eitaa logo
الهه عشق
41.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
2 فایل
«وأنت في طريقك للبحث عن حياة، لا تنسى أن تعيش.» در راه یافتنِ زندگی، زندگی را فراموش نکن.🤍🍃 بهم‌ پیام بده رفیق🥰💕 @Rogaiee جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
الهه عشق
۷۰ _ مهم ترین وظیفه تو به عنوان زن خان اوردن بچه برای اونه .. لب گزیدم و سرمو انداختم پایین . +قبل ا
۷۱ گلبهار میگفت تو فقط نیستی همه دخترا باید یک روزی اینارو تجربه کنن.از اول بوده تا قیام قیامتم هست... عصر شده بود که ماهجانجان اومد تو اتاق و با دیدنم لبخندی زد و گفت _حالا شدی زن ارباب .گلبانو براش توضیح دادی همه چیزو؟ +بله ماهجانجان . _ برو بشین انقدر تحرک نکن بچه ات علیل میشه اخر سر مامان خدا نکنه ای گفت و نشست یک گوشه +قبل اون همه کار میکردم اخ نمیگفتم ماهجانجان نگاهی بهش انداخت و گفت _ الان دو نفسه ای سنی ازت گذشته.. مامان خواست دهن باز کنه که صدای منیر بلند شد _خانم جان امدن بلند شدم و کنار مامان وایستادم .گلبهار از اتاق رفت بیرون و فقط من و عزیز و مامان بودیم ۴ تا زن گنده هیکل اومدن تو اتاق و از بالای اتاق نشستن تا پایین ... به سر و وضعشون کلی طلا اویزون شده بود و متعجب نگاهشون میکردم اینا دیگه کی بودن . یکیشون به ماهجانجان گفت _ فرخ لقا کجاست +فرستادم پیش الان میاد . زیر چشمی با دقت نگاهشون کردم فقط صورت یکیشون برام اشنا بود . به عزیز که گفت مادر شناختمش افسر بود عمه الوند . دو بار بیشتر ندیده بودمش اونم وقتی بچه بودم تو سن خیلی پایین عروسش کرده بودن و میگفتن زندگی خیلی خوبی داره .راهش دور بود و خیلی کم میومد عمارت . _اسمت چیه دختر ؟ زیر لب گفتم +گلاب _چند سالته ؟ +دارم میرم تو ۱۴ سال اخماش رفت تو هم . فرخ لقا و پشت سرشم ناریه اومدن تو اتاق ناریه دیگه چی میخواست؟ نشستن و افسر با لبخند به فرخ لقا گفت +عروس خوشگلمون کجاست؟ _تو اتاقشه +بعدا میرم بهش سر بزنم منظورشون به ترنج بود؟اخمامو کشیدم توهم ... ماهجانجان گفت _بهتره بریم سر اصل مطلب زنی که کنار افسر نشسته بود گفت + درسته ماهجانجان نگاهم به دستاشون بود اما سبزی تو دستشون ندیدم .از فکر خودم خنده ام گرفت یکم صحبت کردم و ماهجانجان یکی و صدا زد با چندتا سینی مسی بزرگ اومدن تو اتاق. داخلشون پر بود از لباس و تاجای تزیینی و طلا یک گوشه گذاشتن و بقیه حرفاشونو زدن براخره رسیدن به بحث معاینه من و تنم شروع کرد به لرزیدن! ماهجانجان قابله رو صدا زد و اومد تو اتاق منتظر بودم برن بیرون اما هیچکس نمیرفت چرا با اشاره سر مامان بلند شدم و رو جایی که بالای اتاق انداخته بودن نشستم مامان اوند طرفم و من گر گرفته بودن فقط عرق میریختم ماهجانجان برای اولین بار بهم لبخند زد و گفت :نترس دخترجان همه ماهم این رسوم و پشت سر گذاشتیم .همه زنیم خجالت نکش یکی یکی سر تکون دادن و من دیگه طاقتم تموم شد و زدم زیر گریه زنا خندیدن و مامان نشست کنارم _گلاب گریه نداره دختر ..نکن زشته!
تقویم نجومی اسلامی ✴️ پنجشنبه 👈11 بهمن / دلو 1403 👈29 رجب 1446👈30 ژانویه 2025 🕋 مناسب های دینی و اسلامی. مرگ ابوحنیفه " 150 هجری " ❇️ مرگ شافعی " 204 هجری.ق " 🐪 هجرت مسلمانان به حبشه. 🏴 وفات نجاشی پادشاه حبشه. 🏴 شهادت مالک اشتر نخعی رحمت الله علیه نیز در ماه رجب بوده است. 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا: ✅امور ازدواجی عقد و خواستگاری. ✅خرید کردن. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅بردن جهاز عروس. ✅خرید احشام. ✅دیدار با بزرگان و دوستان. ✅خون دادن. ✅و تاسیس خیریه ها خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان و نوزاد شایسته و مبارک است. 🚘 مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج جدی است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️ختنه نوزاد. ✳️خرید منزل و آپارتمان. ✳️رفتن به خانه نو. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️انواع تعمیرات. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️و درختکاری نیک است. 🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است. 💑مباشرت امشب و فردا : مباشرت مکروه و ممکن است فرزند سبک سر و کم عقل باشد. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ،باعث گوشه گیری و انزوا می شود. 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد باعث نجات از بیماری می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 1 سوره مبارکه "حمد" است. بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی وی گردد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...... پائیزان، دختر ساده و زیبایی که اسیر ِسِحر و مکر زنانه میشه.....
الهه عشق
#پائیزان...... پائیزان، دختر ساده و زیبایی که اسیر ِسِحر و مکر زنانه میشه.....
به من ... به من کسی چیزی نگفت آخه به من نگفتن .... پسرمو میارین از ظهر شیر نخورده ... پرستار بی تفاوت گفت تسویه شدین میتونی برین ... مامانم گفت بشین اینجا من برم بهرام بیاریم... نه مامان منم میام رفتم بخش نوزادان از هرکسی پرسیدیم گفتن مادرشوهرم برده مگه خبر نداری ... چه لحظه تلخی بود حمیرا پسر منو برده بود بدون اینکه کلمه ای به من بگه عین دیونه ها با گریه با لباسهای بیمارستان راه افتادم آخه چرا برده مامان چرا به من چیزی نگفتن ... مامان چرا پسرمو برده ... مامانم دستمو کشید بریم لباساتو عوض کن میریم خونشون نگران نباش ... مامان بچه امو میخام ‌... بهرام چرا برده ... در نهایت بهت و ناباوری دنبال بچه ام گشتم انگار دردم فراموش کرده بودم لباسامو پوشیدم قدم هامو تند برداشتم ...گز گز سینه ام بیشتر شده بود سینه ام سفت دردناک شده بود من میدونستم‌بهرام گرسنه اس ولی نبود کنارم .... از جلو بیمارستان تاکسی گرفتیم خودمو دم در خونه رسوندم زنگ میزدم به در میکوبیدم التماس میکردم باز کنن فقط یه کلمه حمیرا گفت الان دیگه میتونی بری بغل مشعوقه ات ... با تموم توانم به در میکوبیدم و گریه میکردم شما حق ندارین منو از بهرامم جدا کنین توروخدا در باز کنین حمیرا خانوم تورو خدا درباز کن تو رو به جون بهرامم قسم در باز کن نامید به در میزدم و هوار میکشیدم مامانم بغلم کرد گفت آروم باش دخترم میریم شکایت میکنیم من میلرزیدم نمیتونستم از در جدا شم شیرم از سینه ام جوشیده بود لباسمو خیس کرده بود من نمیتونم جای برم جگر گوشه من اینجاست مهین جون در باز میکنی بهراممو میاری حمیرا خانوم توروخدا در باز کنید سگ خونتون میشم بچه امو بدین ... انگار داشتم التماس سنگ میکردم صدای آریا که گفت پاییزان ...منو لحظه ای لال کرد تقصیر این ... تقصیر توای بهرام مرد تقصیر توای بچه امو نمیدن تقصیر تو ای چی میخای از جونم چی میخای از زندگیم گم شووووووو نمیخام ببینمت گم شوووو چشمام سیاهی رفت لحظه آخر که الیاس از ماشین پیاده شد گفت چخبره افتادم به پای الیاس .‌....
پسرانی که از کنترل ها و نگرانی های مداوم مادرانشان شاکی هستند 💜💚این پسران غالبا در رابطه به دنبال دخترانی ساده ، حرف گوش کن و سر بزیر می باشند تا بدین ترتیب خودشان رابطه را تحت کنترل داشته باشند. که این انتخاب همسر برای جبران طرحواره دوران کودکی می باشد. 💛💙اغلب اوقات اگر در رابطه چیزی از سوی دختر بشنوند یا ببینند که نشانی از کنترل گری باشد یا با واکنشی تند و خشن سعی می کنند از ادامه آن رفتار جلوگیری کنند یا خودشان رابطه را ترک می کنند و یا آنقدر حساسیت و انتقاد های خود را بالا می برند که دختر عاصی شده و رابطه را ترک کند. . 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور بطری جرم گرفته رو تمیز کنیم . 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرا اگه میدونستی . 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️
زندگی
الهه عشق
#آرامش زندگی
من رضا رو از دست داده بودم..مردی که شاید هم سن پدر من بود اما اونقدر حس خوب و دوست خوبی برای من شده بود که فارق از سن باهم ارتباط می گرفتیم. مرگش سیاسی جلوه داده شد..اما من میدونستم قضیه این نیست. کسی پشت پرده بود و تنها گزینه ای که به ذهن من میرسید یک نفر بود؛ همایون!!! دستام از یادآوری اون حرومزاده مشت شد..قسم خورده بودم گردنش رو بشکنم. آخ که اگه گمشده ام رو پیدا میکردم...اون پسر رو پیدا میکردم؛هیچ احدی نمیتونست جلوم بایسته..دنیا رو به آتیش میکشیدم..انتقامم رو میگرفتم. شب قبل از مرگش,رضا ازم قول گرفت هر اتفاقی براش بیفته از دخترش محافظت کنم..نذارم بلایی سرش بیاد. رضا برای من آدم خاصی بود..جزو افراد درجه یکم محسوب میشد. هیچ وقت دخترش رو ندیده بودم. حتی اسمش رو هم نشنیده بودم اما تنها درخواست رضا از من،امنیت دخترش بود. قول دادم...حامی قول داد جگوار قول داده بود که امنیت دخترش رو حفظ کنه و حفظ کردم. فکر میکردم کشته شده اما بعد از پیدا شدنش,درسته اذیتش کرده بودم اما امنیتش رو حفظ کرده بودم. ذره ای واسم اهمیت نداشت اما تنها درخواست رضا از من.آرامشش بود. آرامشش کمی وحشی بود اما قول جگوار هیچ وقت فراموش نمیشد. آرامش...اسمش واقعا عجیب بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک‌کیلو سبزی برای چند نفره؟ . 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️
سبزی هایی که قراره برای داخل سوپ و آش‌‌ استفاده‌کنید داخل قالب یخ‌ بریزید و بعد یخ‌زدن داخل زیپ کیپ گنید و برای‌ استفاده قالبی بردارید . 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️
زندگی