eitaa logo
کانال پرورشی دبیرستان حضرت فاطمه س
303 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
119 فایل
لطفا در صورت نیاز به این ایدی پیام @shkmg107
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 !! 🌷هلی‌کوپتر عراقی کمی دورتر از ما به زمین نشست و سربازان بعثی نیروهای ما را که حالا اسیر شده بودند، سوار هلی‌کوپتر می‌کردند. من مجروح روی زمین افتاده بودم، درد جانکاهی داشتم. تصمیم گرفتم خود را به هر زحمتی شده به هلی‌کوپتر برسانم تا از این درد نجات پیدا کنم هر چند که درد اسارت درد سختی است.... 🌷اما در میان راه توان ادامه دادن نداشتم و هلی‌کوپتر بلند شد. دقایقی گذشت هلی‌کوپتر هنوز اوج نگرفته بود که در آسمان ثابت ایستاد و لحظه‌ای بعد، در آن باز شد. نمی‌دانستم علت چیست به همین دلیل همین‌طور به آن چشم دوختم. سربازان بی‌رحم عراقی دست و پای اسرا را گرفته و با قدرت تمام آن‌ها را به پایین پرت می‌کردند. بعد از پرتاب آخرین اسیر، در هلی‌کوپتر بسته شد و من به زحمت در میان شهدا می‌گشتم و در غم مظلومیت آن‌ها می‌گریستم. 📚 کتاب "سرباز" ❌❌ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!
🌷 🌷 ! 🌷من و بچه‌ها با ولع بو می‌کشيديم و آب دهانمان را فرو می‌داديم و دنبال سنگرى می‌گشتيم که از آن بوى شکلات بلند شده بود. همين‌طور که همه بو می‌کشيديم و می‌گشتيم، پرويز رسيد و فرياد زد: شيميايى زده‌اند.... زود ماسک بزنيد. 🌷ما چنان بو می‌کشيديم که دلمان نمی‌آمد ماسک بزنيم. اولين بارى بود که شيميايى چنين بوى خوشى می‌داد. قبل از آن، همه شيميايی‌هايى که عراقی‌ها می‌زدند، بوى سير يا سبزى مانده می‌داد و ما از استشمام همين بو می‌فهميديم که عراقی‌ها شيميايى زده‌اند. 🌷....البته آن روز شيميايى را در فاصله خيلـى دورى زده بودند؛ براى همين اثر زيادى بر ما نکرد؛ البته در دويست - سيصد مترى ما، بچه‌ها بدجورى شيميايى شده بودند و تلفاتى نيز به بار آمد. يکى از بچه‌ها که شيميايى شده بود، بعدها به من گفت: هر وقت بوى شکلات به دماغم می‌خورَد فکر می‌کنم شيميايى زده‌اند. : رزمنده دلاور عبدالکريم مظفرى 📚 کتاب "رو در روى شيطان" منبع: وبسايت موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس