eitaa logo
Ejtemaeeosku
130 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
38 فایل
سالم سازی اجتماع یک رسالت اجتماعي است ارتباط با ادمین کانال👇 @mahdighodrati
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 میدونید چرا وضع اقتصادی مون به این روز افتاده؟ میدونید چرا مشکل ارز داریم؟ نگاه کنید فقط👆 آقای ظریف(به قول خودشان قهرمان دیپلماسی) باید توضیح بدن که چرا فقط ۶ رایزن اقتصادی در کل دنیا داریم؟! در حالی که مثلا ترکیه، فقط در کشور عراق ۲۳ رایزن اقتصادی داره! باید جواب بدن که برای اقتصاد خارجی این مملکت چه کردن؟ چرا همه چیو گره زدن به اخم و لبخند آمریکا و 3 اروپایی؟ گری 🌾@ejtomaeeosku
🚩 کجای تاریخ ایستاده ای؟ شیعه 1400 سال زیر ستم حکام ظلم و کنج خانه ها می زیست قرنها مجبور بودیم وانمود کنیم شیعه نیستیم. علوی نیستیم. حق نداشتیم اسم علی(ع) و اهلبیت را بر زبان جاری کنیم.. قرنها پنهانی به زیارت اهلبیت میرفتیم. با تقیه نماز میخواندیم. در سالهای سیاه، چادر از سر زنان مان کشیدند، و بردن اسم حسین را قدغن کردند.. تا اینکه یک روح الهی آمد.. برای این روزها که فشارهای اقتصادی به اوج خود رسیده.. و دشمنان احمق ما و مسئولان خائن ما گمان میکنند میتوانند با این سلاح با این ملت بجنگند.. هیهات 🌾@ejtomaeeosku
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
دشمن جمعیت ایران رفت منتظر باشید تا مافیای خیانت کم کم خودشونو لو بدن.. 👉 @roshangarii 🚩
🔶 از دیوار برای اون زن بیچاره صدا درومد، از معاون زنان درنیومد!! ایشون مشغول امور زنان خاص ! هستند😐 🌾 @ejtomaeeosku
❌ خواندن اين پست براى مسئولين و شرعاً حرام است!! ...!! 🌷آقا مهدی باکری به مسئولان واحدها همیشه می‌گفت: ما اینجا برای این بسیجی‌ها هم پدر هستیم، هم مادر. و منظورش این بود که کاری بکنیم و امکانات را جوری برای خط آماده کنیم که نیروها در خط احساس غربت نکنند. می‌گفت: ممکن است توی خط برای یک لحظه از ذهن رزمنده خطور کند که کاش الآن در خانه بودم. اگر الآن در خانه بودیم ترشی داشتیم برای خوردن. یا در تابستان سبزی خوردن داشتیم. روی این مسائل جزئی هم با تدارکات جلسه می‌گذاشت و صحبت می‌کرد. 🌷در عملیات خیبر، بعد از شش، هفت روز که جنگ شدت گرفت، خط به تدریج آرام شد. آقا مهدی به من گفت: بلند شو برویم از خط بازدید کنیم. سر ظهر بود. قرار شده بود آن روز به بچه‌ها غذای گرم داده شود. ما راه افتادیم و کانال را رد کردیم و داشتیم از خط لشکر ۸ نجف عبور می‌کردیم که دیدیم غذای گرم به نیروهای‌شان داده‌اند و کنار غذا در داخل نایلون فریزر سبزی پاک‌شده و شسته شده به سنگرها می‌دهند. آقا مهدی به من گفت: «میرآب! کاش شما هم برای بچه‌ها این کار را انجام می‌دادید. این بچه‌ها چند روز است زحمت کشیده‌اند.» 🌷وقتی خط لشکر نجف را رد کردیم و به فاصله یک کیلومتر به خط خودمان رسیدیم، دیدیم که الحمدالله غذای گرم هست ولی سبزی، پاک نشده آمده به خط. آقا مهدی وقتی این سبزی‌ها را دید عصبانی شد. به تدارکاتچی گفت: «این چیه دادید به این‌ها؟ اینجا مگر آب دارند برای شستن سبزی؟ مگر وقت دارند برای شستن؟ این سبزی‌ها را برگردان به داخل ماشین.» بعد به من گفت: «عقبه را به گوش کن، بگو مسئول تدارکات بیاید پشت خط.» 🌷من با شهید احد مقیمی تماس گرفتم، گفتم: بگو فلان مسئول تدارکات بیاید داخل سنگر. پنج دقیقه بعد، احد مرا صدا زد و گفت: فلانی آمده پشت بی‌سیم. من بی‌سیم را دادم آقا مهدی حرف بزند. آقا مهدی گفت: «الله بنده سی! خودت می‌بینی این بچه‌ها هشت، نه روز است که با مصیبت جنگ کرده‌اند، آب ندارند برای شستن دست و صورتشان و نماز را با تیمم می‌خوانند، شما این سبزی شسته نشده را برای چی فرستاده‌اید جلو؟» او هم گفت: «آقا مهدی! من اطلاع ندارم به خدا. من گفته بودم آماده کنند ولی حالا همین‌جوری انداخته‌اند پشت ماشین آورده‌اند جلو.» آقا مهدی گفت: «من این سبزی‌ها را می‌فرستم عقب. یک نمونه هم از سبزی لشکر ۸ برداشته‌ام که می‌فرستم عقب. اگر با شام سبزی‌ها را به این شکل فرستادید خط که هیچ، و الّا من شما را توبیخ می‌کنم.» 🌷آقا مهدی به خاطر همین مسئله او را عزل کرد. تا وقتی آقا مهدی بود دیگر آن فرد را به تدارکات راه نداد. بعد از عملیات هم کلاً از تدارکات اخراجش کرد. به او گفت: «مدیریت شما ضعیف است. شما به عنوان یک مسئول باید بدانی که چه چیزی به خط فرستاده می‌شود.» هیچ‌ وقت فراموش نمی‌کنم. توی بی‌سیم به او گفت: «فلانی، ما اینجا هم پدر بسیجی‌ها هستیم، هم مادرشان.» آقا مهدی باکری تا این حد به بچه‌ها علاقه داشت. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مهندس مهدی باکری راوی: رزمنده دلاور عبدالرزاق میرآب، بی‌سیم‌چی آقا مهدی