eitaa logo
تاریخ و اجتماعیات
72 دنبال‌کننده
552 عکس
203 ویدیو
6 فایل
مطالعه‌ای در باب تاریخ، اجتماعیات، ادبیات و فرهنگ ✍️ راقِم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ارقام اقتصادی و حقوق عصر شاه سلیمان صفوی ✍ در جاهای مختلف سفرنامه اش ارقام جالبی در مورد حقوق و عواید افراد در ایران می‌گوید که به گوشه ای از آن اشاره می‌شود. (پیش فرض: هر ۴۵ برابر با یک است.) ۱) شاه سالانه به ۵۰ هزار لیور حقوق می‌دهد تا از طرفین رشوه نگیرد.(ماهانه ۹۲ تومان می‌شود) ۲) به یا نخست وزیرش در هر ماه هزار تومان حقوق میدهد که سالانه ۵۴۰ هزار لیور می‌شود(این رقم بسیار بالایی است و حدودا ۱۱ برابر حقوق شیخ الاسلام است) ۳) به بیگی(وزیر دادگستری فعلی) سالانه ۵۰ هزار اکو میدهد(۱۵۰ هزار لیور که می‌شود ۲۷۸ تومان یا ماهانه حدود ۲۳ تومان) ۴) هر (سرباز) ۱۰۰ اکو(۳۰۰ لیور) در سال حقوق می‌گیرد (ماهانه نیم تومان یا ۵۵۰۰ دینار) ۵) بعضی و اروپایی شاه تا ۲۵۰۰ لیور حقوق می‌گیرند(مقایسه کنید با حقوق ۳۰۰ لیور قورچی ها) ۶) عواید و گمرک که شامل بندر عباس، بندر کنگو، بندر ریگ و جزیره بحرین است به ۶۵ هزار تومان اجاره داده می‌شود. ۷) گمرک هم ۸۰ هزار تومان است. ۸) سایر عواید گمرک هم حدود ۵۵ هزار تومان از گرفته می‌شود ۹) و حدود ۲۲ هزار تومان عواید گمرک است. ۱۰) شخص (حدود ۳۵۰ سال قبل) هر سال ۸۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد که می‌شود ماهانه حدود ۶۶ هزار تومان(یعنی به اندازه گمرک خلیج فارس) این ارقام زمانی به روز می‌شود که بدانیم حدود ۵۰ سال قبل این تاریخ، قیمت یک هزار دینار و ۱۰ مثقال طلا یک تومان بوده است‌.(قیمت طلا در دوره خود سانسون را پیدا نکردم) حساب کنید به قیمت طلا، چه حقوق های هنگفتی گرفته می‌شد مثلا اگر حقوق ماهانه ۲۳ تومنی دیوان بیگی را در نظر بگیریم ماهانه حدود ۲۳۰ مثقال طلا دریافتی داشته است!!! ✍راقم https://eitaa.com/ejtemaiyatt
چرا دروغ می بافی مردک؟! ۱۹ جولای ۱۷۳۳‌، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، نادر در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرمانده عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آق دره عقب نشینی کنند. این نخستین شکست نادر بود. یادآوری می شود که پیش و پس اسلام هیچ امیر‌، فرمانروا و امیر و شاهی، بیش از نادر، پیروز میدان‌ جنگ‌ ها نبوده است. نقش شکست سامرا از دید تخریب روحیه ایرانیان، کمتر از شکست چالدران نبود. ولی برای نادر همواره پیروز، این شکست بس عبرت آموز بود. نخست آن که نادر شکست را پذیرفت. او با احضار افسران خود شروع به اعتراف کرد و همه تقصیرها را به گردن گرفت. در عین حال سرنوشت خود و سربازانش را یکسان دانست و دلاوری ها و پیروزی های گذشته را یادآور شد. به آنان قول داد که جبران کند.‌ اعتراف به اشتباه استراتژیک‌، جایگاه نادر را نزد فرماندهان بالا برد. به گونه ای که همه در چادر فرماندهی اشک ریخته و به او اطمینان دادند که در رویارویی دوباره با توپال پاشا و ترکان عثمانی تا مرز مرگ خواهند جنگید. دوم این که به کاتب و منشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادی‌فرمان داد که به همه ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوه دربار صفویه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزی های نادر، در پایان نوشت: اندک چشم زخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است. چون نادر نامه ها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تندی بر سر میرزا مهدی خان فریاد کشید؛ مردک این دروغ ها و یاوه ها چیست که از خود بافتی. ما شکست خورده ایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم. واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک‌، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگ چی زبده و به ویژه کشته شدن‌ فرمانده پیر و همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقب نشینی و قبول شکست شد. لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی دائما می گفت: گام نخست بازیابی برای ارتش شکست خورده، پذیرش شکست از سوی فرمانده کل است. بدون اعتراف به شکست‌، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینه ای برای شکست های بعدی خواهدبود. (منبع: پناهی سمنانی، نادرشاه (بازتاب حماسه و فاجعه ملی)، انتشارات کتاب نمونه کتاب جهانگشای نادری نوشتهٔ میرزا مهدی خان منشی استرآبادی -منشی و مورخ نادر شاه افشار- (درگذشت بین ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۲ قمری) @karimipour_k https://eitaa.com/ejtemaiyatt
از بادکویه تا لاذقیه ✍ بعد از ۵ سال اختفا در در سال ۹۰۵ هجری و در سن ۱۳ سالگی از آن شهر به قصد گرفتن کشور خروج می‌کند. اینکه در این مدت ۵ سال بر این کودک چه گذشت (وی از سن ۷ یا ۸ سالگی تا ۱۳ سالگی در لاهیجان بود) و تحت چه تعلیماتی قرار گرفت دقیقا مشخص نیست ولی آنچه که خارج شد فردی با کینه و تعصب فراوان نسبت به سنیان بود. مرحله اول او فتح منطقه بود. افراد او که حدود ۷ هزار نفر بودند در ۹۰۶ به سمت شیروان(در قفقاز کنونی) حرکت کرده و قلعه منتش بیگ را گرفته و بدون کشتی از رود خروشان گذشتند(خود این حرکت یعنی زدن به دل آب خروشان و عبور با اسب از آن می‌تواند سوژه یک سریال تلویزیونی شود) و در این حین سلطان شیروانشاه که قاتل پدرش بود به او پیغام داد به این سمت نیا که آنچه به پدرت رسید به تو هم می‌رسد. شاه از این سخن برافروخت و به سمت وی حرکت کرد. فرخ یسار هم با ۲۰ هزار سواره و ۶ هزار پیاده کماندار در نزدیکی قلعه و بیغرد به هم رسیدند و غیر باور اینکه سپاه ۷ هزار نفری شاه توانستند سپاه ۲۶ هزار نفری شروانشاه را تار و مار و شخص فرخ یسار را هم بکشند!!!! مرحله بعد حرکت شاه به سمت بادکویه(همان شهر باکوی فعلی) بود که قلعه مستحکم آن را هم با نقبی که زیرش زدند گشودند و وارد قلعه شدند. در قلعه، مقبره سلطان خلیل پدر فرخ یسار (و مقبره سایر که سنی بودند) بود که پدربزرگ شاه اسماعیل را به قتل رسانده بود. شاه امر کرد؛ بعد از آن قبر سلطان خلیل را که قبل از این شروانشاه بود و نسبت به حضرت ولایت منقبت سلطان قدس الله سره عداوت ورزیده، به قدم جسارت به معرکه قتال آن حضرت پیش آمده بود، برسیم شکافته، استخوان‌های آن ملعون را بیرون آورده به آتش انتقام سوخت و امارات عالیه و مقبره طبقه ملوک شیروان را منهدم کرده به خاک تیره یکسان ساخت... (📔منبع کتاب ) جلوتر بیاییم. حدود ۵۴۰ سال می‌گذرد و بعد اسقاط نظام بشار، خود را به رسانده و قبر را تخریب کرده و روی آن ادرار می‌کنند. اینکه قبر را شکافته اند یا فقط به بی حرمتی به روی قبر اکتفا کرده اند را نمیدانم (که اگر قبر را نشکافته باشند بهتر از شاه اسماعیل رفتار کرده اند) ولی تا وقتی این افراط گری های سنی شیعی باشد مسلمانان یک روز خوش نخواهند دید. صهیونیست ها لذتش را ببرند. ✍راقم https://eitaa.com/ejtemaiyatt
