🔴 #داستان_تربیتی 💠 در مراسم عروسی، #پیرمردی در گوشه‌ی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم #مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سال‌ها قبل، #ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه‌ی دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما #ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع #دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان #چشم‌هایم را بسته بودم. 💠 تربیت و حکمت معلّم، دانش‌آموز را بزرگ می‌نماید! @emam_Alli💚💚💚

#تاریخ_اسلام 🔻محدوده اختیارات مجری احکام الهی ✅امیرمؤمنان #علی(علیه السلام)، متخلفان زیادی ازجمله دزدان را #حبس و حد شرعی را بر آنان اجرا می کرد. به عنوان نمونه، شخصی از قبیله ای، به خاطر #دزدی، #محکوم به حدّ شده بود. گروهی از قبیله وی، به محضر امام حسن #مجتبی(علیه السلام) رسیدند که از امیرمؤمنان بخواهد از اجرای #حدّ صرف نظر کند. امام حسن(علیه السلام) فرمود: «علی آگاه تر است و هر کاری که خود بخواهد انجام خواهد داد.» آنان با امیرمؤمنان(علیه السلام) به گفت و گو پرداختند و خواسته خود را مطرح کردند. آن حضرت فرمود: «چیزی را که در اختیار من باشد از من بخواهید، دریغ نخواهم کرد.» افراد قبیله برداشت کردند که امام از اجرای حد، صرف نظر کرده است، اما دیدند امام دستور داد تا محکوم را برای اجرای حد آوردند و حدّ را بر وی جاری ساختند. امام، به آنان فرمود: ◀️«تعطیل کردن حدّ در اختیار من نیست.» ▶️ 📚کلینی، الکافی، ج7، ص223، ح4. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج2، ص147 ✒️دکتر محمد جواد یاوری سرتختی (دکتری تاریخ تشیع) 🔺انتشار این پست،گامی ست در مسیر آگاهی #نشر_حداکثری