eitaa logo
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
18.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
17 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر http://6w9.ir/Harf_8923336?c=emam_zmn
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی (قسمت اول) 🔻جناب علی بن مهزيار فرمود: ▫️بيست بار با قصد اين كه شايد به خدمت حضرت صاحب الامر (ع) برسم، به حج مشرف شدم، اما در هـيـچ كـدام از سفرها موفق نشدم. تا آن كه شبی در رختخواب خود خوابيده بودم، ناگاه صدايی شنيدم كه كسی می‌گفت: 🔸ای پسر مهزيار، امسال به حج برو كه امام خود را خواهی ديد. ▫️شادان از خواب بيدار شدم و بقيه شب را به عبادت سپری كردم. صبحگاهان، چند نفر رفيق راه پيدا كردم، و به اتفاق ايشان مهيای سفر شدم و پس ازچندی به قـصـد حـج براه افتاديم. در مسير خود وارد كوفه شديم. جستجوی زيادی برای يافتن گمشده ام نـمـودم، امـا خـبـری نـشـد، لذا با جمع دوستان به عزم انجام حج خارج شديم و خود را به مدينه رسـانـديـم. چـنـد روزی در مدينه بوديم. باز من از حال صاحب الزمان (ع) جويا شدم، ولی مانند گـذشـتـه، خـبـری نيافتم و چشمم به جمال آن بزرگوار منور نگرديد. مغموم و محزون شدم و تـرسـيـدم كـه آرزوی ديـدار آن حـضـرت بـه دلم بماند. با همين حال به سوی مكه خارج شده و جستجوی بسياری كردم، اما آنجا هم اثری به دست نيامد. حج و عمره ام را ظرف يك هفته انجام دادم و تمام اوقات در پی ديدن مولايم بودم. روزی مـتـفـكـرانـه در مسجد نشسته بودم. ناگاه در كعبه گشوده شد. مردی لاغر كه با دوبرد (لباسی است) مُحرم بود، خارج گرديد و نشست. دل من با ديدن او آرام شد. به نزدش رفتم. ايشان برای احترام من، برخاست. مرتبه ديگر او را در طواف ديدم. گفت: 🔸اهل كجايی؟ ▫️گفتم: 🔹اهل عراق. ▫️گفت: 🔸كدام عراق (1)؟ ▫️گفتم: 🔹اهواز. ▫️گفت: 🔸ابن خصيب را می‌شناسی؟ ▫️گفتم: 🔹آری. ▫️گـفـت: 🔸خدا او را رحمت كند، چقدر شبهايش را به تهجد و عبادت می‌گذرانيد و عطايش زياد و اشك چشم او فراوان بود. ▫️بعد گفت: 🔸ابن مهزيار را می‌شناسی؟ ▫️گفتم: 🔹آری، ابن مهزيار منم. ▫️گفت: 🔸حياك اللّه بالسلام يا اباالحسن (خدای تعالی تو را حفظ كند). ▫️سپس با من مصافحه و معانقه نمود و فرمود: 🔸يا ابا الحسن، كجاست آن امانتی كه ميان تو و حضرت ابو محمد (امام حسن عسكری (ع)) بود؟ ▫️گفتم: 🔹موجود است. ▫️و دست به جيب خود برده، انگشتری كه بر آن دو نام مقدس محمد و علی نـقش شده بود، بيرون آوردم. همين كه آن را خواند، آن قدر گريه كرد كه لباس احرامش از اشك چشمش تر شد و گفت: 🔸خدا تو را رحمت كند يا ابا محمد (امام حسن عسكری (ع)) ، زيرا كه بهترين امت بودی. پروردگارت تو را به امامت شرف داده و تاج علم و معرفت بر سرت نهاده بود. ما هم به سوی تو خواهيم آمد. ▫️بعد از آن به من گفت: 🔸چه را می‌خواهی و در طلب چه كسی هستی، يا اباالحسن؟ ▫️گفتم: 🔹امام محجوب از عالم را. ▫️گفت: 💡🔸او محجوب از شما نيست، لكن اعمال بد شما او را پوشانيده است. برخيز به منزل خود برو و آمـاده باش. وقتی كه ستاره جوزا غروب و ستاره های آسمان درخشان شد، آن جا من در انتظار تو، ميان ركن و مقام ايستاده ام. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحات ۵۹ تا ۶۳ (1) عراق در اصطلاح گذشتگان به دو جا گفته می‌شده: اوّل، عراق عرب؛ يعنى همين كشورى كه معروف است. دوم، عراق عجم كه به بخشهایى از مركز ايران؛ يعنى محدوده‏اى شامل كرمانشاهان، همدان، ملاير، اراك، گلپايگان و اصفهان گفته می‌شده است. 🏷 🌷@emam_zmn🌷