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله بهجت: خدا رحمتش کند [علامه] امینی را، در منبر نوبت می‌رسید به امینی صاحب «الغدیر»؛ می‌گفت: همان بالای منبر گریه می‌کرد از مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام. مظلومیت او، مظلومیت بشر تا روز قیامت است؛ حتی در زمان ظهور حضرت [صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف] که ظاهراً اینکه همه ایمانشان باطنی نیست؛ ناچارند که قائلند به [امامتِ امام عصر علیه‌السلام. در روایت دارد که] «لَولا اَنَّ السَّیْفَ بِیَدِهِ لَاَفْتَی الْفُقَهاءُ بِقَتْلِهِ». اینها از ترس اظهار ایمان می‌کنند و الا ممکن است که خیلی‌هایشان باطناً همان قضایای سابقه را دارند! https://eitaa.com/ejtemaiyatt
تاریخ و اجتماعیات
ذات تکفیر را می‌بیند نامش را هر چه بگذارد همان ذات پلید و وحشی را دارد. لعنت خدا بر ابن تیمیه که ری
🔰إنّ قائمنا اذا قام استقبل من جهلة النّاس اشدّ مما استقبله رسول الله من الجاهلیّة فقیل له کیف ذلک؟ فقال : انّ رسول الله اتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحوتةَ و انَّ قائِمَنا اذا قام اتی النّاسَ و کلّهم یتاءوّلون کتاب الله و یحتجّ علیه به و یقاتله علیه اما و الله لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و القرّ(یعنی گرماوسرما). 🔰اعداوه مقلّدة الفقهاء اهل الاجتهاد لما یرونه یحکم بخلاف ما ذهب الیه ائمتهم و لولا ان السیف بیده لافتی الفقهاء بقتله و لکنّ الله یظهره بالسیف و الکرم فیطیعونه و یخافون فیتقبلون حکمه من غیرإیمان بل یضمرون خلافه اذا خرج فلیس له عدو مبین الا الفقهاء خاصه، هو و السیف اخوان ( یوم الخلاص ج 1 ص515 ) امام صادق علیه‌السلام: 🔰«هنگامی که ما قیام کند، آنچه از مردم نادان می بیند، به مراتب بیش از چیزیست که پیامبراکرم (ص) از مردم زمان جاهلیت دید! گفتند: چگونه می شود؟! فرمود : هنگامی که رسول اکرم (ص) مبعوث شد، مردم سنگها، صخره ها، چوبها و تخته های تراشیده شده را می پرستیدند، ولی قائم ما هنگامی ظهور می کند که همه مردم کتاب خدا را می کنند و بر آن استدلال می کنند و براساس آن با آنحضرت به نبرد بر می خیزند، به خدا سوگند که عدالت او در داخل خانه هایشان به آنها می رسد، چنانکه سرما و گرما به آنها می رسد.» 🔰«دشمنان او عبارتند از مقلدین از و مجتهدین، که می بینند او برخلاف فتوای ایشان داوری می کند! و اگر شمشیر در دست او نبود، فقها به قتل او فرمان می دادند ! ولی چون با شمشیر برنده و دست بخشنده ظهور می کند، از روی ترس و طمع از او اطاعت می کنند و بدون اینکه در دل باور کنند، حکم او را می پذیرند و خلاف آن را در دل پنهان می کنند! هنگامی که او خارج شود، دشمن شناخته شده ای به جز فقها ندارد! ولی او و شمشیر برادرند.» https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰یلدا و جشن های گمشده دی ماه ✍ واژه از مصدر دا آمده است که در و فارسی هخامنشی و به معنای دادن، آفریدن، ساختن و بخشیدن است. داتر نیز که در پهلوی داتار و در فارسی دادار یا آفریدگار گفته شده از همین کلمه است. روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دی ماه جشن برگزار می‌شده است. روز اول ماه دی(که شب قبلش می‌شود یلدا) تحت عنوان بوده است. در خرم روز شاهنشاه از تخت به زیر می‌آمد، لباس سفید می‌پوشید و در چمنی بر فرش‌های سفید می‌نشست و بار عام می‌داد. هر کسی می‌توانست به حضور او بار یابد. آنگاه شاهنشاه با عموم کشاورزان خصوصاً دهقانان سخن می‌گفت و با آنان می‌خورد و می‌آشامید. شاه در آن روز چنین می‌گفت من امروز چون یکی از شما هستم و با شما برادرم زیرا که قوام جهان به آبادی است که در دست شماست و قوام آبادی و پادشاه است. البته غیر از این چهار روز در بعضی از روزهای دیگر دی ماه نیز جشن‌ هایی وجود داشت از جمله در روزهای چهاردهم دی ماه که برگزار می‌شده و مردم به خوردن سیر و آشامیدن شراب می‌پرداختند و سبزی را با گوشت می‌پختند تا دفع آفات شیطانی کند و امراض حاصله از نفوذ دیوان را برطرف نماید. در روز پانزدهم دی ماه معمول بوده است که صورت انسانی را از خمیر یا گل سرخ می‌ساختند و بر فراز درگاه می‌گذاشتند. روز شانزدهم دی نیز عیدی رواج داشته است که به دو نام مطرح گردیده است ولی تلفظ این دو نام امروزه درست معلوم نیست یکی از این دو اسم گویا نامی مرکب است که جز نخستین آن لفظ گاو است که به داستانی از پادشاهی اشاره دارد. در کتاب آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز آمده است که دی ماه در ایران کهن ۴ جشن را در بر داشت: نخستین روز دی ماه و جشن های بعدی روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم یعنی سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود، بوده است. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه را که شب می‌باشد جشن می‌گیرند. 📔جشن های ملی ایرانیان، اثر رضا دشتی https://eitaa.com/ejtemaiyatt
✳️ سرد‌ترین زمستان‌های ادبیات کدامند؟ ✳️ احسان رضایی 🔟 سرود کریسمس (چارلز دیکنز) معمولا داستان‌های کریسمسی، سرمایشان آن‌قدر‌ها هم زیاد نیست.‌‌ اما چون در این داستان، ابنزر اسکروچِ طماع و پول‌پرست با روحِ سه کریسمس برخورد می‌کند که به او زندگی سخت مردم در شبهای سرد زمستان را نشان می‌دهند، پس می‌شود این رمان را هم جزو دستۀ سرد‌ها گذاشت. سرمایی که ممکن بود جان تیم کوچولو، پسر آقای کریچت را هم بگیرد که شکر خدا به خیر گذشت. 9⃣ بینوایان (ویکتور هوگو) چند صحنه اساسی این رمان طولانی، در زمستان است: ژان والژان به خاطر کار گیر نیاوردن در سوز و سرمای زمستان بود که دست به دزدی نان می‌زند، در یک زمستان سرد به کوزت برخورد می‌کند، فانتین مادر کوزت بر اثر سرما مریض می‌شود و می‌میرد، صحنه‌های انقلاب در زمستان می‌گذرد و... خلاصه زمستان است. 8⃣ دخترک کبریت‌فروش (هانس کریستین آندرسن) داستان معروف طفل دستفروشی در شب سال نو، که ملت دنبال رفت و آمدهای خودشان هستند و کسی از او کبریت نمی‌خرد تا عاقبت یکه و تنها در خیابان می‌ماند و سعی می‌کند با روشن کردن یکی‌یکی کبریت‌ها و دیدن چهره مادربزرگش در نور آن‌ها، گرم شود که نمی‌شود. آندرسن یک داستان سردِ دیگر هم دارد: «ملکه برفی» سنگدلی که دنیا را زیر برف برده. با این حال عمق احساسات «دخترک کبریت‌فروش» به قدری است که راحت می‌شود گفت این داستان، سرد‌تر است. 7⃣ نیروی اهریمنی‌اش (فیلیپ پولمن) ایده اصلی این داستان، وجود دنیاهای موازی است. تعدادی از این