتابد و از او می پرسد و از او می پذیرد . 👈که به هستی آگاه است ؛ از تمام نفع ها و ضررها و از تمام اثر ها ؛ اثر یک غذا بر تمام سلول ها ، آن هم نه در یک سال و دو سال و هفتاد سال و در این محدودهٔ هستی و در این عالم ؛ که در تمام طول راه ، تا بینهایت . غدیر ، علی صفایی حائری ، ص ۱۹ و ۲۰. 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖
✅👈 وسعت رزق‏ 💠 رزق واسع، رزقى است كه تمامى ابعاد و وجود انسان را در بر گيرد. رزق ما تنها خوراك و آشاميدن و لباس نيست. 💠 مى‏بينيم كه در تعابير آمده:«وَ ارْزُقْنى التَّجافِى عَنْ دارِ الْغُرُورِ» «وَارْزُقْنَا الشَّهادَةَ». رزق شهادت و معرفت و محبّت را مى‏خواهيم. پس رزق‏ها گسترده‏اند. 💠 بدن ما رزقى مى‏خواهد. همچنين حسّ و وهم و خيال و فكر و عقل و قلب و روح ما هم رزقى دارند و هر حدى از رزق قبل، رزق مرحله‏ى بعد را روشن مى‏سازد. 💠 به اشاره مى‏گويم كه: آيات و نشانه‏هاى خدا، ارزاق حواسّ ما هستند و تدبر در آيات حق، زمينه‏اى براى تفكر تو مى‏شود و رزقى است براى فكر تو، تفكر معرفتى را به وجود مى‏آورد كه رزق عقل توست، تو مى‏خواهى بسنجى و انتخاب كنى، در تاريكى كه نمى‏شود سنجيد. 💠 پس اين معرفت، رزق عقل توست و عقل با انتخابى كه مى‏كند طاعتى را مى‏آورد و اين طاعت، رزق قلب توست و قلب تو با طاعتش قربى را مى‏آورد كه اين قرب، رزق باطن و روح توست. 💠 رزق در اين وسعت مطرح است و محدود به نان و آب و كفش و كلاه نيست. 💠 در نهج البلاغه، حضرت در مورد عثمان تعبيرى دارند:«الى‏ انْ قامَ ثالِث الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ‏». خيلى دقيق است مى‏گويد: تا سومى با غرور ايستاد، در حالى كه دستش را بالا برده بود و بين توالت و آشپزخانه‏اش يك كَتى ايستاده، با اين غرور در بين توالت و آشپزخانه ايستاده. 💠 نثيل: جايى را مى‏گويند كه پشكل مى‏اندازند و معتلف: به جايى كه علف مى‏خورند، تعبير فارسى‌اش همان توالت و آشپزخانه است. 💠 آيا رزق آدمى همين است؟ پس اين حس و وهم و تخيل و تفكر و تعقل و اين قلب و روح آدمى را با چه چيزى مى‏خواهى زنده بدارى؟ چگونه مى‏خواهى مرزوق كنى؟ 💠 آيا اين كافى است كه جامعه‏ى انسانى يك دامپرورى بزرگ باشد؟ يعنى زندگى آدم بين آن جايى باشد كه مى‏خورد و آنجايى كه مى‏گذارد؟ وتمامى وسعت زندگى ما را اين دو صفحه پر كند؟ 📚 شرحى بر دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص ۲۶ 🆔 دوستان خود را دعوت کنید به کانال👇 💖 استاد علی صفایی(عین صاد)💖