فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آره خلاصه
لامپ چراغ خونه دیگه رو روشن کن...
لامپ چراغ خونه خودت روشن
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎻🎻🎻🌺🌺🌺
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
هدایت شده از دلدادگی💞
👇تقویم نجومی اسلامی 👇
✴️جمعه 👈23 آذر/ قوس 1403
👈11 جمادی الثانی 1446👈13 دسامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅معاملات و تجارت.
✅خرید کردن.
✅شروع به کار و کسب.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅نوشیدن دارو.
✅و دیدار با امیران خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد مبارک و عمری طولانی دارد
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️امور ازدواجی.
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️رفتن به تفریحات سالم.
✳️شادی و نشاط.
✳️خرید ملک.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️درختکاری.
✳️فروش احشام و حیوانات.
✳️نامه نگاری و مکاتبات.
✳️دیدار با دوستان.
✳️و بنایی و خشت بنا نهادن نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب: مباشرت برای سلامتی جسم خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث خبط دماغ می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 12 سوره مبارکه " یوسف " علیه السلام است.
ارسله معنا غدا یرتع و یلعب...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده خیر و نیک باشد.ان شاءالله. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧿چه هوایی چه بارونی
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال مهم این است،
که آیا زندگی را
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به همسرم شک دارم..
تفکرات منفی ،پارانوئید ها❌
دکتر_سعید_عزیزی
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
الهه عشق
. اون روز عین تولد ولیعهدی توی کشور برای تولد دخترم تمام بیمارستان رو شیرینی دادم و از خوشحالی سر از
ترنج با خنده ای رو به مارجان گفت مهلا اسم دخترمونه،رضا اسمشو گذاشته مهلا...
مارجان با شنیدن این حرف آفتابه لگن به دست ایستاده خشکش زده بود و مهران و یزدان هم خودشونو پشت سرش به داخل خونه انداختن و پریدن رو کول من.
مهلای کوچولو تو بغلم بعد از باز کردن چشماش کش و قوسی به بدنش داد و بی قرار دنبال سینه میگشت که تحویل ترنجش دادم.
مارجان بغضش رو فرو داد و آفتابه لگن رو روی زمین گذاشت و رو به ترنج گفت بده اول بشورمش جانش خنک بشه.
ترنج بچه رو تحویل داد و گفت شانس آوردم مارجان که اسمت بالغیس نبود وگرنه رضا اسم بچمو میذاشت بالغیس.
مارجان حین دراوردن لباس بچه خنده ای کرد و رو به من گفت همان اسمی که ترنج گفته بود را میذاشتی روی بچه ام.
در حال کشتی گرفتن با مهران و یزدان بودم که گفتم نگران نباشین بعدیو میذاریم میترا.
مارجان چشم غره ای اومد و گفت پاشو خودت را جمع کن این پسراتم ببر بیرون،می خوام بچه رو بشورم خوبیت نداره دخترمو ببینن.
در میون خنده هام یزدان رو بغل کردم و دست مهرانو گرفتم و به حیاط رفتیم.
یه عمر آرزو داشتم صاحب دختری بشم و برای سپاس گذاری از زحمات مادرم اسمش رو مهلا بزارم فقط از عکس العمل ترنج می ترسیدم که خداروشکر عکس العمل بدی نداشت.
#رضا
الهه عشق
ترنج با خنده ای رو به مارجان گفت مهلا اسم دخترمونه،رضا اسمشو گذاشته مهلا... مارجان با شنیدن این حرف
برای تعطیلات به همراه سه تا بچه ی قد و نیم قد به روستا رفتیم.وارد خونه نشده خاله پرگل مثل همیشه با شنیدن سر و صدامون به دیدنمون اومد.
مهران پنج سال داشت و یزدان سه،مهلا هم یک ساله درست شبیه مادرن با چشمایی سبز و صورتی سفید چون برف.
خاله پرگل مهلا رو از بغل ترنج گرفت و گفت خدایا شکرت ندادی ندادی یهو سه تا دادی ماشالله بعدی هم که تو راهه...
ترنج با شنیدن این حرف خنده رو لبش ماسید و نگاهی به من کرد که دستامو به حالت تسلیم بالا بردم و لب زدم من بی تقصیرم...
مارجان حین پاک کردن شیشه ی چراغ گردسوز خیره شد به صورت ترنج برای کشف اینکه آیا حق با خاله پرگله یا نه.
خاله پرگل با مهلا بازی می کرد و بالا و پایین مینداختش که ترنج گفت خاله گفتی بعدی تو راهه؟
خاله پرگل نگاهی به قد و بالای یزدان و مهران که مشغول شیطنت روی رختخواب های کنج اتاق بودن کرد و گفت آره عروس شهری،چشمات داد میزنه شکم داری،مگه خودت نمی دانستی؟
ترنج آب دهانش رو قورت داد و بعد با لبخندی گفت حتما اشتباه می کنین من که باردار نیستم.
خاله پرگل پوزخندی زد و گفت منو اشتباه!بشین تا اشتباه باشه،چهار صباح دیگه که شکمت جلو آمد میفهمی که پرگل اشتباه نمیکنه.
#رضا
•ا●▬▬▬▬๑۩﷽۩๑▬▬▬▬▬●ا•
(🔎 #هر_روز_با_قرآن #صفحه_524)
(شرح آیات: پرهیزکاران، شاد و...)
9BC80338-4969-464C-96A4-603286462DCF.mp3
807.8K
•📓• تلاوت صفحه ۵۲۴ #قرآن
•🎤• استاد #سعد_الغامدی