دنیا‌ها، گرم و استوایی هستند، اما در یکی از دنیا‌ها به قطب شمال سفر می‌کنیم، جایی که شفقِ قطبی پلی است برای سفر میان دنیاها. در اینجا، حضور خرسهای قطبی، عنصر پیش‌برنده داستان است. توصیفی که پولمن از خرسهای قطبی، زره‌هایی که خودشان می‌سازند و روحیه جنگندگی آن‌ها به دست داده، فوق‌العاده است. 6⃣ میشل استروگف (ژول ورن) فرمانده ارتباطات تزار، مأمور می‌شود پیام مهمی را به شهر دورافتاده ایرکوتسک در شرق سیبری برساند. دیگر خودتان حسابش را بکنید رمانی که در دشتهای سیبری می‌گذرد چقدر سرد است. کتاب چنان در توصیف جغرافیای یخی سیبری و مردمانِ زمخت این منطقه موفق است که وقتی ژول ورن قبل از چاپ، نسخه‌ای از کتاب را به سفیرِ روسیه در فرانسه داد، آقای سفیر متن را بدون حتی یک کلمه تغییر برگرداند و گفت: «هیچ نکتهٔ غیرعادی در آن به چشم نخورد». 5⃣ دکتر ژیواگو (بوریس پاسترناک) متخصص اصلی توصیف سرما، روس‌ها هستند. نمونه‌اش همین کتاب: داستان پزشکی که تا عاشق شد انقلاب اکتبر می‌شود و حوادث بین او و معشوقش فاصله می‌اندازد و باقی رمان، شرح جستجوهای این دو نفر برای وصال دوباره همدیگر است. توصیف سرمای شدید در کنار فقر و تنگدستی طبقه متوسط روسیه که دو جنگ جهانی را از سر گذرانده‌اند، این رمان را به اثری درخشان، سرد و سوزناک تبدیل کرده است. 4⃣ جنگ و صلح (لئو تولستوی) اگر در سینما، تصویر تحلیل رفتن ارتش هیتلر در زمستان سخت استالینگراد به خوبی تصویر شده، در دنیای ادبیات، تصویر گیر کردن ارتش ناپلئون در سرمای سخت سال ۱۸۱۲ روسیه را با قلم جادویی تولستوی داریم. در جنگ ارتش روسیه با ناپلئون، بعضی قهرمانان داستان مثل پرنس آندره و نیکلای روستوف درگیر هستند و صحنه مرگ ژنرال کوتوزوف در زیر بارش برف از صحنه‌های معروف ادبیات است. بجز «جنگ و صلح»، داستان «آنا کارنینا» هم در زمستان می‌گذرد، ولی آنجا سرما نقش کلیدی ندارد. 3⃣ سپیددندان (جک لندن) جک لندن دوتا رمان «سگی» دارد، یعنی رمانهایی که روای آن‌ها یک سگ است: در اولی (آوای وحش) باک، سگ اهلی و سربه‌زیرِ یک قاضی از انسان‌ها جدا می‌شود و سر از محیط خشن طبیعت درمی‌آورد. در دومی، یک سگ-گرگی از میان گرگ‌ها به دنیای انسان‌ها وارد می‌شود. این دومی کلا در سرزمین‌های یخبندان قطب می‌گذرد و سپیددندانِ نیمه‌وحشی اما وفادار، جزو سگ‌های سورتمه می‌شود. 2⃣ نارنیا (سی. اس. لوییس) ایده ملکه یخی آندرسن، اینجا کامل شده و جادوگر، سرتاسر سرزمین مخفیِ نارنیا را در تاریکی و یخبندان اسیر کرده و باعث شده نارنیا صد‌ها سال در زمستان فرو برود. دشمن او، شیری با اسم شرقیِ اصلان است که غرشش می‌تواند یخ و برف را آب کند، اما جادوگر خود اصلان را هم اسیر کرده و حالا بچه‌ها که شاگرد مدرسه‌هایی معمولی هستند، باید به نارنیا بروند و اصلان را بیدار کنند تا نارنیا را نجات بدهد. 1⃣ ترانه آتش و یخ (جورج آر. آر. مارتین) و بالاخره می‌رسیم به یکی از هولناک‌ترین تصاویر سرما و زمستان. جایی که بشر، دیواری جلوی سرزمین‌های یخبندان کشیده تا موجودات آن سوی دیوار نتوانند حمله کنند، اما حالا «زمستان طولانی» فرارسیده و هفت قلمرو در خطر است و جز نگهبانان دیوار هم کسی حواسش نیست. بله، وینتر ایز کامینگ. 📇 تماشاگران امروز (شماره ۱۲۸) https://t.me/ejtemaiyatt
🔰دستگاه خبر رسانی امیر کبیر یکی از سازمان‌های مهم و جالب در حکومت که در واقع بازوی او برای کشف فساد و تجاوز ماموران حکومتی به مردم و کمک موثری در استقلال عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی بود، دستگاه خبررسانی او بود. امیرکبیر با کمک این نهاد به چنان آگاهی نسبت به مسائل جاری در گوشه و کنار مملکت رسیده بود که مردم وی را عالم بر اسرار مملکت می‌شناختند و حتی از این هم بیشتر رفته برای وی مرتبه کرامت قائل بودند. اسماعیل رائین می‌نویسد: ارسال اخبار سری به وسیله جاسوسان و خبر دهندگان و مواخذات امیر از مجرمین و جفاکاران آنقدر منظم و سریع بود که اغلب مردم معتقد به غیب گویی و کرامات امیرکبیر شده بودند و اظهار عقیده می‌کردند که وی از عالم غیب اطلاع دارد و اطلاعات خود را از آنجا کسب می‌کند(حقوق بگیران انگلیس در ایران ص ۲۲۹) رائین نام تشکیلاتی را که امیر برای مسائل اطلاعاتی دایر کرده بود ذکر می‌کند و می‌افزاید این تشکیلات آنقدر در ولایات و در دل عمال دولت ایجاد رعب و وحشت کرده بود که هر پنج نفری که دور هم جمع می‌شدند تصور می‌کردند یکی دو نفرشان خفیه نویس و یا عضو تشکیلات منهیان هستند(همان) میرزا احمد وقایع نگار (از همراهان امیر در سفارت ) اشارات جالبی در کاربرد عملیات خفیه نویسان امیر دارد: ... مشهور می‌افتاد که امیر شرحی به فلان حاکم نوشته که آفرین بر نظم تو. مثلاً در یزد حاکم باشی و پادشاه به تو مطمئن باشد اما در محله پشت خانعلی، فلان کس نسبت به مجوسی فحش گوید یا تطاول نماید و یا در فلان و بهمان محله عمرو و یا زید مست باشد و یا حربه در دست عبور کند، اگرچه عربده نکشیده باشد و زخم نزده باشد(تاریخ قاجاریه، خطی، نقل از امیر کبیر و ایران ص ۳۴۶) ماجرای آگاهی او از توطئه بابیان در تهران نشان می‌دهد که امیر حتی در میان گروه‌های مذهبی نیز فعال بوده است و یا مثلاً او خیلی زود از ارتباط میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران با سفارتخانه‌های و و قبول انفیدان اهدایی سفارت روس به او آگاهی یافت و به مقابله با آن پرداخت. بخشی از مهمترین و زنده‌ترین وظایف منهیان امیر نفوذشان در سفارتخانه‌های خارجی خاصه در دو سفارت روس به انگلیسی بود. خفته نویسان امیر در سفارت روسیه آنچنان فعال بودند که سفیر روس را به عجز آورده بودند و هر تصمیم توطئه آمیزی که علیه ایران در سفارت مذکور گرفته می‌شد امیر در کمترین مدت آگاهی می‌یافت. اسماعیل رائین وضع سفیر روس را ر ارتباط با نحوه عمل منحیان امیر چنین مجسم می‌کند: جاسوس امیر در سفارت روز مدت‌ها سبب وحشت و سرگردانی اولیا سفارت و حتی شخص سفیر شده بود سفیر روس بارها پس از تفحص و بازدید دقیق اتاق‌های سفارت، اعضای خود را در گوشه‌ای که اطمینان داشت صدای او به جایی نمی‌رسد جمع می‌کرد و با آنها درباره اوضاع مملکت ایران گفتگو می‌نمود، ولی روز بعد امیر که از ماجرا مطلع شده بود نسبت به صحبت‌هایی که در داخل درهای بسته سفارت شده بود، به سفیر روس اعتراض می‌کرد و به تدریج سفیر روس و اعضای آن سفارتخانه معتقد شده بودند که با امیر ارتباط دارند...(حقوق بگیران انگلیس در ایران صفحه ۲۲۲) 📔 امیرکبیر، تجلی افتخارات ملی، پناهی سمنانی https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰شاهد بازی در ادبیات کهن فارسی ✍شعرای ادب فارسی جایگاه ویژه ای برای قائل اند، به نحوی که در اکثر موارد وصف معشوق در دیوان های شعرا، معشوق مذکر است؛ حال این توصیف معشوق که نوجوانان و بدون ریش اند یا به صورت مستقیم است یا به نحو غیر مستقیم. 👈یک از این شعرا است که شاعر دربار بوده است. در شاهد مثال های زیر که در دیوان وی موجود است، مواردی که وصف مستقیم پسر به عنوان معشوق آمده را ذکر کردم، هر چند موارد غیر مستقیم بررسی نشده است: ۱) گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب/ گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب ۲) گفتم که چه نامی‌ ای پسر؟ گفتا غم/ گفتم نگری به عاشقان؟ گفتا کم گفتم به چه بسته‌ای مرا؟ گفت به دم/ گفتم چه بود پیشه تو؟ گفت ستم ۳) شمشاد قد و نوش لب و عاج بری/ سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری هم سرو روان و هم بت کاشغری/ مر حورا را تو سخت نیکو پسری ۴) از حور بتی چون تو نزاید پسری/ چون سنگ دلی داری و چون سیم بری آمد دو لب ترا ز شکر نفری/ کز هر سخنی همی فشاند شکری ۵) شکرک از آن دولبک تو بچنم اگر تو یله کنی/ پسرک تو کی بزنمت به پدر اگر گله کنی حجم شعری که در وصف پسران در تقریبا کل دیوان شعرای مختلف آمده زیاد و بسیار جالب است که به مر‌ور به این موارد اشاره خواهد شد و نوع نگاه ما به ادبیات غنی فارسی تغییر خواهد کرد. ✍راقم https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰نافهمی تناسبات جنگ ✍ تاریخ ایران بارها مورد سیل تهاجم نیروهای بیگانه قرار گرفته و شهرهایش ویران و مردمانش کشته شدند. در این بین عدم فهم صحیح از دشمن و نشناختن تناسب بین نیروهای خودی و طرف مقابل باعث شده مال و جان ایرانی بی مورد از بین برود. یک نمونه از این موارد، کشتار اصفهان در عهد تیموری است که هر چند علما در ابتدا توانستند از نابودی شهر جلوگیری کنند ولی یک عده جوگیر که کله شان پر از باد بود با شورش بی مورد خود شهر و مردمش را به فنا دادند. داستان را از کتاب تیموریان و ترکمانان دکتر میر جعفری نقل می‌کنم که ببینیم این عدم درک صحیح جنگ، چه نتیجه ای خواهد داشت: ... پادشاه که آوازه گشایی تیمور را شنیده بود، می‌خواست به هر تدبیری که شده قلمرو حکومت خود را از صدمات سپاهیان تیموری حفظ کند. به همین دلیل نامه‌ای به امیر نوشت و صیانت فرزندان خود را به وی سفارش کرد. در آن زمان حکومت اصفهان در دست سلطان زین العابدین فرزند شاه شجاع مظفری بود. تیمور در سال ۷۸۹ هنگامی که در آذربایجان بود بنا به وصیت شاه شجاع سلطان زین العابدین فرزند وی را به خدمت خود خواست اما وی از رفتن به خدمت او امتناع کرده و به پیغام امیر تیمور اعتنایی نکرد و حتی به فرستاده امیر تیمور نیز اجازه مراجعت نداد. چون امیر تیمور از این امر باخبر شد در پاییز ۷۸۹ عازم تسخیر عراق عجم و فارس شده از راه همدان گلپایگان به اصفهان روی آورد و در بیرون اردو زد. علما و بزرگان اصفهان به استقبال او رفتند و امان خواستند و تعهد کردند که مالی به عنوان تحصیل امان تسلیم کنند‌. تیمور این تقاضا را پذیرفت و برای وصول آن مامورانی فرستاد و فرمان داد بزرگان اصفهان تا وصول مال در اردو توقف نمایند. چون شب فرا رسید مردم اصفهان گرد شخصی به نام ، که از طهران یا تیران آهنگران بود جمع شده دست به شورش و قیام زدن و محصلان و گماشتگان امرای تیموری را به قتل رساندند. بنا به نوشته مورخان آن عصر مردم اصفهان در آن شب ۳ تا ۶ هزار نفر از تیموریان را کشتند و دروازه‌ها را از چنگ محافظان آن به در آوردند. روز دیگر که خبر واقعه به تیمور رسید، آتش خشم جهان سوزش زبانه کشید و فرمان داد تا سپاهیان شهر را به تصرف در آورد‌. شهر به یکباره مسخر شد. به روایتی ۷۰ هزار سر آدمی را جمع کرده از آنها در چندین محل کله مناره برپا کردند. در برخی از منابع تیموری تعداد مناره‌های برپا شده حتی هزار عدد نیز ذکر شده است. ابن عربشاه درباره خشم تیمور و قتل عام اصفهان می‌نویسد: تیمور چون از ماجرا آگاه شد شمشیر خشم برآهیخت و چون سگ گزنده و پلنگ درنده به شهر درآمد و فرمود تا خون‌ها بریزند و زندگان به دست مرگ سپارند. نه بر سالخورده بخشایند و نه بر خردسال رحمت آرند. آنگاه درخت زندگی آنان از پای برانداخته شد و شکم گرگان بیابان و حوصله مرغان آسمان از لاشه مردان آکنده گشت و شمار کشتگان از ۶۰۰ هزار بگذشت... https://eitaa.com/ejtemaiyatt
گزارشی از وضعیت اقتصادی سوریه در اواخر حکومت بشار اسد ♦️محمد جلالی آخرین نخست وزیر بشار اسد در گفتگویی به وضعیت اقتصاد سوریه و دلایل آن در سقوط نظام بعثی پرداخت. چند نکته جالب آن را در زیر بخوانید : 🔸️ نخست وزیر بودم با حقوق دو میلیون لیره (140 دلار) و وزیر هم حقوقش یک میلیون لیره ( 70دلار) بود. کارمند هم حقوقش 20 دلار و سرباز ارتش هم 17.5 دلار. 🔸️وی توضیح داد که او و اعضای خانواده شان مجبور شده بودند خارج از ساعت کاری، به کار دوم بپردازند تا بتوانند هزینه زندگی خود را تامین کنند. او گفت همسرم مهندس و در شرکت فنی کار می کند. من هم مشاوره های مهندسی ارائه می کردم درامد خانواده ما حدود 2 هزار دلار بود. 🔸️او سوال کرد چگونه از نظامی که حقوق 17.5 دلار می گیرد انتظار داری جانش را برای دفاع از وطن وحکومت بدهد؟ @taghaviniaa https://eitaa.com/ejtemaiyatt
🔰عدم چاپ کتاب و عقب افتادگی ما مسائل مختلفی در عقب افتادگی علمی ما مهم است، اما شاید کمتر عاملی به اهمیت«چاپ» در رشد علم در اروپا و عقب ماندگی علمی میان ما مهم باشد. چاپ یک کتاب در هزار مجلد، تا تکثیر یک دستنوشته در یک یا چند نسخه در توزیع علم، نقش مهمی دارد. حالا مروری بر تاریخ های زیر بفرمایید: اولین کتاب چاپ در اروپا در سال 1455 میلادی توسط (می گویند قبلش در چین هم بوده است) اولین کتاب چاپ شده در عثمانی توسط یهود و در سال 1493 در حالی که مسلمانان ممنوع می دانستند و اولین بار در سال 1729 چاپخانه ای در استانبول دایر کرد. اولین کتاب چاپی در شبه قاره توسط پرتغالی ها در شهر به سال 1556 و اولین کتاب از سوی مسلمانان و هندی ها در شبه قاره در سال 1808 اولین کتاب چاپی در ایران (در چاپخانه ارامنه حوالی سال 1638 در اصفهان) و اولین کتاب توسط مسلمانان در سال 1818 (1233 ق) این تاریخ ها را با یکدیگر مقایسه کنید ببینید فاصله ما با اروپا چه قدر است. 1455 در اروپا و 1818 در ایران. یعنی 363 سه سال بعد. حدود چهار قرن. این همان مقدار عقب افتادگی ما را نشان می دهد. این در حالی است که کتابهای چاپی از زمان (سلطنت از 1588 م ـ 996 ـ 1038ق) وارد ایران می شد. در دوره شاهان بعدی هم کتابهای چاپی توسط خارجی ها به آنان اهدا می شد، اما نخستین بار در سال 1818 در دوره سلطنت ما کتاب چاپ کردیم. چه چیزی در سر ما بوده است که با چاپ موافقت نکرده ایم در حالی که از زمان می توانستیم این کار را انجام دهیم؟ ✍رسول جعفریان https://eitaa.com/ejtemaiyatt