در این زمینه اشاره می کنم به کلامی از #استاد_مطهری که در مقدمه مبسوط خود بر یکی از مجلدات کتاب #اصول_فلسفه می گوید: یکی از علل گرایش جوانان به فلسفه های غربی و گریختن آنها از متون دینی آن است که کتابهای مربوط به فلسفه های غربی آسان و روان و زودفهم نوشته شده، در حالی که کتابهای مربوط به متون دینی اسلامی را دشوارفهم و دیریاب نوشته اند.
کار در این زمینه به جایی کشید که آقای مطهری خود احساس وظیفه کرد که داستانهای اسلامی را بازنویسی کند و «#داستان_راستان» نام نهد.
یادداشتهای استاد مطهری که پس از شهادتش منتشر شد، نشان می دهد که در این زمینه طرحی مفصل در نظر داشته است. این #آسان_نویسی با مخالفت بعضی از اعلام روبرو شد که در مقدمۀ جلد دوم داستان راستان به این مخالفت ها (به قول مطهری: بیماریِ دشوار نویسی و غیر کاربردی نویسی) اشاره می کند.
اما همین ابتکار، گروهی دیگر را به نگارش کتابهای دیگر در این راستا برانگیخت.
کتابهایی مثل داستانهای ما (علی دوانی، سه جلد)، مرد وفا (سید رضا صدر)، داستان باستان (حسین نوری همدانی)، داستان دوستان (محمد محمدی اشتهاردی) در این شمار جای دارند. (این خود موضوع تحقیقی تواند بود که به اشاره ای بسنده شد).
همچنین این ضرورت احساس شد که باید برخی از ناگفته های حقوق خانواده را باید به زبان ساده بازگفت. لذا آقای مطهری در مجله زن روز آن وقت ( حدود سال 1346 شمسی با وجود فضای فاسد آن مجله) دست به قلم برد و یک سلسله مطالب با عنوان «#نظام_حقوق_زن_در_اسلام» نوشت، که نشر آنها در چنان مجله ای نیز نقدهایی علیه ایشان برانگیخته بود.
با ذکر خیر این کتابها وارد می شوم به گروه دوم.
گروه دوم، نوشته هایی که در آنها هم «سخن خوب گفتن» مورد نظر است و هم «خوب سخن گفتن».
شیرینی برخی از این نوشته ها پس از گذشت چند دهه هنوز در کام جان باقی مانده است.
در اینجا سه نمونه نثر روان کتابهای دینی مناسب برای سه سطح مخاطب یا مطابق با سه گروه محتوا یاد می شود که در نگارنده مؤثر واقع شده اند:
الف. نوشته های #استاد_محمد_رضا_حکیمی.
از سالهای 1355 به بعد با #حماسۀ_غدیر و #شیخ_آقابزرگ_تهرانی و #یادنامه_علامه_امینی مأنوس بودم، تا آنجا که بعضی از قطعات آنها را چند بار می خواندم. بیان روان و استوار او الگوی نثر دینی سالم و پیراسته و خوش خوان است.
چند تعبیر را که پس از گذشت سالها در ذهنم مانده یادآور می شوم:
در مورد علامه امینی و ارادۀ او به بازگشت از نجف به تبریز: « به دلیل عوامل ... از اندیشۀ بازگشت، باز گشت».
*این سلسله یادداشت ادامه دارد.
#تجربه_نگاشت
#عبدالحسین_طالعی
@elmi_shiraz