📝جنگ کلمه
✍️ محمد مهدی میرزایی پور
مقاومت ایرانیان در جنگ اخیر از کجا بود؟ برخی، مثلاً رییسجمهور روسیه، مقاومت ایرانیان را به سرسختی ملی تعبیر کردند، که همواره هنگام تهدید خارجی به شکل طبیعی بروز میکند. اما مقاومت برای ما بافت و شیوه و آداب دارد، و دقیقاً معنای خودش را پیوسته از این شیوه عملی شدنش میگیرد. شاید بزرگترین دستاورد جنگ اخیر همین بود که معلوم شد افرادی که مقاومت میکنند، مثلاً مادران شهدا، آدمهای غیر عادی با طاقت فوق بشری نیستند که اصلاً ندانند زندگی چیست، بلکه همین خود ما همگی با همه تفاوتهایمان هستیم، و اگر معنای مقاومت را بفهمیم اتفاقاً طاقتی بیشتر از آنچه که از خودمان حدس میزدیم نشان میدهیم. مقاومت اینگونه تبدیل به گزینهای برای زندگی عموم ایرانیها شد، و این مهمترین اتفاق این جنگ بود. ملیت برای ایرانیها همواره باید از نو معنا شود، وگرنه دلیلی ندارد بار این مرز جغرافیایی را که دیگران برای ما ترسیم کردهاند تحت هر شرایطی بکشیم.
سؤال ما از هر چیزی این است که چرا هست و اصلاً به چه حقی هست؟ انسان که به دنیا میآید در جستجوی این حق حیات میگردد. اگر قرار باشد همین بدن فیزیولوژیک دلیل کافی برای بودن ما باشد، اگر قرار باشد این زندگی معمولی توجیه مقبولی برای داشتن حقی در جهان باشد، آنوقت باید اسراییل هم بتواند به صرف اینکه هست، باشد. اما اسرائیل خودش عصاره آن تاریخی است که طیّ آن بشر هر ابهامی را زدوده تا به همین بدن حاضر و همین وطن مطلق و قاطع برسد. زیر سؤال بردن حق وجود برای اسراییل درست مساوی ضروری دانستن طرح حق وجود و حیات برای ایران، و برای انسان است. برای همین زیر سؤال بردن اسراییل کاری است به غایت پر ادعا و خطیر. مگر انسان را حقی است برای زندگی؟ انسان در خسران و عمرش سراسر تباه است. اعتراف به این خسران ای بسا انسانیترین کاری است که از ما ساخته است، ولی آیا این خبری است که باید آن را همچون رویدادی قطعی که دستاورد بشر جدید است در نظر بگیریم؟ تا بتوانیم با پذیرفتنش، با تکرار آن همچون ذکر انسانِ جدید، سرانجام به زندگی مطلقاً معمولی برسیم؟ فیلسوف مشهور امریکایی گفته بود که انسان باید بالاخره واقعیت را بپذیرد و دست از پرسش و پژوهش در باب تمایز انسان با حیوان بکشد. چرا تبدیل کردن زندگی به زندگی معمولی باید اینقدر دشوار باشد؟ اصلا مگر زندگی معمولی هم اختراع و ساخته میشود؟ چه هزینهای باید برای تبدیل زندگی به یک زندگی معمولی بپردازیم؟ زندگی که برای ادامه دادنش لازم نباشد از حق وجود بپرسیم و نگران آن باشیم آیا حقیقتاً انتهای آسودگی و انتهای تاریخ نیست؟
شاید برخی هموطنان ما تعجب کرده باشند که این زندگیِ معمولی، که اسرائیل بی تردید نماد کامل آن است، چطور اتفاقاً کاملاً نامعمول و مهاجم است، چنانکه همگی زیستکنندگان در سرزمینهای اشغالی در شرایط نظامی به سر میبرند، و موجودیتشان پادگانی و خویشان بینهایت تهاجمی و مطلقاً با هرگونه قانون جز قانون جنگل بیگانه است. اگر خدا حق زندگی را بی قید و شرط به گروهی داده باشد، با اینکه این حق اصلاً طرح نشود فرقی ندارد. پارادوکس زندگی معمولی هیچوقت به اندازه نبرد غزه هویدا نشد، وقتی گروهی که اصلاً به نام بزرگداشتِ زندگی و تحفهی باقی مانده زندگی از جنگ مرگبار دوم دور هم جمع شده بودند حاضر شدند در کمال آرامش زندگی میلیونها نفر را برای همیشه تبدیل به جهنم کنند. اسرائیل هزینه میدهد، ولی این هزینه اولاً موشکهایی نیست که برج و باروی آن را ویران میکند، بلکه هزینه روحی است که برای معمولی نگهداشتنِ زندگی میپردازد. اسلحههایی که معمولیترین انسانها را قادر میسازد علیه بهترین انسانها به سادگی مرتکب بزرگترین جنایتها شوند، تنها در بساط کسی پیدا میشود که اصلاً تصورش از عالم یادآوری همین امکان جنایت است، و با این جنایتپیشگی میخواهد به عالمِ بی سامان و بنیاد انسان طعن بزند و انسانهایی که به آن تکیه دادهاند را به اتهام نابالغی ریشخند کند. اصلاً اسرائیل حرکاتش را نحوی آموزش و اشارت به آن خبری میداند که میپندارد او بر انتهای تاریخ نشسته و دریافته، اما دیگران ظرف پذیرش آن را ندارند. بازی با بنیادِ بیبنیاد عالم سرنوشت و هزینه پیوستهای است که زندگی معمولی میطلبد، و اصلاً جذابیت و نیرویش را از آنجا میگیرد. جنگ ما با اسراییل بر سر امکان طرح حق وجود است.
برای ما ایرانیها اما بنیاد عالم گوشهای ننشسته که تا هرگاه کسی او را زیر سؤال بُرد عکسالعمل نشان بدهد و خودش کار خودش را بکند. ناز میکند، و ناز میکشیم تا رو بیاید. کی و چگونه؟ نمیدانیم. چقدر هزینه میطلبد؟ معلوم نیست و بر قول و وعدهی او اعتماد نتوان کرد. حریف ما دشمن است؟ نه، حریف ما او است و چشم ما به او است که چگونه در بازی است و بازیگری میکند. دشمن هیچ است، مگر وسیلهای برای رخ نمودن او؛ فرصت انسان است برای پذیرایی از او. بنیاد داشتن عالم با بنیادگرایی درست در اینجا متفاوت است. بنیاد امر ثابت و پیشاپیش معلومی نیست که بتوان با خیال راحت بر آن تکیه داد. بنیاد هرچند تکیهگاه هرچیزی است که رخ میدهد، اما همچنین او است که برمیگزیند چه کسی و چگونه از او پذیرایی کند، و پروای او را پیوسته داشتن ما را شایسته این پذیرایی میکند. بنیاد قرار نیست ما را در برابر آنچه پیش میآید نفوذ ناپذیر کند، قرار نیست اتفاق را مسخره کنیم، یا بر تراژدیِ عالم بشوریم، بلکه میخواهیم به همه آنچه هست لبخند بزنیم و آن را جشن بگیریم. ایران نام این جشن است.
اما تا آنجا که زندگی معمولی طرحی است برای بشر ایران هم کلمهای است که این طرح را به مبارزه میطلبد و اینگونه تاریخ انسان را میسازد. جنگ کلمه با طرح زندگی معمولی است، و این کارزاری است که ایران در آن بر پا است. اکنون این ما هستیم و این کلمه که ما را میخواند به تاریخی از آن خویش، با گفتن و شنیدنش. ای بسا که اکنون بسیار بیش از آنکه در انتهای تاریخ به اصطلاح طولانی ایران باشیم، تازه در طلیعه آن ایستادهایم، و این آمادگی آینده به جای تکیه بر گذشته خصیصه بنیادی ما باشد.
▪️
امروز فرصت ماست
🔸علم و سیاست فارسی🔸
@elmosiasatfarsi
4_5796657389335747050.mp3
زمان:
حجم:
36.68M
فایل صوتی سخنان دکتر محمد هادی محمودی در برنامه جریان با موضوع ایران، که به مناسبت جنگ تحمیلی اسرائیل، امریکا و غرب علیه کشورمان از شبکه 1 سیما پخش شد.
@elmosiasatfarsi
برنامه اینروزها - 1.mp3
زمان:
حجم:
35.32M
برنامه اینروزها، شبکه استانی فارس، بخش اول: صلح جهانی، باعث جنگ جهانی
فایل صوتی
محمدهادی محمودی
🔸علم و سیاست فارسی🔸
@elmosiasatfarsi
برنامه اینروزها - 2.mp3
زمان:
حجم:
22.91M
برنامه اینروزها، شبکه استانی فارس، بخش دوم: جنگ مقدس
فایل صوتی
محمدهادی محمودی
🔸علم و سیاست فارسی🔸
@elmosiasatfarsi