🟣👈 نزدیکتر از خود
🔶 لحظههايى بود كه برايم حالتى پيش مىآمد. مىخواستم از اتاق، قلمى بردارم. به اتاق مىآمدم، ولى يادم مىرفت چه مىخواهم. چند دقيقه مىگشتم و هر چه فكر مىكردم، يادم نمىآمد.
🔶 خندهام مىگرفت. بيرون مىآمدم كه دوباره يادم مىآمد چه مىخواهم. باز به اتاق برمىگشتم، ولى دوباره فراموش مىكردم. آن قدر اين صحنه برايم اتفاق مىافتاد كه كاملًا حس مىكردم تصادف و اتفاق نيست و چقدر من از خودم فاصله دارم و حافظهام با من نيست؛ در حالى كه حافظه خوبى داشتم و حالتم هم طبيعى و غير بحرانى بود.
🔶 اينجا بود كه به اين نتيجه مىرسيدم كه چقدر من از خودم جدا هستم و بين من و خودم، ديگرى حائل است:«انَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»؛ او از من به من نزديكتر و بين من و دلم حائل است.
🔶 اينجا بود كه انسان به خودش هم اعتماد نداشت. نه به اين معنا كه اعتماد به نفس نداشت و ضعيف بود، بلكه دست و عنايت حق را مىديد كه چطور پس از اينكه خودش را يافته و به خودش اعتماد پيدا كرده، پس از اينكه خودش را ديده و شناخته، نزديكتر از خودش را هم يافته است.
🔶 اينجا بود كه انسان از خودش جدا مىشد و وقتى از خود جدا مىشد، به دورتر هجرت نمىكرد كه به نزديكتر از خود پيوند مىخورد:«نَحْنُ اقْرَبُ الَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ كه او از ما به ما نزديكتر است.
📚 حرکت، ص ۱۹۱
استاد علی صفایی(عین صاد)
🟣👈 بزرگتر از دنیا
🎤👈 حاج آقا حیدری
💠 روزی طلبهای از استاد صفایی رحمة الله علیه پرسید: چه کنیم تا دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد؟
💠 گفتند: باید از دنیا بزرگتر شوی، آن وقت راحت می شوی. چنانکه وقتی کوچک و کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی.
💠 ولی حالا که بزرگتر شدهای دیگر در آن دنیا نمیگنجی و به بچههای کنونی میخندی و از اسارتشان در شگفتی.
📚 مشهور آسمان، ص ۲۱۹
استاد علی صفایی(عین صاد)
وصیت.mp3
10.04M
تزاحم دعوت خدا و شیطان
🎙وصیت استاد علی صفایی به فرزندش
استاد علی صفایی(عین صاد)
نعمتها.MP3
642.6K
نعمت ها را چکار کردی؟
🎙صدای استاد علی صفایی
استاد علی صفایی(عین صاد)
🔰خسارتها
♻️اين خريدارها چيزى ندارند. چيزى به من ندادهاند و چيزى به من باز نمىگردانند و اگر لذت مىبرم به خاطر اين است كه نمىدانم چه از دست دادهام. درست مثل آن پيرزال كه بشقاب عتيقه را با يك دست بشقاب گلى رنگ مبادله كرده بود و خوشحال بود و لذت مىبرد، غافل از آن كه با همان بشقاب مىتوانست صدهزار تا از همينها را يكجا بخرد و درست مثل آن كودك كه اسكناس صدتومانى را با ده تا كاكائو عوض مىكند و زود در مىرود كه نكند طرف پشيمان شود و معامله را به هم بزند.
♻️ما امروز خوشحاليم كه خودمان را دادهايم و چند بارك اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشين و چند تا فلان و بهمان گرفتهايم و فرار هم مىكنيم كه نكند طرف معامله را به هم بزند.
غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند. و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظهى ما نيست. چه مىگويم، نه اينها كه تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمين و حتى تمام بهشت قيمت يك لحظهى ما نيست. ما در يك لحظه مىتوانستيم بيش از زمين و بيش از بهشت بدست بياوريم. مىتوانيم به رضوان و لقاء دست بيابيم، كه: «رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ».١ اما در يك عمر به پشيزى قانع شدهايم و خوشحال هم هستيم. درست مثل اينكه طبيبى كه در هر ساعت، هزار تومان مىتواند بدست بياورد، يك سالش را به صد كيلو ذرت بفروشد، زهى زهى تجارت.
📚رشد، صفحه 38
استاد علی صفایی(عین صاد)
🔅#شناخت عظمت انسان ، شناخت ارتباط انسان با #جهان_قانونمند و با جامعه مرتبط را #اسلام گویند. با این دو بینش دیگر نمی توانی سر در لاک و ولنگار باشی ، نمی توانی بی حساب بودن ها را تحمل کنی ،که در یک جامعه مرتبط زندگی میکنیم ، در یک کشتی و جامعه ای هستی که نمیتوانی در اتاقت را ببندی و از آنچه بیرون تو میگذرد چشم بپوشی ؛
🔅چون هنگامی که آنها دیوار های #کشتی را #سوراخ می کنند حتی اگر تو اتاق خودت را هم خوب نگهداری کنی ، ولی در اتاق خوب خودت ، #غرق خواهی شد و به دیدار مرگ خواهی شتافت. چرا که تو در رابطه هستی و در این ارتباط نمی توانی بی تفاوت بمانی و چشم بر هم بگذاری.
علی صفایی حائری (عین، صاد ) ، حرکت ، ص ۱۲۱ ، ۱۲۲.
استاد علی صفایی(عین صاد)
🟣👈 هماهنگ با نظام هستی
🔶 هنگامى كه كاروان نينوا به سمت مرگ مىآمد، أبا عبداللَّه علیه السلام در يكى از شبها بيدار شدند و به علىاكبر علیه السلام گفتند:«در خواب ديدم كه كسى مىگويد: اين كاروان مىرود و مرگ به دنبال آن است.»
🔶 على اكبر علیه السلام گفت:«پدر مگر ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «بلى»، پسر گفت:«اذَنْ لا نُبَالِى». حضرت علىاكبر همين كه مىفهمد روى مرز و بر حق است، وحشتى ندارد.
🔶 حضرت على علیه السلام مىگويد:«فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی وَقَعْتُ عَلَى الْمَوْتِ أَوْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيَّ»؛ من از مرگ ترسى ندارم؛ چه مرگ مرا بگيرد، يا من مرگ را.
🔶 كسى كه حساب خويش را كرده، تا خط آخر را هم خوانده، راه را هم شناخته و حتميّت مرگ را هم احساس كرده، مرگ را انتخاب مىكند.
🔶 هنگامى كه تو روى مرز هستى، ديگر وحشت از چيست؟ به قول رانندهها:«جاده مال توست، توقّف براى چيست؟ تقوى؛ يعنى اطاعت و روى مرز راه رفتن و همين تقوى به تو نيرو مىدهد و تو را از بنبستها بيرون مىآورد:«مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً».
🔶 بارها گفتهام: آن هنگام كه تو هماهنگ با نظام نيستى، دو ميليارد همراه هم كه داشته باشى، وحشت داشته باش و آن هنگام كه در مسيرى و هماهنگ با نظام، يك نفر و تنها هم كه هستى، مطمئن باش.
🔶 وقتى فرياد رسول اللَّه صلّی الله علیه و آله و سلّم در كنار كعبه بلند شد و صداى ضعيف او پردههاى كعبه را لرزاند، هر كس آن جمع را مىديد، باور نمىكرد كه ادامه پيدا كنند و وقتى هم كه فرياد قدرتها در تخت جمشيد بلند شد، كسى كه آن صدا را مىشنيد، باور نمىكرد كه اين جشن دو هزار و پانصد ساله، به نابودى و انهدام بينجامد.