🔻هر صبح با حضرت منجی عجل الله تعالی فرجه الشریف عهدی می بندیم https://eitaa.com/emam_zmn/5910
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جاودان: آقا! زمان؛ زمانِ مقدمات ظهور حضرت ولیعصر (عج) است. این را مطمئن باشید! 🌷@emam_zmn🌷
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی 🏷 قسمت دوم 🔻ابـن مـهـزيـار می‌گـويد: ▫️با اين سخن روحم آرام شد و يقين كردم كه خدای تعالی به من تفضل فـرمـوده است، لذا به منزل رفته و منتظر وعده ملاقات بودم، تا آن كه وقت معين رسيد. از منزل خارج و بر حيوان خود سوار شدم، ناگاه متوجه شدم آن شخص مرا صدا می‌زند: 🔸يا اباالحسن بيا. ▫️به طرف او رفتم. سلام كرد و گفت: 🔸ای برادر، روانه شو. ▫️و خودش براه افتاد. در مسير، گاهی بيابان را طی می‌كرد و گـاه از كـوه بالا می‌رفت. بالاخره به كوه طائف رسيديم. در آن جا گفت: 🔸يا ابا الحسن، پياده شو نماز شب بخوانيم. ▫️پياده شديم و نماز شب و بعد هم نماز صبح را خوانديم. بـاز گفت: 🔸روانه شو ای برادر. ▫️دوباره سوار شديم و راههای پست و بلندی را طی نموديم، تا آن كه بـه گـردنـه ای رسـيـديـم. از گردنه بالا رفتيم، در آن طرف، بيابانی پهناور ديده می‌شد. چشم گشودم و خيمه ای از مو ديدم كه غرق نور است و نور آن تلالويی داشت. آن مرد به من گفت: 🔸نگاه كن. چه می‌بينی؟ ▫️گفتم: 🔹خيمه ای از مو كه نورش تمام آسمان و صحرا را روشن كرده است. ▫️گفت: 🔸منتهای تمام آرزوها در آن خيمه است. چشم تو روشن باد. ▫️وقـتـی از گردنه خارج شديم، گفت: 🔸پياده شو كه اين جا هر چموشی رام می‌شود. ▫️از مَركب پياده شديم. گفت: 🔸مهار حيوان را رها كن. ▫️گفتم: 🔹آن را به چه كسی بسپارم؟ ▫️گفت: 🔸اين جا حرمی است كه داخل آن نمی‌شود، جز ولی خدا. ▫️مهار حيوان را رها كرديم و روانه شديم، تا نزديك خيمه نورانی رسيديم. گفت: 🔸توقف كن، تا اجازه بگيرم. ▫️داخل شد و بعد از زمانی كوتاه بيرون آمد و گفت: 🔸خوشا به حالت كه به تو اجازه دادند. ▫️وارد خـيـمـه شـدم. ديـدم اربـاب عـالم هستی، محبوب عالميان، مولای عزيزم، حضرت بقية اللّه الاعـظـم، امام زمان مهربانم روی نمدی نشسته اند نطع (2) سرخی بر روی نمد قرار داشت، و آن حضرت بر بالشی از پوست تكيه كرده بودند. سلام كردم. بـهـتـر از سـلام من، جواب دادند. در آن جا چهره ای مشاهده كردم مثل ماه شب چهارده، پيشانی گـشـاده با ابروهای باريك كشيده و به يكديگر رسيده. چشمهايش سياه و گشاده، بينی كشيده، گونه های هموار و برنيامده، در نهايت حسن و جمال. بر گونه راستش خالی بود مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده باشد. موی عنبربوی سياهی داشت، كه تا نزديك نرمه گوش آويـخـتـه و از پـيشانی نورانی اش نوری ساطع بود مانند ستاره درخشان، نه قدی بسيار بلند و نه كوتاه، اما كمی متمايل به بلندی داشت. آن حضرت روحی فداه را با نهايت سكينه و وقار و حياء و حسن و جمال، زيارت كردم، ايشان احوال يـكايك شيعيان را از من پرسيدند. عرض كردم: 🔷 آنها در دولت بنی عباس در نهايت مشقت و ذلت و خواری زندگی می‌كنند. ▫️فـرمـود: 🔶 ان شـاءاللّه روزی خـواهد آمد كه شما مالك بنی عباس شويد و ايشان در دست شما ذليل گـردنـد. 🏷 🌷@emam_zmn🌷
