هميشه سختترين لحظه لحظهاى است كه چشم به روى واقعيت باز ميكنم ، حاضرم تمام كابوسهايم ادامه داشته باشند اما به واقعيتی كه در آن هيچ چيز و هيچكس منتظرم نيست پرتاب نشوم.
-كابوس هاى درخت پرتقال
ای لحظاتِ خوش که هنوز از راه نرسیدهاید، آیا نمیشود راه کوتاهتَری در پیش بگیرید؟ قبل از اینکه دلهایمان فرتوت شوند.
من خودم درباره خودم قضاوت کردهام و الات مدتها است که خودم را محکوم کردهام، مدتهاست.
دلم میخواهد همه چیز را بگذارم و بروم طوری که کسی نداند من که هستم.
مرا ببخش عزیزم، احساس وحشتناکی دارم.
سوار قطار خواهم شد و تمامی وجودم را گریه
خواهم کرد.
-اولگا کنیپر ٫ نامه به آنتوان چخوف