فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذات تکفیر را میبیند
نامش را هر چه بگذارد همان ذات پلید و وحشی را دارد.
لعنت خدا بر ابن تیمیه که ریشه این بلایاست. سوخت تکفیری ها برای این جنایات، امثال فتاوای صد من یک غاز زیر است.
شیخ الاسلام !!! #ابن_تیمیه:
"سَعِيُ المُسلِمِينَ فِي قَهرِ الرَّوَافِضِ مِن أَعظَمِ الطَّاعَاتِ وَالعِبَادَاتِ"
«تلاش مسلمانان برای ذلیل کردن روافض(شیعیان) از بزرگترین طاعتها و عبادتها است».
(منبع: جامع المسائل)
شیعیان کلاهشان را محکم بچسبند
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
💢 پیروزی در اوج یاس
✍ سیل #مغول حدود ۲ سال بعد از برانداختن #خلافت_عباسی(۶۵۶)، در صفر ۶۵۸ هجری به رهبری #هلاکو بعد از ۷ روز تخریب و خونریزی بر شهر #حلب مسلط شدند
در ربیع الاول همان سال نیز توانستند بر شهر #دمشق چیده شوند.
مدتی بعد فرستاده هلاکو با نامهای پر از تهدید و تکبر به #قاهره رسید که بخشی از متن آن چنین است:
به نام خدای آسمان که حق او واجب است، کسی که ما را صاحب زمینش قرار داده است و بر مخلوقاتش مسلط کرد
... ما سربازان خدا در این زمین هستیم.
از دیگران پند گیرید و قبل از اینکه هیبت ما بر شما آشکار شود تسلیم شوید...
(جالب اینکه هلاکو خود را نماینده ای از طرف خدا میداند مه به خاطر گناهان و خیانت هایی که مسلمان کرده اند مامور مجازات آنان کرده است و در این زمینه همیشه پیروز است... )
#سیف الدین_قطز حاکم مصر امیران مشاورانش را گرد آورد و همگی بر قتل فرستاده مغول اتفاق نظر کردند. سلطان قطز فرستادگان مغول را که چهار نفر بودند احضار کرد.
یکی از آنها در بازار اسب در قلعه جبل و دیگری را در بیرون باب زویله، سومی در بیرون باب النصر و چهارمی در ریدانیه به روش #توسیط(نوعی روش اعدام در دوره ممالیک که فرد را با شمشیر از وسط دو نیم میکردند) کشته شدند و سرهای آنها در باب زبیله آویزان شد.
این اقدام از جانب قطز به معنای اعلام جنگ بود.
هدف مسلمانان از این جنگ حفظ مصر بود و آنها امیدی بر پیروزی بر مغولان نداشتند و با ترس و دودلی وارد معرکه شدند.
قطز در رمضان ۶۵۸ در حالی که ملک منصور حاکم #حماه همراه او بود از شهر خارج شد و شخصی را به نیابت خود در مصر گذاشت.
نیروهای دو طرف در ۲۶ رمضان در #عین_جالوت به هم رسیدند و نبرد آغاز شد، نبردی که در عین ناباوری اولین شکست فاحش مغول و نقطه عطف جنگ های آنان شد.
قطز در اوج ناامیدی، در عین جالوت از خود اسطورهای تاریخی ساخت.
داستان عین جالوت شنیدنی است...
📘 با استفاده از تاریخ ممالیک اثر قاسم عبده قاسم ترجمه مفاخری
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
❎ این کینه ورزی ها در سوریه به نفع کیست؟!
خاندان اسد پس از حدود ۵۵ سال رفت. علاوه بر ظلم های این حکومت تمرکزگرا، اعتماد سالهای اخیر بشار به وعده های امارات و تعطیل کردن قوات وطنی و ناامیدی و رشوه گیری ارتش و... مجموعا به این وضعیت رسید و گذشت!
بازتاب ها هم طبق توقع بود. تقریبا همه جهان اسلام رنج دیده از دیکتاتوری ها هم بشدت خوشحال شدند چرا که مردم سوریه را آزاد شده از بند می دیدند اما مساله اصلی قضاوت تیپیکال از جریان پیروز است. چیزی که عده ای تلاش دارند به سیاه ترین روش آن را بازنمایی کنند.
