دنیا برایم همچو زندانی غریب است
چیزی به جز حسرت از این دنیا نصیب است؟؟
حس میکنم قربانی یک ظلم پوچیم
باور کنم این زجرها تاوان سیب است؟؟
حوا و ابلیس از تبار ظلم بودند
خوش باور است آدم وَ این قصه عجیب است
جرم و گناهم هر چه باشد بیگمانم
در جادهی پوچی دل من بیرقیب است
من، ناخلف فرزند آدم خسته از جبر
دوزخ برایم آشناتر از قریب است...
بعد از هبوطش آدم این را خوب فهمید
راهی به بالا نیست دیگر، شیب و شیب است
#نازنین_حاصلی.
꧁🦚 @az_tanhaiy 🦚꧂
عاقبت چشمهی غزل خشکید، من پر از حس غربتم بیتو...
کو به کو در پی تو میگردم، پی قدری عدالتم بی تو...
بی تو شعر و غزل فروپاشید، زندگی شد تهی برایم عشق
تو همان قرعهی دلم بودی، سوخت ای عشق فرصتم بیتو...
منم آن عاقلی که مجنون شد، کاش میشد دوباره برگردی
بعد تو بیقرار و نادانم، شُهرهی این جهالتم بی تو...
غم و اندوه و غصه و سر درد، دردِ دلتنگیات کنارش بود
بی تو افسرده، گوشهگیر از خلق این شده حال و حالتم بی تو...
حال من ماندم دو بیتی شعر، گاهگاهی که حال دل خوب است
فقط اینکه پُر از سوالم من، چیست کار و رسالتم بیتو؟؟
کاش عاشق نمیشدم اما، آب رفته که بر نمیگردد
رفتی و عشقِ پوچ و تو خالی، مایه این خجالتم بیتو...
نور من، زندگی من تاریک، یک ستاره ندارم از دنیا...
حال در جادهای که تاریک است، غرق درد ضلالتم بیتو...
#نازنین_حاصلی.
꧁🦚 @az_tanhaiy 🦚꧂