#نماز_شهیدان
🌸 #شهيد #رضا_عامری 🌸
🌳 من نميدانستم هر وقت ميخواهد به مدرسه برود، با #وضو ميرود؛ تا اين که چند بار توي حياط وقتي داشت وضو ميگرفت، ديدمش.
🌳 بهش گفتم: مگر الآن وقت نمازه که داري وضو میگيري؟! ميگفت: «ميدوني مادر! مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره انسان هر وقت ميخواد مدرسه بره، وضو داشته باشه».
📚 سفر بیست و پنجم ، ص 26.
#نماز_شهیدان
💠 کار تعطیل! 💠
💛 کار کردن در ذوب آهن کفاف خرج و برج نُه فرزند را نمی داد. همین هم باعث شده بود که نور محمد اداره حمام عمومی روستا را به عنوان شغل دوم قبول کند.
💛 اما آن شب انگار از دنده چپ بلند شده بود. حرفش یک کلام بود: «من دیگه نمیتونم حموم عمومی رو اداره کنم». اصرارهای "آقا اسماعیل" هم فایده نداشت.
💛 نور محمد حاضر شده بود شغل دوم را از دست بدهد، جریمه ی لغو قرارداد را هم گردن بگیرد ولی یک دقیقه هم به کارش ادامه ندهد.
💛 مدتی بعد که آقا اسماعیل با کلی اصرار دلیلش پرسید، #شهید #نور_محمد_عبداللهی به شرط اینکه تا زنده است به کسی چیزی نگوید، گفت: «از وقتی حمومی رو قبول کردم، نماز شبم قضا می شد. به همین خاطر قید شغل دوم رو زدم».
📚 خاطره ی اسماعیل شیخ، آرشیو هیئت محبین اهلبیت (علیهم السلام) روستای طزره
#نماز_شهدا؛ عادت همیشه ی حسین❤️
نماز منتظرانه
🌹شهید مدافع حرم حسین جمالی
هرگاه صدای اذان به گوشش می رسید بلافاصله وضو می گرفت و به نماز می ایستاد . این عادت همیشه ی حسین بود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یکی از دوستان شهید نیز میگوید: تازه وارد یگان شده بودم که مرا به گردان یکم معرفی کردند. در آن زمان در آسایشگاه شهرستانیها برای اولین بار حسین جمالی را دیدم. شب بود حوالی ساعت ۲:۳۰ از اتاقم بیرون آمدم که بروم آب بخورم در راهرو آسایشگاه بودم که صدای گریهای از نمازخانه شنیدم. تا انتهای آسایشگاه رفتم. وقتی به آنجا رسیدم دیدم حسین سر بر سجده گذاشته و با خداوند متعال راز و نیاز میکند و اشک از چشمانش جاری است. وقتی متوجه حضور من شد گریههایش را قطع کرد و من همان لحظه عقب کشیدم و رفتم آنجا فهمیدم که کجا آمدهام و با چه مردانی هم رزم هستم.
🌸🌸🌸🌸🌸
#نماز
#نماز_شهیدان
#نماز_اول_وقت
🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷
🌴🌴🌴🌴🌴🌴