🌸 تشرف علی بن مهزيار اهوازی 🏷 قسمت سوم ▫️بـعد - حضرت امام زمان (عج) - فرمودند: 🔶 پدرم از من عهد گرفته كه جز، در جاهايی كه مخفی تر و دورتر از چشم مـردم اسـت، سـكـونـت نكنم، به خاطر اين كه از اذيت و آزار گمراهان در امان باشم تا زمانی كه خدای تعالی اجازه ظهور بفرمايد. و به من فرموده است: 🟧 " فرزندم، خدا در شهرها و دسته های مختلف مخلوقاتش هميشه حجتی قرار داده است تا مردم از او پـيـروی كنند و حجت بر خلق تمام شود. فرزندم، تو كسی هستی كه خدای تعالی او را برای اظهار حـق و مـحـو بـاطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش كردن چراغ گمراهان، ذخيره و آماده كـرده است. پس در مكانهای پنهان زمين، زندگی كن و از شهرهای ظالمين فاصله بگير و از اين پـنـهان بودن وحشتی نداشته باش، زيرا كه دلهای اهل طاعت، به تو مايل است، مثل مرغانی كه به سـوی آشـيـانـه پـرواز می‌كنند و اين دسته كسانی هستند كه به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند، ولی در نزد خدای تعالی گرامی و عزيز هستند. 🕯ايـنـان اهـل قـنـاعـت و متمسك به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و تابع ايشان در احكام دين و شـريـعـت می‌بـاشـند. با دشمنان طبق دليل و مدرك بحث می‌كنند و حجتها و خاصان درگاه خـدايند، يعنی در صبر و تحمل اذيت از مخالفان مذهب و ملت چنان هستند كه خدای تعالی، آنان را نمونه صبر و استقامت قرار داده است و همه اين سختيها را تحمل می‌كنند. فرزندم، بر تمامی مصايب و مشكلات صبر كن، تا آن كه خدای تعالی وسايل دولت تو را مهيا كند و پـرچـمـهای زرد و سفيد را بين حطيم (3) و زمزم بر سرت به اهتزار درآورد و فوج فوج از اهل اخـلاص و تـقـوی نـزد حـجرالاسود به سوی تو آيند و بيعت نمايند. ايشان كسانی هستند كه پاك طينتند و به همين جهت قلبهای مستعدی برای قبول دين دارند و برای رفع فتنه های گمراهان بـازوی قـوی دارنـد. آن زمان است كه باغهای ملت و دين بارور گردد و صبح حق درخشان شود. خـداونـد بـه وسيله تو ظلم وطغيان را از روی زمين بر می‌اندازد و امن و امان را در سراسر جهان ظـاهـر می‌نمايد. احكام دين در جای خود پياده می‌شوند و باران فتح و ظفر زمينهای ملت را سبز و خرم می‌سازد." ▫️بعد فرمودند: 🔶 آنچه را در اين مجلس ديدی بايد پنهان كنی و به غير اهل صدق و وفا و امانت اظهار نداری. ♦️ابـن مهزيار می‌گويد: ▫️چند روزی در خدمت آن بزرگوار ماندم و مسائل و مشكلات خود را سؤال نمودم. آنگاه مرخص شدم تا به سوی اهل و خانواده خود برگردم. در وقـت وداع، بيش از پنجاه هزار درهمی كه با خود داشتم، به عنوان هديه خدمت حضرت تقديم نموده و اصرار كردم كه ايشان قبول نمايند. مـولای مـهـربـان تـبـسـم نموده و فرمودند: 🔶 اين مبلغ را كه مربوط به ما است در مسير برگشت استفاده كن و به طرف اهل و عيال خود برگرد، چون راه دوری در پيش داری. ▫️بعد هم آن حضرت بـرای مـن دعـای بـسـياری فرمودند. پس از آن خداحافظی كردم و به طرف شهر و ديار خود باز گشتم. ⬅️ بركات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحات ۵۹ تا ۶۳ (3) حطيم: محلّى در مسجد الحرام كنار خانه كعبه است. * در این تشرف علی بن مهزیار در توصیف چهره حضرت بیان کرده است: «بر گونه راستش خالی بود مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده باشد.» ظاهرا منظور از عبارت «مانند قطره ای از مشك كه بر صفحه ای از نقره افتاده»، این است که آن خال در چهره مبارک حضرت (عج) به وضوح دیده می‌شود. همچنین گفته است: «موی عنبربوی سياهی داشت.» که «عنبربو» در اصطلاح اهوازی به معنی خوشبو به کار می‌رود و منظور از «موی عنبربو»، موی خوشبو و زیبا هست. 🏷 🌷@emam_zmn🌷
-108388605_-95312715.mp3
1.61M
جنايات اسرائيل در لبنان و وعده الهی به خاموشی آتش ظالمان 🎙آیت الله العظمی جوادی آملی: «ذات اقدس الهی يك وعده زنده برای ابد داد فرمود: ﴿كُلَّما أَوْقَدُوا نارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾ ـ اين درباره اسرائيلی هاست. در قرآن كريم ـ فرمود هر وقت اين یهود خائن[اسرائیل] آتشی روشن كرد خدا شخصاً خاموش كرد... اسرائيل اگر در برابر مردم مظلوم لبنان جنگنده دارد، در برابر خدا چه دارد؟! فرمود خدا اين آتش را خاموش كرد. جهانی عليه ايران هشت سال آتش روشن كردند، ﴿أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾؛ ﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً﴾از خدا راستگوتر كيست.. 🌷@emam_zmn🌷
لذت شعر به آن است که والا باشد هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان علت هستی ما حضرت مـولا باشد 🌷@emam_zmn🌷
خدایا ، تو تنها امید این روزامون هستی خودت حال خوب را سرازیر کن تو زندگی 🌷@emam_zmn🌷
📌«تصرف بغداد توسط شاه عباس صفوی و انقراض سلسله عثمانی» 💠شاه عباس اول، پنجمین پادشاه صفویان بود که بیش از چهل سال در ایران حکومت کرد او نقش فراوانی در قدرت‌گیری مجدد دولت صفویه داشت. گسترش مذهب تشیع و حمایت از آن در ایران و برخی اقدامات عمرانی به‌خصوص در شهر اصفهان، از مهم‌ترین اقدامات وی است. 🔹شاه عباس صفوی، پس از برقراری آرامش در اکثر شهرهای ایران، در پی حمله به عثمانی برآمد. او تبریز را به آسانی فتح کرد و این ، روحیه سپاه را بسیار بالا برد. سپس او وارد ارمنستان شد و پس از شکست سردار عثمانی آن‌جا را فتح کرد و تا بغداد پیش رفت. 🔸بنای صفویه بر پایه مذهب تشیع بسته شده بود و بیشترین خدمت را به گسترش و تبلیغ این مذهب در ایران انجام دادند. آیت الله خامنه ای درباره صفویه می‌گوید: «این جانب بر خلاف کسانی که صفویه را در چشم‌ها ضد ارزش کردند، تاکید می‌کنم که صفویه بزرگ‌ترین حق را به دانش فقاهت و کلام شیعی دارند، زیرا آنها بودند که راه را باز کردند و علمای شیعه را در این سطح پرورش دادند.» 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ای گروه شیعیان مایه زینت ما باشید!! 🔸اینقدر که (عجّل اللّه ) از گناهان و سهل انگاریهای ما رنج می برند از دیگران نمی رنجند!! 🔸یک نفر در خیابان هر کاری کند، به شما ربطی ندارد، انتظاری از او ندارید ناراحت هم نمی‌شوید، ولی اگر بچه شما عملی انجام داد که انتظار ندارید خیلی غصه می‌خورید! چرا بچه من این عمل خطا را انجام داد؟! آبروی مرا برد! یک بچه هر عملی انجام دهد همه می‌چرخند به پدرش نگاه می‌کنند. 🔸 لذا امام زمان می‌فرمایند: برای ما زینت باشید مایه خجالت و سرافکندگی ما نباشید. 🖋 حاج آقا زعفری زاده 🌷@emam_zmn🌷