با وجود اینکه مسلحین به شیعیان نبل و الزهرا کاری نداشتند. راس الحسین ع را محافظت کردند. موقع ورود به حرم حضرت زینب سلام الله علیها برای خلع سلاح، حتی آقای سید عبدالله نظام، رهبر شیعیان را با خود همراه بردند و بعد هم آنجا را خالی کردند. جولانی بیانیه داد که کسی حق تعرض به اقلیت ها را ندارد. این گزارش را صفحه خود حرم هم نوشت و ساکنان در حرم هم گزارش دادند.
البته وقتی دزدها یا مردم گرسنه به آشپزخانه حرم حمله و آن را غارت کردند کانال های ایرانی آن را به پای مسلحین نوشتند! اینها چه هدفی دارند؟
آیا میشود بگوییم اطلاع ندارند؟ بخاطر عمق کینه از مسلحین است یا می دانند که مخاطب با این احساسات مذهبی به خوبی تحریک میشود؟ ماجرا چیست؟
نه اینکه آنها افراطی احمق ندارند و ظلم های موردی نخواهند کرد ولی وقتی رویه را حداقل فعلا این گذشته بازنمایی برعکس توسط شما، از دست دادن فرصت است و بس! من البته از برخی انتظار ندارم چون با هر سنی دشمن هستند و تکفیری ها بهترین بهانه برای آنها میباشند ولی از عقلا انتظار واقع بینی است! تازه باید تلاش کرد گفتگو هم شکل بگیرد تا تضمین آینده هم باشد.
دقیقا این اتفاق در افغانستان رخ داد. با اینکه یک جریان متشدد مذهبی روی کار آمد ولی سه معاون وزیر شیعه گذاشت. برای حفظ امنیت شیعیان مقابل داعش، ایستاد و شهید داد و انفجارات هفتگی را به صفر رساند. آزادی عزاداری را تقریبا دست نزد و.. از اینها چه انتظار دیگری دارید؟
ولی جریانهایی خاص عملا آنها را بازنمایی تکفیری کرده و می کند! این برای عقل حاکمیت مضر است هر چند در مدیران هم ضدوحدت کم نیست!!
📍@komeilialireza
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندر احوالات افزایش قیمت دلار 😁
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰 ارقام اقتصادی و حقوق عصر شاه سلیمان صفوی
✍ #سانسون در جاهای مختلف سفرنامه اش ارقام جالبی در مورد حقوق و عواید افراد در ایران میگوید که به گوشه ای از آن اشاره میشود.
(پیش فرض: هر ۴۵ #لیور برابر با یک #تومان است.)
۱) شاه سالانه به #شیخ_الاسلام ۵۰ هزار لیور حقوق میدهد تا از طرفین رشوه نگیرد.(ماهانه ۹۲ تومان میشود)
۲) به #اعتمادالدوله یا نخست وزیرش در هر ماه هزار تومان حقوق میدهد که سالانه ۵۴۰ هزار لیور میشود(این رقم بسیار بالایی است و حدودا ۱۱ برابر حقوق شیخ الاسلام است)
۳) به #دیوان بیگی(وزیر دادگستری فعلی) سالانه ۵۰ هزار اکو میدهد(۱۵۰ هزار لیور که میشود ۲۷۸ تومان یا ماهانه حدود ۲۳ تومان)
۴) هر #قورچی(سرباز) ۱۰۰ اکو(۳۰۰ لیور) در سال حقوق میگیرد (ماهانه نیم تومان یا ۵۵۰۰ دینار)
۵) بعضی #کارگران_خارجی و اروپایی شاه تا ۲۵۰۰ لیور حقوق میگیرند(مقایسه کنید با حقوق ۳۰۰ لیور قورچی ها)
۶) عواید و گمرک #خلیج_فارس که شامل بندر عباس، بندر کنگو، بندر ریگ و جزیره بحرین است به ۶۵ هزار تومان اجاره داده میشود.
۷) گمرک #گیلان هم ۸۰ هزار تومان است.
۸) سایر عواید گمرک هم حدود ۵۵ هزار تومان از #تنباکو گرفته میشود
۹) و حدود ۲۲ هزار تومان عواید گمرک #روغن_نفت است.