🔶 اين طبيعى است كه يك خروار گندم، وقتى بيرون از نظام و بر روى زمين مانده است، خوراك كلاغها و سوسكهاست و زياد نمىشود، ولى يك دانه گندم كه هماهنگ با نظام در خاك افتاده و در مسير شكل گرفته، سنبله و صدها دانه مىشود.
🔶 كسانى كه روى مرز حركت مىكنند و هماهنگ با نظامها و سنتها هستند، اگر چه هم كم باشند، زياد مىشوند و آنها كه بيرون از مرزند زيادشان هم به نابودى مىانجامد.
📚 حرکت، ص ۱۷۵
استاد علی صفایی(عین صاد)
🟣👈 جلوه عنایت خدواند
🔷 باز هم قصهاى از خودم برايتان بگويم. اميدوارم كه در اين قصهها، جلوهها و عنايتهاى خدا را شاهد باشيد. نه تنها قصهاى را كه براى من اتفاق افتاده.
🔷 جوان بودم، يك لباس و قباى نو و قشنگى را پوشيده بودم و از گذرخان (نام محلّهای در قم) مىآمدم و خيلى هم لذّت مىبردم و سينه را سپر كرده بودم.
🔷 ناگهان صدايى آمد. نگاه كردم ديدم يك چوب با ميخش چنان قباى مرا كشيده و پاره كرده كه هيچ طور نمىشود آن را پوشاند.
🔷 خدا شاهد است اين مسأله به قدرى مرا متحوّل كرد و به من تعليم داد و مبهوت و شرمنده ساخت، كه گويى سر تا پاى وجودم را محبّت و عنايت خدا در برگرفته.
🔷 به گفتهى پير رى: به بيابان رفتم، عشق باريده بود، چندان كه پايم در عشق فرو مىرفت.
📚 شرحى بر دعاهاى روزانه حضرت زهرا(س)، ص ۲٠
استاد علی صفایی(عین صاد)
🌸مژدهی آمدنت قیمت جان میارزد
🌸تاری از موی تو آقا به جهان میارزد
🌹سالروز میلاد با سعادت منجی آخرالزمان ، حضرت مهدی «عج» مبارک باد
استاد علی صفایی(عین صاد)
✅سستی :
🔅این روایت که ظهور امام« بَعْدَ ماٰ مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوْرٰا » است، جداً خورد کننده است! این بزرگترین مدرک بر بیکاری ماست!
👈 وقتی ما کار نمی کنیم باید زمانه کار ما را انجام بدهد؛ بگذارد دمل ها پر و سرشار شود تا مرور زمان، آن را برساند. ما باید روی دمل ها مرهم بگذاریم تا زودتر باز شوند، باید آمادگی ایجاد کنیم و سازندگی داشته باشیم؛ ولی وقتی همراه زمان نیستیم و عقب تریم ، امام تنها می ماند و اینگونه می شود!
جمع ها و حاصل جمع ها ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲۱.
استاد علی صفایی(عین صاد)
✅عصمت :
🔅ملاک انتخاب رسول ، نه ثروت اوست ، نه قدرت او و نه ایل و تبارش.
ملاک، #آزادی و #آگاهی اوست؛
👈 آزادی از کشش ها و جاذبه ها و آگاهی به راه ها .آزادی از اینکه خود باتلاق و بتی برای دیگران باشد و آگاهی به راه ها و باتلاق هایی که بر سر راه دیگران است.
👈 در یک کلام ملاک انتخاب رسول عصمت است و عصمت یعنی همان آگاهی و آزادی.
👈نتیجه این آگاهی و آزادی عصمت است و معصوم کسی است که اشتباهی برایش نیست و خلق را در خود نگاه نمی دارد؛ هم پاک است و هم آگاه ؛ آگاه است به تمامی راه ها و پاک است از تمامی کشش ها و جاذبه ها...
علی صفایی حائری (عین.صاد) ،حرکت؛ ص ۸۵ ،۸۶.
🌸استاد علی صفایی(عین صاد)