eitaa logo
عماد
1.6هزار دنبال‌کننده
547 عکس
581 ویدیو
2 فایل
صهیونیستهای خونخوار و جنایت‏کار بدانند که خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه می ‏آفریند. مقام معظم رهبری پل ارتباطی با ادمین کانال @Shahid_emad
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای دختری که آمده بود هیئت را به‌هم بریزد! 🔹حسینیه شهدای بسیج مثل همیشه ایام محرم میعادگاه دختران است. دخترانی که گاه راهی دور را طی کرده‌اند تا خود را به این خانواده بزرگ برسانند. 🔹ایدۀ این هیئت دخترانه از دل یک بحران به ذهن حجت‌الاسلام راضی رسیده. بحرانی که دختران را به جای امر و نهی با یک کار فرهنگی درست از بی‌راهه نجات داده. 🔹سخنرانی‌ حاج‌آقا انگار حلقه وصل این دختران است. از همان ورودی که خادم‌ها کاغذ و قلم پخش می‌کردند و مهمان‌ها پای آن صف کشیده بودند تا بتوانند سخنرانی را یادداشت کنند. 🔹سخنرانی که شروع می‌شود، حسینیه می‌شود سراسر سکوت. بعضی‌ها تندتند یادداشت می‌کنند و بعضی‌ها هم گوش می‌دهند که کلمه به کلمه سخنان او را به جان بشنوند. 🔹زهرا سادات مصیبی می‌گوید: سال پیش چند دختر با وضعیت حجابی که اصلا مناسب نبود وارد هیئت شدند. ما مثل همه دختران و مهمانان اینجا با روی باز استقبال کردیم و آنها در صف‌های جلو نشسته بودند. روضه که شروع شد، طوری گریه می‌کردند که ما از حال و هوای آنها دگرگون شدیم. انگار اولین‌باری بود که ذکر مصیبت می‌شنیدند. 🔹بعد از روضه سراغ خادم‌ها را گرفته بودند و گفتند: ما آمده بودیم هیئت شما را به هم بریزیم. عکس و فیلم بگیریم. مسخره‌تان کنیم و برای رسانه‌های معاند بفرستیم. اما حضرت زهرا(س) ما را هم خرید! از فردای آن ماجرا اولین نفر می‌آمدند. شکل و شمایل‌شان تغییر کرده بود و حالا از خادمان این هیئت هستند. هوای دلت رو داشته باش که بهترین ادمای دنیا اونو میخرن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج محمود کریمی: دو روزه دارم با این کلیپ گریه میکنم، رفقا امام حسین کار تمیز میخواد نه بزرگ دوتاشون ناشنوان و پدرشون روضه‌هارو با اشاره براشون توضیح میده...🥺💔 👤 زیبای " روضه بی‌صدا " با روضه‌خوانیِ حاج‌محمود تقدیم نگاهتان ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعہ سٺ و دلـم شوق زیارٺ دارد😔 اینچنین است ڪه احساس سعادٺ دارد حرم حضرٺ عباس عجب 🕌 عقده گشاسٺ ڪه دعــا در حرمـش میل اجابٺ دارد السَّلامُ علیک یٰا اباعَبْدِاللّٰه الْحُسَیْنِ ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥خیلی دل داره🥶 داری نگاه میکنی یه توجهی به موهای بدنت کن 😂😂 مواظب خودت باش مررررررد
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما...... خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ببینید جهانگرد پاکستانی که به بیش از ۸۰ کشور دنیا با موتورسیکلت سفر کرده، درمورد ایران چی میگه 🔺همچین مردم عزیزی داریم
رهبر انقلاب:بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست امّا این موجب نمیشود که ما این [افراد] را از حوزه‌ی دین و انقلاب و مانند اینها خارج ‌بکنیم و خارج بدانیم؛ چرا؟ البتّه همه‌ی ماها یک نقصهایی داریم، باید نقصها را برطرف کنیم؛ هر چه بتوانیم برطرف کنیم، بهتر ‌است.‌