۱۰) شخص #شاه_سلیمان(حدود ۳۵۰ سال قبل) هر سال ۸۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد که میشود ماهانه حدود ۶۶ هزار تومان(یعنی به اندازه گمرک خلیج فارس)
این ارقام زمانی به روز میشود که بدانیم حدود ۵۰ سال قبل این تاریخ، قیمت یک #مثقال_طلا هزار دینار و ۱۰ مثقال طلا یک تومان بوده است.(قیمت طلا در دوره خود سانسون را پیدا نکردم)
حساب کنید به قیمت طلا، چه حقوق های هنگفتی گرفته میشد مثلا اگر حقوق ماهانه ۲۳ تومنی دیوان بیگی را در نظر بگیریم ماهانه حدود ۲۳۰ مثقال طلا دریافتی داشته است!!!
✍راقم
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
چرا دروغ می بافی مردک؟!
۱۹ جولای ۱۷۳۳، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، نادر در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرمانده عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آق دره عقب نشینی کنند.
این نخستین شکست نادر بود. یادآوری می شود که پیش و پس اسلام هیچ امیر، فرمانروا و امیر و شاهی، بیش از نادر، پیروز میدان جنگ ها نبوده است. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود.
نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند. اعتراف به اشتباه استراتژیک، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید.
دوم این که به کاتب و منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادیفرمان داد که به همه ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوه دربار صفویه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است.
چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ مردک این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی. ما شکست خورده ایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم.
واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگ چی زبده و به ویژه کشته شدن فرمانده پیر و همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقب نشینی و قبول شکست شد.
لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی دائما می گفت: گام نخست بازیابی برای ارتش شکست خورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینه ای برای شکست های بعدی خواهدبود.
(منبع: پناهی سمنانی، نادرشاه (بازتاب حماسه و فاجعه ملی)، انتشارات کتاب نمونه
کتاب جهانگشای نادری نوشتهٔ میرزا مهدی خان منشی استرآبادی -منشی و مورخ نادر شاه افشار- (درگذشت بین ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۲ قمری)
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
از بادکویه تا لاذقیه
✍ #شاه_اسماعیل_صفوی بعد از ۵ سال اختفا در #لاهیجان در سال ۹۰۵ هجری و در سن ۱۳ سالگی از آن شهر به قصد گرفتن کشور خروج میکند.
اینکه در این مدت ۵ سال بر این کودک چه گذشت (وی از سن ۷ یا ۸ سالگی تا ۱۳ سالگی در لاهیجان بود) و تحت چه تعلیماتی قرار گرفت دقیقا مشخص نیست ولی آنچه که خارج شد فردی با کینه و تعصب فراوان نسبت به سنیان بود.
مرحله اول او فتح منطقه #آذربایجان بود. افراد او که حدود ۷ هزار نفر بودند در ۹۰۶ به سمت شیروان(در قفقاز کنونی) حرکت کرده و قلعه منتش بیگ را گرفته و بدون کشتی از رود #کر خروشان گذشتند(خود این حرکت یعنی زدن به دل آب خروشان و عبور با اسب از آن میتواند سوژه یک سریال تلویزیونی شود) و در این حین سلطان #فرخ_یسار شیروانشاه که قاتل پدرش بود به او پیغام داد به این سمت نیا که آنچه به پدرت رسید به تو هم میرسد.
شاه از این سخن برافروخت و به سمت وی حرکت کرد. فرخ یسار هم با ۲۰ هزار سواره و ۶ هزار پیاده کماندار در نزدیکی قلعه #گلستان و بیغرد به هم رسیدند و غیر باور اینکه سپاه ۷ هزار نفری شاه توانستند سپاه ۲۶ هزار نفری شروانشاه را تار و مار و شخص فرخ یسار را هم بکشند!!!!
مرحله بعد حرکت شاه به سمت بادکویه(همان شهر باکوی فعلی) بود که قلعه مستحکم آن را هم با نقبی که زیرش زدند گشودند و وارد قلعه شدند.
در قلعه، مقبره سلطان خلیل پدر فرخ یسار (و مقبره سایر #شروانشاهان که سنی بودند) بود که پدربزرگ شاه اسماعیل را به قتل رسانده بود. شاه امر کرد؛
بعد از آن قبر سلطان خلیل را که قبل از این شروانشاه بود و نسبت به حضرت ولایت منقبت سلطان #جنید قدس الله سره عداوت ورزیده، به قدم جسارت به معرکه قتال آن حضرت پیش آمده بود، برسیم شکافته، استخوانهای آن ملعون را بیرون آورده به آتش انتقام سوخت و امارات عالیه و مقبره طبقه ملوک شیروان را منهدم کرده به خاک تیره یکسان ساخت...
(📔منبع کتاب #جهانگشای_خاقان)
جلوتر بیاییم.
حدود ۵۴۰ سال میگذرد و #سلفیان #تحریر_الشام بعد اسقاط نظام بشار، خود را به #لاذقیه رسانده و قبر #حافظ_اسد را تخریب کرده و روی آن ادرار میکنند.
اینکه قبر را شکافته اند یا فقط به بی حرمتی به روی قبر اکتفا کرده اند را نمیدانم (که اگر قبر را نشکافته باشند بهتر از شاه اسماعیل رفتار کرده اند) ولی تا وقتی این افراط گری های سنی شیعی باشد مسلمانان یک روز خوش نخواهند دید. صهیونیست ها لذتش را ببرند.
✍راقم
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله بهجت: خدا رحمتش کند [علامه] امینی را، در منبر نوبت میرسید به امینی صاحب «الغدیر»؛ میگفت: همان بالای منبر گریه میکرد از مظلومیت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
مظلومیت او، مظلومیت بشر تا روز قیامت است؛ حتی در زمان ظهور حضرت [صاحبالزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف] که ظاهراً اینکه همه ایمانشان باطنی نیست؛ ناچارند که قائلند به [امامتِ امام عصر علیهالسلام. در روایت دارد که] «لَولا اَنَّ السَّیْفَ بِیَدِهِ لَاَفْتَی الْفُقَهاءُ بِقَتْلِهِ».
اینها از ترس اظهار ایمان میکنند و الا ممکن است که خیلیهایشان باطناً همان قضایای سابقه را دارند!
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
تاریخ و اجتماعیات
ذات تکفیر را میبیند نامش را هر چه بگذارد همان ذات پلید و وحشی را دارد. لعنت خدا بر ابن تیمیه که ری
🔰إنّ قائمنا اذا قام استقبل من جهلة النّاس اشدّ مما استقبله رسول الله من الجاهلیّة فقیل له کیف ذلک؟
فقال : انّ رسول الله اتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحوتةَ و انَّ قائِمَنا اذا قام اتی النّاسَ و کلّهم یتاءوّلون کتاب الله و یحتجّ علیه به و یقاتله علیه اما و الله لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و القرّ(یعنی گرماوسرما).
🔰اعداوه مقلّدة الفقهاء اهل الاجتهاد لما یرونه یحکم بخلاف ما ذهب الیه ائمتهم و لولا ان السیف بیده لافتی الفقهاء بقتله و لکنّ الله یظهره بالسیف و الکرم فیطیعونه و یخافون فیتقبلون حکمه من غیرإیمان بل یضمرون خلافه اذا خرج فلیس له عدو مبین الا الفقهاء خاصه، هو و السیف اخوان ( یوم الخلاص ج 1 ص515 )
امام صادق علیهالسلام:
🔰«هنگامی که #قائم ما قیام کند، آنچه از مردم نادان می بیند، به مراتب بیش از چیزیست که پیامبراکرم (ص) از مردم زمان جاهلیت دید! گفتند: چگونه می شود؟!
فرمود : هنگامی که رسول اکرم (ص) مبعوث شد، مردم سنگها، صخره ها، چوبها و تخته های تراشیده شده را می پرستیدند، ولی قائم ما هنگامی ظهور می کند که همه مردم کتاب خدا را #تأویل می کنند و بر آن استدلال می کنند و براساس آن با آنحضرت به نبرد بر می خیزند، به خدا سوگند که عدالت او در داخل خانه هایشان به آنها می رسد، چنانکه سرما و گرما به آنها می رسد.»
🔰«دشمنان او عبارتند از مقلدین از #فقهاء و مجتهدین، که می بینند او برخلاف فتوای ایشان داوری می کند!
و اگر شمشیر در دست او نبود، فقها به قتل او فرمان می دادند !
ولی چون با شمشیر برنده و دست بخشنده ظهور می کند، از روی ترس و طمع از او اطاعت می کنند و بدون اینکه در دل باور کنند، حکم او را می پذیرند و خلاف آن را در دل پنهان می کنند!
هنگامی که او خارج شود، دشمن شناخته شده ای به جز فقها ندارد! ولی او و شمشیر برادرند.»
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰یلدا و جشن های گمشده دی ماه
✍ واژه #دی از مصدر دا آمده است که در #اوستا و فارسی هخامنشی و #سانسکریت به معنای دادن، آفریدن، ساختن و بخشیدن است.
داتر نیز که در پهلوی داتار و در فارسی دادار یا آفریدگار گفته شده از همین کلمه است.
روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دی ماه جشن برگزار میشده است.
روز اول ماه دی(که شب قبلش میشود یلدا) تحت عنوان #خرم_روز بوده است.
در خرم روز شاهنشاه از تخت به زیر میآمد، لباس سفید میپوشید و در چمنی بر فرشهای سفید مینشست و بار عام میداد. هر کسی میتوانست به حضور او بار یابد. آنگاه شاهنشاه با عموم کشاورزان خصوصاً دهقانان سخن میگفت و با آنان میخورد و میآشامید.
شاه در آن روز چنین میگفت من امروز چون یکی از شما هستم و با شما برادرم زیرا که قوام جهان به آبادی است که در دست شماست و قوام آبادی و پادشاه است.
البته غیر از این چهار روز در بعضی از روزهای دیگر دی ماه نیز جشن هایی وجود داشت از جمله در روزهای چهاردهم دی ماه که #جشن_سیرسور برگزار میشده و مردم به خوردن سیر و آشامیدن شراب میپرداختند و سبزی را با گوشت میپختند تا دفع آفات شیطانی کند و امراض حاصله از نفوذ دیوان را برطرف نماید.
در روز پانزدهم دی ماه معمول بوده است که صورت انسانی را از خمیر یا گل سرخ میساختند و بر فراز درگاه میگذاشتند.
روز شانزدهم دی نیز عیدی رواج داشته است که به دو نام مطرح گردیده است ولی تلفظ این دو نام امروزه درست معلوم نیست یکی از این دو اسم گویا نامی مرکب است که جز نخستین آن لفظ گاو است که به داستانی از پادشاهی #فریدون اشاره دارد.
در کتاب آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز آمده است که دی ماه در ایران کهن ۴ جشن را در بر داشت:
نخستین روز دی ماه و جشن های بعدی روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم یعنی سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود، بوده است. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه را که شب #یلدا میباشد جشن میگیرند.
📔جشن های ملی ایرانیان، اثر رضا دشتی
https://eitaa.com/ejtemaiyatt
✳️ سردترین زمستانهای ادبیات کدامند؟
✳️ احسان رضایی
🔟 سرود کریسمس (چارلز دیکنز)
معمولا داستانهای کریسمسی، سرمایشان آنقدرها هم زیاد نیست. اما چون در این داستان، ابنزر اسکروچِ طماع و پولپرست با روحِ سه کریسمس برخورد میکند که به او زندگی سخت مردم در شبهای سرد زمستان را نشان میدهند، پس میشود این رمان را هم جزو دستۀ سردها گذاشت. سرمایی که ممکن بود جان تیم کوچولو، پسر آقای کریچت را هم بگیرد که شکر خدا به خیر گذشت.
9⃣ بینوایان (ویکتور هوگو)
چند صحنه اساسی این رمان طولانی، در زمستان است: ژان والژان به خاطر کار گیر نیاوردن در سوز و سرمای زمستان بود که دست به دزدی نان میزند، در یک زمستان سرد به کوزت برخورد میکند، فانتین مادر کوزت بر اثر سرما مریض میشود و میمیرد، صحنههای انقلاب در زمستان میگذرد و... خلاصه زمستان است.
8⃣ دخترک کبریتفروش (هانس کریستین آندرسن)
داستان معروف طفل دستفروشی در شب سال نو، که ملت دنبال رفت و آمدهای خودشان هستند و کسی از او کبریت نمیخرد تا عاقبت یکه و تنها در خیابان میماند و سعی میکند با روشن کردن یکییکی کبریتها و دیدن چهره مادربزرگش در نور آنها، گرم شود که نمیشود. آندرسن یک داستان سردِ دیگر هم دارد: «ملکه برفی» سنگدلی که دنیا را زیر برف برده. با این حال عمق احساسات «دخترک کبریتفروش» به قدری است که راحت میشود گفت این داستان، سردتر است.
7⃣ نیروی اهریمنیاش (فیلیپ پولمن)
ایده اصلی این داستان، وجود دنیاهای موازی است. تعدادی از این دنیاها، گرم و استوایی هستند، اما در یکی از دنیاها به قطب شمال سفر میکنیم، جایی که شفقِ قطبی پلی است برای سفر میان دنیاها. در اینجا، حضور خرسهای قطبی، عنصر پیشبرنده داستان است. توصیفی که پولمن از خرسهای قطبی، زرههایی که خودشان میسازند و روحیه جنگندگی آنها به دست داده، فوقالعاده است.
6⃣ میشل استروگف (ژول ورن)
فرمانده ارتباطات تزار، مأمور میشود پیام مهمی را به شهر دورافتاده ایرکوتسک در شرق سیبری برساند. دیگر خودتان حسابش را بکنید رمانی که در دشتهای سیبری میگذرد چقدر سرد است. کتاب چنان در توصیف جغرافیای یخی سیبری و مردمانِ زمخت این منطقه موفق است که وقتی ژول ورن قبل از چاپ، نسخهای از کتاب را به سفیرِ روسیه در فرانسه داد، آقای سفیر متن را بدون حتی یک کلمه تغییر برگرداند و گفت: «هیچ نکتهٔ غیرعادی در آن به چشم نخورد».
5⃣ دکتر ژیواگو (بوریس پاسترناک)
متخصص اصلی توصیف سرما، روسها هستند. نمونهاش همین کتاب: داستان پزشکی که تا عاشق شد انقلاب اکتبر میشود و حوادث بین او و معشوقش فاصله میاندازد و باقی رمان، شرح جستجوهای این دو نفر برای وصال دوباره همدیگر است. توصیف سرمای شدید در کنار فقر و تنگدستی طبقه متوسط روسیه که دو جنگ جهانی را از سر گذراندهاند، این رمان را به اثری درخشان، سرد و سوزناک تبدیل کرده است.
4⃣ جنگ و صلح (لئو تولستوی)
اگر در سینما، تصویر تحلیل رفتن ارتش هیتلر در زمستان سخت استالینگراد به خوبی تصویر شده، در دنیای ادبیات، تصویر گیر کردن ارتش ناپلئون در سرمای سخت سال ۱۸۱۲ روسیه را با قلم جادویی تولستوی داریم. در جنگ ارتش روسیه با ناپلئون، بعضی قهرمانان داستان مثل پرنس آندره و نیکلای روستوف درگیر هستند و صحنه مرگ ژنرال کوتوزوف در زیر بارش برف از صحنههای معروف ادبیات است. بجز «جنگ و صلح»، داستان «آنا کارنینا» هم در زمستان میگذرد، ولی آنجا سرما نقش کلیدی ندارد.
3⃣ سپیددندان (جک لندن)
جک لندن دوتا رمان «سگی» دارد، یعنی رمانهایی که روای آنها یک سگ است: در اولی (آوای وحش) باک، سگ اهلی و سربهزیرِ یک قاضی از انسانها جدا میشود و سر از محیط خشن طبیعت درمیآورد. در دومی، یک سگ-گرگی از میان گرگها به دنیای انسانها وارد میشود. این دومی کلا در سرزمینهای یخبندان قطب میگذرد و سپیددندانِ نیمهوحشی اما وفادار، جزو سگهای سورتمه میشود.
2⃣ نارنیا (سی. اس. لوییس)
ایده ملکه یخی آندرسن، اینجا کامل شده و جادوگر، سرتاسر سرزمین مخفیِ نارنیا را در تاریکی و یخبندان اسیر کرده و باعث شده نارنیا صدها سال در زمستان فرو برود. دشمن او، شیری با اسم شرقیِ اصلان است که غرشش میتواند یخ و برف را آب کند، اما جادوگر خود اصلان را هم اسیر کرده و حالا بچهها که شاگرد مدرسههایی معمولی هستند، باید به نارنیا بروند و اصلان را بیدار کنند تا نارنیا را نجات بدهد.
1⃣ ترانه آتش و یخ (جورج آر. آر. مارتین)
و بالاخره میرسیم به یکی از هولناکترین تصاویر سرما و زمستان. جایی که بشر، دیواری جلوی سرزمینهای یخبندان کشیده تا موجودات آن سوی دیوار نتوانند حمله کنند، اما حالا «زمستان طولانی» فرارسیده و هفت قلمرو در خطر است و جز نگهبانان دیوار هم کسی حواسش نیست. بله، وینتر ایز کامینگ.