🔻هر صبح با حضرت منجی عجل الله تعالی فرجه الشریف عهدی می بندیم https://eitaa.com/emam_zmn/5910
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍سخنرانی کوتاه دزدی عبادت آیت الله مجتهدی (ره) 🌷@emam_zmn🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
«امام‌جمعهٔ زنجان، مرحوم سیّد محمود، از قول کسی که پدرش عالم دینی و روحانی بود و خود را فرزند عالم می‌دانست می‌فرمودند: پس از فوت پدر، برایشان قرآن قرائت می‌کردم و به یکی از کسانی که احضار روح می‌کرد گفتم: از پدرم سؤال کنید قرائت قرآن ما برای شما در آن عالم چه صورت و نتیجه‌ای دارد؟ پس از احضار جواب داد: می‌گوید صورت و نتایج آن را من نمی‌توانم بگویم و شما نیز نمی‌توانید درک کنید، ولی برای شما مثالی می‌زنم؛ اگر کسی در حمّام گرم تاریکی قرار داشته باشد، ناگاه روزنه‌ای برای آن باز کنند که روشنایی و نسیمی از آن داخل شود، چگونه است؟ قرآن خواندن شما برای ما شبیه به آن است.» 📚 (منقول از علّامه طباطبائی؛ ثمرات حیات، ج۱، ص۱٤۹) 🌷@emam_zmn🌷
روزى حضرت فاطمه عليهماالسلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: پدر جان ! روز قيامت تو را كجا ديدار كنم ؟ پيامبر فرمود: فاطمه جان ! كنار در بهشت ، آنگاه كه پرچم حمد به دست من باشد، در حالى كه در پيشگاه خداوند براى امتم شفاعت مى كنم . فاطمه : پدر جان ! اگر آنجا به خدمت نرسيدم ؟ پيامبر: سر حوض كوثر ديدار كن كه امتم را سيراب مى كنم . - اگر آنجا ديدارت نكردم ؟ - در صراط مرا ملاقات كن كه ايستاده ام و مى گويم خدايا امتم را سلامت بدار! - اگر آنجا نتوانستم ؟ - مرا پاى ميزان ديدار كن كه مى گويم خدايا امتم را سالم بدار! - چنانچه آنجا هم نشد؟ - با من در پرتگاه دوزخ ديدار كن كه شعله هايش را از امتم دور مى كنم . فاطمه زهرا عليهاالسلام از اين خبر شاد و خرسند گرديد. درود خداوند بر او و پدر و همسر و فرزندانش باد. فاطمه زهرا سلام الله علیها هم خودش دلسوز ومهربان نسبت به امت بود و هم پدر بزرگوارش و هم شوهرش و هم فرزندانش ، فاطمه زهرا سلام الله علیها و شوهرش امیر المومنین على علیه‌السلام در خانه هم با دلسوزی و مهربانی و محبت كارهاى خانه را بين خود تقسيم می كردند. می توان رفتار آنها را به عنوان الگو در زندگی پیاده کرد حضرت فاطمه علیها سلام عهده دار شد كارهاى داخل خانه را انجام دهد؛ خمير درست كند، نان بپزد و خانه را جاروب كند و... و أمیر المومنین على عليه السلام نيز عهده دار شد كارهاى بيرون از خانه را انجام دهد؛ هيزم آورد و مواد خوراكى تهيه كند و... روزى على عليه السلام به فاطمه عليهاالسلام گفت : فاطمه جان ! چيز خوردنى دارى ؟ زهرا عليهاالسلام پاسخ داد: نه ، به خدا سوگند! سه روز است ، خود و فرزندانم حسن و حسين گرسنه ايم . على : چرا به من نگفتى ؟ فاطمه : پدرم رسول خدا مرا نهى كرده كه از شما چيزى بخواهم و مى فرمود: هرگز از پسر عمويت چيزى مخواه اگر چيزى آورد بپذير وگرنه از او تقاضايى مكن ! على عليه السلام از خانه بيرون آمد در راه با مردى مواجه شد و مبلغ يك دينار از او قرض كرد تا غذايى براى اهل خانه تهيه كند، در آن هواى گرم مقداد پسر اسود را آشفته و پريشان ديد. پرسيد: مقداد! چه شده است ؟ چرا در اين وقت از خانه بيرون آمده اى ؟ مقداد: گرسنگى مرا از خانه بيرون كشانده است . نتوانستم گريه فرزندانم را تحمل كنم . امام عليه السلام : من نيز براى همين از خانه بيرون آمده ام و من اكنون اين دينار را وام گرفته ام ، آن را به تو مى دهم و تو را بر خود مقدم مى دارم . آنگاه پول را به مقداد داد و خود دست خالى به سوى خانه برگشت . وارد خانه كه شد، ديد رسول خدا نشسته و فاطمه هم مشغول خواندن نماز است و چيزى سر پوشيده در بينشان هست . فاطمه كه نمازش را تمام كرد، چون سر پوش را از روى آن چيز برداشت ، ديدند ظرف بزرگى پر از گوشت و نان است . پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: فاطمه جان ! اين غذا از كجا برايت آمده است ؟ فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بى حساب روزى مى دهد. در اين وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مى خواهى داستانى كسى را كه مانند تو و فاطمه بوده است ، بيان كنم ؟ عرض كرد: بلى . فرمود: مثل تو مثل زكريا است ، در محراب وارد مريم شد و غذايى نزد او ديد از او پرسيد: مريم ! اين غذا از كجا است ؟ پاسخ داد: از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: آنان يك ماه از آن ظرف غذا خوردند و اين ظرف همان است كه اكنون نزد ما است . و حضرت قائم(عج ) در آن غذا مى خورند 🌷@emam_zmn🌷
♨️ امام مهدی، پناهِ همهٔ بی‌پناهان 🔹 امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وصف فرزندش مهدی علیه السلام چنين فرموده‌اند: «أَوْسَعُكُمْ كَهْفاً وَ أَكْثَرُكُمْ عِلْماً وَ أَوْسَعُكُمْ  رَحْماً» مهدی از همهٔ شما بيشتر مردمان را پناه می‌دهد و از همهٔ شما علمش افزونتر است و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر. 📚إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۶۰ یعنی هرکس به آن حضرت پناهنده شود و از او تقاضای کمک و لطف و رحمت نماید، نااُميدش نخواهد کرد؛ و آن جناب، او را امان خواهد داد و چون همگان را می‌پذيرد به همين دلیل كهف امانش از همه وسيعتر، و رحمتش از همه واسع‌تر است؛ امام مهدی علیه السلام بشیر، يكی از سپاهيان سفيانی که در ماجرای خسف بيداء با سیلی حضرت جبرئیل صورتش به عقب برمی‌گردد را هم می‌بخشد؛ و حتی به خود سفيانی كه از مهمترين دشمنان امام و شیعه است، فرصت توبه می‌دهد. 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزِ من... با یاد تو شروع می‌شود. مولای من … اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ پروردگارا…! این‌اندوه را از این‌امت… به حضور آن‌حضرت برطرف کن… و در ظهورش برای‌ما شتاب فرما… که دیگران ظهورش را دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم… به مهربانی‌ات… ای مهربان‌ترین مهربانان… 🌷@emam_zmn🌷
ملاقات24، ابن ابی جواد نعمانی.mp3
9.31M
تشرف ابن ابی جواد نعمانی محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا