eitaa logo
آشپزی؛ ترفند
21.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
11.6هزار ویدیو
69 فایل
❎️مسئولیت قانونی آگهی با آگهی دهنده است و کانال هیچ مسئولیتی ندارد. آی دی مدیر جهت تبلیغ👇🏻 @hasan401 تعرفه تبلیغات و رضایت مشتری👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/756744541Cd11803932b کانال اهنگامون👇 @bartarinhax
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 به آدینه خوش آمدید ☀️ ۸ فروردین ۱۳۹۹ خورشيدی 🎄 ۲۷ مارس ۲۰۲۰ 🌙 ۲ شعبان ۱۴۴۱ قمری 🌸به نام آن خداوندی ☘کــــه نـــور است 🌸خدای صبح و این شور و ☘طراوت که از لطفش 🌸دل ما در سُرور است ☘با توکل به اسم اعظمت 🌸صبحمان را با نامت آغاز میکنیم @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼مُدّعی گوید که 💫با یک گـل 🌼نمی گـردد بهـــار 🌼من گـلی دارم 💫کـه عـالـــم را 🌼گلستــان می کنـد 🌼گـل من 💫را بهـاری 🌼بی خــزان است 🌼گــل من 💫مهــدی 🌼صاحب زمــان است 🌼 السلام علیک یا بقیه الله أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌼 @eitaagarde
💐من فاطمه 🎊بر اهل کسا نور دو عینم 💐من مــادر 🎉شاهـنشه بین الحـرمینم 💐از شهر مدینه 🎊بدهم مژده به عُشاق 💐یک روز فقط 🎉مانده به میلاد حسینم.. 💐پیشاپیش 🎊میلاد امام حسین (ع) و روز پاسـدار مبارک 💐 @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 و با همه ی شادی و اش از راه می رسد... چقدر تلفیق این تضاد، نفس گیر است؛ داشتنت و نداشتنت... کاش تمام شوند چشم براهی ها. " ان الانسان لفی خسر " میشود این که بمیریم و چشم های تو را نبینیم... ...♡ ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ به برتریــنها بپیوندید : @eitaagarde ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸هنگام نیایش که 🌸بلرزید دل و بغض و صدایت 🌸آرام روان گشت 🌸دلت سوی خدایت 🌸رفتى به در 🌸خانه آن قاضى حاجات 🌸یاد آر مرا 🌸ملتمس لطف و دعایت 🙏التماس دعا دوستان 🏝شعبان🏝 و اعیادش بر شما خجسته و مبارک . @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیایش صبحگاهی🌸🍃 ✨ پروردگارا! 🌸اي قدرت و توان من هنگام 🍃شدائد و مشکلات، 🌸و اي فرياد رسم هنگام سختي، 🍃مرا به چشمت که 🌸 خواب در آن راه ندارد حفظ فرما، 🍃و به پناهت که مورد تجاوز 🌸قرار نمي‏گيرد پناهم ده، 🍃به قدرتت بر من، 🌸مرا مشمول رحمتت قرار ده؛ 🍃هلاک نمي‏گردم در حالي که 🌸اميد من تو هستي. ✨خداوندا! 🌸تو برتر و ارزشمندتر و نيرومندتر از 🍃تمام چيزها هستي که از آنها مي‏ترسيدم. ✨خداوندا! 🌸به وسيله‏ ي تو آنان را نابود کرده 🍃 و از شر آنها به تو پناه مي‏برم 🌸که تو بر هر کاري قادري. 💐 @eitaagarde
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ کاملاً واقعی در کازرون بعد از شصت سال پادویی و زحمت، تو این دنیا چهار دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان با همسرم تنها زندگی می‌کنم و چهار فرزندم زندگی تشکیل داده‌اند دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوهٔ شیرین زبان یکی از مغازه‌ها را خودم می‌چرخانم و بقیه را اجاره داده‌ام، اوایل شروع کرونا همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتری‌های زیادی سر و کار دارم نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه همهٔ بچه‌ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه، دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و... پرسیدم چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟ گفت بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف می‌کنم بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه‌ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره در مغازه با این همه آدم سروکار داره می‌ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیائید شام خونه ما ببینیم راضیش می‌کنیم نره مغازه اما همشون به بهانه‌های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی‌تونیم بیایم گفتم اینکه ناراحتی نداره حتماً کار داشتند گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن! راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و ... به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه‌ها رفتیم کیش بعد از چند روز یکی از پسرها زنگ زد که بگه مادربزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت: تو به فکر مادربزرگ زنت هستی، نمی‌پرسی بابات کجاست و حالش چطوره؟ پسره گفت چطور مگه همسرم گفت راستش بابات کرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالاً یکی دو روز دیگه هم زنده نیست پسره مثلاً ناراحت شد و گفت نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟ همسرم گفت هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش می‌کنند و مراسم هم که ممنوعه من هم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار می‌کنند ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم البته تو این مدت بچه‌ها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برا دفن هست آخرین باری که بچه‌ها به مادرشون زنگ زدند همه می‌گفتند احتمالاً تو هم گرفتی، آزمایش دادی؟ ایشون هم گفت نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم به همین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم من ندارم، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردن گفتن پس شب می‌آئیم پیشت، قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم وقتی بچه‌ها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود خوب شد بچه‌ها نیومدن که بگیرن یکی از دامادها گفت: خدا رحمت کنه حمید دیر وقته اون برگه‌ها را نشون مامان بدید، یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و ... هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه‌ها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضاء کرده بودند و حالا سراغ سندها را می‌گرفتند همسرم گفت بذارید کفنش خشک بشه و ... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و ... وقتی دیدم به جای چهار تا فرزند «چهارتا کرونا» بزرگ کردم همانجا تصمیم گرفتم مغازه‌ها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهداء کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره امیرستار نصیریانی، نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون، اهداء کرد. @eitaagarde