📇 تماشاگران امروز (شماره ۱۲۸)
https://t.me/ejtemaiyatt
🔰دستگاه خبر رسانی امیر کبیر
یکی از سازمانهای مهم و جالب در حکومت #امیرکبیر که در واقع بازوی او برای کشف فساد و تجاوز ماموران حکومتی به مردم و کمک موثری در استقلال عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی بود، دستگاه خبررسانی او بود.
امیرکبیر با کمک این نهاد به چنان آگاهی نسبت به مسائل جاری در گوشه و کنار مملکت رسیده بود که مردم وی را عالم بر اسرار مملکت میشناختند و حتی از این هم بیشتر رفته برای وی مرتبه کرامت قائل بودند. اسماعیل رائین مینویسد:
ارسال اخبار سری به وسیله جاسوسان و خبر دهندگان و مواخذات امیر از مجرمین و جفاکاران آنقدر منظم و سریع بود که اغلب مردم معتقد به غیب گویی و کرامات امیرکبیر شده بودند و اظهار عقیده میکردند که وی از عالم غیب اطلاع دارد و اطلاعات خود را از آنجا کسب میکند(حقوق بگیران انگلیس در ایران ص ۲۲۹)
رائین نام تشکیلاتی را که امیر برای مسائل اطلاعاتی دایر کرده بود #منهیان_امیر ذکر میکند و میافزاید این تشکیلات آنقدر در ولایات و در دل عمال دولت ایجاد رعب و وحشت کرده بود که هر پنج نفری که دور هم جمع میشدند تصور میکردند یکی دو نفرشان خفیه نویس و یا عضو تشکیلات منهیان هستند(همان)
میرزا احمد وقایع نگار (از همراهان امیر در سفارت #ارزنه_الروم) اشارات جالبی در کاربرد عملیات خفیه نویسان امیر دارد:
... مشهور میافتاد که امیر شرحی به فلان حاکم نوشته که آفرین بر نظم تو.
مثلاً در یزد حاکم باشی و پادشاه به تو مطمئن باشد اما در محله پشت خانعلی، فلان کس نسبت به مجوسی فحش گوید یا تطاول نماید و یا در فلان و بهمان محله عمرو و یا زید مست باشد و یا حربه در دست عبور کند، اگرچه عربده نکشیده باشد و زخم نزده باشد(تاریخ قاجاریه، خطی، نقل از امیر کبیر و ایران ص ۳۴۶)
ماجرای آگاهی او از توطئه بابیان در تهران نشان میدهد که #خفیه_نویسان امیر حتی در میان گروههای مذهبی نیز فعال بوده است و یا مثلاً او خیلی زود از ارتباط میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران با سفارتخانههای #روس و #انگلیس و قبول انفیدان اهدایی سفارت روس به او آگاهی یافت و به مقابله با آن پرداخت.
بخشی از مهمترین و زندهترین وظایف منهیان امیر نفوذشان در سفارتخانههای خارجی خاصه در دو سفارت روس به انگلیسی بود.
خفته نویسان امیر در سفارت روسیه آنچنان فعال بودند که سفیر روس را به عجز آورده بودند و هر تصمیم توطئه آمیزی که علیه ایران در سفارت مذکور گرفته میشد امیر در کمترین مدت آگاهی مییافت.
اسماعیل رائین وضع سفیر روس را ر ارتباط با نحوه عمل منحیان امیر چنین مجسم میکند:
جاسوس امیر در سفارت روز مدتها سبب وحشت و سرگردانی اولیا سفارت و حتی شخص سفیر شده بود سفیر روس بارها پس از تفحص و بازدید دقیق اتاقهای سفارت، اعضای خود را در گوشهای که اطمینان داشت صدای او به جایی نمیرسد جمع میکرد و با آنها درباره اوضاع مملکت ایران گفتگو مینمود، ولی روز بعد امیر که از ماجرا مطلع شده بود نسبت به صحبتهایی که در داخل درهای بسته سفارت شده بود، به سفیر روس اعتراض میکرد و به تدریج سفیر روس و اعضای آن سفارتخانه معتقد شده بودند که #اجنه با امیر ارتباط دارند...(حقوق بگیران انگلیس در ایران صفحه ۲۲۲)
📔 امیرکبیر، تجلی افتخارات ملی، پناهی سمنانی
https://eitaa.com/ejtemaiyatt