eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
78.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
969 ویدیو
7 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
سرلشکر ارفع یکی از همراهان در سفر به ترکیه بود. توی خاطراتش می‌گه؛ من مسئول مذاکره برای تعیین مرز با ترکیه بودم، یه روز بحث‌مون با ترک‌ها خیلی بالا گرفت، مامور ترکی گفت: هرچی بگه ما قبول داریم. من نقشه‌ها و کاغذهارو جمع کردم و یه‌راست رفتم کاخ سلطنتی. شاه تا نقشه‌ها رو دیدن فرمودن موضوع چیه؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه و فلان منطقه چه اهمیتی برامون داره و چرا مورد نیازمونه. مدتی با حرارت حرف زدم ولی اعلی‌حضرت چیزی‌ نمی‌فرمودن. سرم رو که بلند کردم دیدم شاه با حالت خاصی بهم نگاه می‌کنن. فرمودن: «اختلاف ما با ترکیه به ضرر هر دو کشوره، مهم نیست که این تپه مال کی باشه، این مهمه که ما با هم دوست باشیم.» من شرمنده شدم، کاغذهامو جمع کردم و برگشتم وزارت امور خارجه.🤷‍♂ و خلاصه اینجوری‌ بود که کوچولو رو شوهر دادن به ترکیه😐 منبع و عضویت در کانال👇 eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
🔺سال ۱۳۰۳ وقتی نخست‌وزیر بود بین مردم چو افتاد که سقاخونه‌‌ی شیخ هادی معجزه داره و شفا میده. ▫️کار به جایی رسید که مردم دسته‌دسته میرفتن زیارت اون سقاخونه. ▫️یکی از کارمندان سفارت آمریکا هم بنام «ایمبری» با تشکیلات تصویربرداریش پا میشه می‌ره اونجا. دوربین و سه پایه‌شو می‌ذاره که عکس بگیره از سقاخونه ▫️این وسط یهو یکی داد می‌زنه اینا اومدن زهر بریزن تو سقاخونه. ▫️هیچی آقا ملت میریزن سر این دربدر و دِ بزن. بابا زخمی میشه، نیروهای پلیس می‌برنش بیمارستان. مردمم میریزن تو بیمارستان و رو تخت بیمارستان اینقدر میزننش که نهایتا کشته میشه. ▫️رضاخان سر این قضیه سه تا ایرانی رو اعدام کرد، غرامت و هزینه‌ی انتقال جسد به آمریکا رو هم پرداخت. با این حال عده‌ای از کارمندان آمریکایی گفتن ما اینجا امنیت نداریم و از کشور رفتن. ▫️حالا قصش مفصله که علت این حادثه چی بود و چه نتایجی داشت. ولی چیزی که میخواستم بگم اینه؛ یادتونه گفتم رضاخان سی چهل هزار قطعه عتیقه‌ی باستانیِ تخت جمشید رو تحت فشار آمریکایی‌ها، داد بهشون؟ یکی از اهرم‌های فشار آمریکایی‌ها روی رضاخان، همین قضیه‌ی قتل ایمبری بود. بهش میگفتن یا با ما کنار میای یا قضیه‌ی قتلِ دیپلماتمون رو پیگیری می‌کنیم پدرتم در میاریم.😐 متاسفانه رضاخان هم دوست نداشت پدرش در بیاد،‌ و خب شد آنچه شد🤷‍♂ | عضو شوید👇 eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
سرلشکر ارفع یکی از همراهان در سفر به ترکیه بود. توی خاطراتش می‌گه؛ من مسئول مذاکره برای تعیین مرز با ترکیه بودم، یه روز بحث‌مون با ترک‌ها خیلی بالا گرفت، مامور ترکی گفت: هرچی بگه ما قبول داریم. من نقشه‌ها و کاغذهارو جمع کردم و یه‌راست رفتم کاخ سلطنتی. شاه تا نقشه‌ها رو دیدن فرمودن موضوع چیه؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه و فلان منطقه چه اهمیتی برامون داره و چرا مورد نیازمونه. مدتی با حرارت حرف زدم ولی اعلی‌حضرت چیزی‌ نمی‌فرمودن. سرم رو که بلند کردم دیدم شاه با حالت خاصی بهم نگاه می‌کنن. فرمودن: «اختلاف ما با ترکیه به ضرر هر دو کشوره، مهم نیست که این تپه مال کی باشه، این مهمه که ما با هم دوست باشیم.» من شرمنده شدم، کاغذهامو جمع کردم و برگشتم وزارت امور خارجه.🤷‍♂ و خلاصه اینجوری‌ بود که کوچولو رو شوهر دادن به ترکیه😐 منبع و عضویت در کانال👇 eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11